سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 721225

  بازدید امروز : 39

  بازدید دیروز : 45

تکلیف الهی

 
انصاف، اختلاف را می زُداید و الفتْ پدید می آورد. [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: پنج شنبه 92/4/20::: ساعت 6:33 صبح

مته بر فرق شهید چمران

ای کاش برای نمادهای فرهنگی هم در این مملکت به اندازه یک درخت ارزش قائل می شدند؛ که وقتی کسی می خواهد منزلش را تخریب و نوسازی کند تا زمانی که شهرداری آمار درختان آن ملک را نگیرد و تکلیف آن ها را مشخص نکند مجوزی صادر نمی کند.

اما گویا نمادهای فرهنگی اهمیتی به اندازه درختان ندارند.

ای کاش حداقل ابتدا تصویر شهید چمران را با رنگ محو می کردند، سپس اقدام به تخریب تدریجی آن می کردند.

سال ها هر روز وقتی به منزل مراجعت می کردم تصویر این مرد قهرمان دیدگانم را روشن می کرد ولی حالا هر روز باید شاهد تخریب بخشی از آن باشم.

راستی در کشورهای اروپایی هم اگر تصویر یک فرمانده بلند پایه کشته شده در جنگ جهانی بر دیواری بود که ناچار به تخریب آن بودند اجازه می دادند مردم هر روز شاهد چنین صحنه ای باشند؟ یا ابتدا تدبیری برای این موضوع می اندیشیدند سپس مجوز تخریب صادر می کردند؟

------------------------------------
همین مطلب در سایت افسران جوان جنگ نرم


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: پنج شنبه 92/4/13::: ساعت 11:26 عصر

پس از انتخابات ریاست جمهوری سال جاری، یکی از دوستان دوران دانشجویی اینچنین شادی خود را از پس خلق حماسه سیاسی - که باید باعث برانگیختن حس همدلی و تقویت رفاقت ها شده باشد- بروز داد:

کسانی که خیارو با رنگ سبز قبول نکردن الان باید بادمجونو با رنگ بنفش تحمل کنن! نوش جانشان

ما هم چنین جوابی دادیم:

بادمجون بنفش قانونی، به ز خیار سبز غیرقانونی چماق به دست

فکر می کنید رفیق ما چه جوابی داشت؟ بخوانید و شما هم در بهت و تعجب من سهیم باشید:

و قل لّلذین لایؤمنون إعملوا علی مکانتکم إنّا عاملون/وانتظروا إنّا منتظرون 121-11 (البته غلطاشو درست کردم اینجا)

حقش بود من هم آیه ای در مذمت تهمت(... و من یحتمل بهتاناً و إثماً ...) برایش می فرستادم اما بگذار بگذریم.


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: یکشنبه 92/3/26::: ساعت 11:2 عصر

در زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا این پیامک ها بین من و یکی از دوستان سبز قدیم و بنفش امروز رد و بدل شد:

  • رامنی به اوباما تبریک گفت؛ بعضی ها نه تنها به رقیبشان تبریک نگفتند، بلکه علیه تمامیت نظام کودتای مخملی کردند و باکی از سوء استفاده دشمنان و به آتش کشیدن شهر نداشتند.
  • اولاً آدم به دزد ماشینش نمیگه مبارک ماشینت باشه. دوماً بعضی ها که تقشون در اومد. حتی اونی که گفت به من نزدیک تره هم توش موند.
  • بله برادر جان، بعضی ها تقشون دراومد و اعتراف کردند دزدی(تقلب) نشده بود.*

حالا لطفاً دوستان برای ما مشخص کنند: این سری که تقلب نشده بود؟ به دزد ماشینتون اعتماد دارید؟

---------------------------------
*- خاتمی: تقلب که نشده بود ولی...


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: یکشنبه 92/3/26::: ساعت 12:31 صبح

این واقعه ناشی از بی تدبیری عمیق امت حزب الله است

دفع افسد به فاسد قاعده عقلی بود

البته که نباید به نظرسنجی ها توجه کرد !

کاندیداهای اصولگرا باید ائتلاف می کردند، نکردند چون هر کدومشون به فکر قدرت شخصی بودند

حالا روحانی رو تحمل کن

...

این ها شمه ای از پیامک های شماتت آمیز خودی هاست پس از اعلام تدریجی شمارش آرا که احتمالاً طعنه و نیش و کنایه های غلیظ تر در راه است!!!

نمی دانم چرا مدعیان ولایت مداری، ادبیات و گفتمان تکلیف محوری حضرت امام خمینی(ره) را فراموش کرده اند؟!

فراموش کرده ایم که امام به ما آموخت ما مأمور به ادای تکلیف هستیم نه نتیجه؟ بنابراین هرکه به تکلیف عمل کند، پیروز است گرچه ظاهراً به نتیجه دلخواه نرسد.

تکلیف چه بود؟ مگر تکلیف غیر از شناسایی و انتخاب اصلح بود؟ کجای آموزه های امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری آمده است که با ائتلاف بازی، نظرسنجی، مصلحت سنجی، دفع افسد به فاسد، ذبح اصلح به پای صالح و ... رأی خود را داخل صندوق بیاندازیم؟

وقتی افرادی را اصولگرا نمی دانستیم و یا کمتر اصولگرا می دانستیم چرا باید به آن ها رأی می دادیم؟ فعلاً بگذریم از اینکه اصولگرا کیست و کمتر اصولگرا و اصولگرانما کدام است. فقط همین قدر بگویم که به هر کدام از حضراتی که برای کسب قدرت، سال ها برنامه ریزی داشتند انگ قدرت طلبی بچسبد، به کسی که در لحظه آخر آن هم  با فشار جریان ارزشی انقلاب به صحنه آمده و هیچ اعلام حضور و تبلیغ پیش از موعد قانونی نداشته، این انگ نمی چسبد.

اینجا می خواهم به جای دعواهای سیاسی، آموزه های امام راحل(ره) را یادآوری کنم که پیوسته می فرمود: ألخیر فی ما وقع. شاید رسوایی جریان فتنه گر -که روزگاری اتهام تقلب در انتخابات را مطرح کرد و امروز با وجود همان مجریان و ناظران، بر سلامت انتخابات صحه می گذارند- آنچنان سرمایه ای برای نظام اسلامی مان باشد که به چنین نتیجه ای از انتخابات بیارزد. و چه بسا مشیت الهی بر این است تا افراد بی نزاکتی را که 8 سال تمام به رییس جمهور منتخب ما توهین و بی احترامی کردند و چه صمیمیت ها و رفاقت هایی را که با تهمت درشت تقلب به لجن کشیدند، شرمنده سازد. عسی أن تکره شیئاً فهو خیر لکم

پیرو مکتب خمینی کبیر(ره) دچار سکولاریسم خفی نمی شود. ما به تکلیف عمل کردیم و پیروز شدیم گرچه شاید پیروزی ما به چشم نیاید اما قطعاً در پیشگاه الهی محاسبه شده و روزی جواب می دهد.

آری، دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت و فردا امتحان دیگری است که پیش می آید و همه ما نیز روز محاسبه بزرگتری را در پیش رو داریم ... تحمل کنید که خدا با صابران است(پیام استقامت-14 تیر 1367).


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: سه شنبه 92/3/21::: ساعت 7:43 عصر

در مناظره سیاسی کاندیداها از دیپلماسی فعال پس از پایان جنگ سخن گفته شد و اینکه انجام مذاکرات برای اجرای بندهای قطعنامه 598 به مراتب سخت تر از مذاکرات هسته ای سالیان اخیر بوده است.

آری، حق با آقای دیپلمات است؛ من آن زمان که دانش آموز بودم یادم هست مسؤولین دستگاه دیپلماسی واقعاً چه تلاش طاقت فرسا و البته ثمربخشی(؟!) برای احقاق حقوق ملت ایران متحمّل می شدند.

قصد طعنه زدن و تخریب نداشتم ولی چه کنم که داغ دلمان تازه شد و لازم دانستم برای جوانان بگویم تا قدر مواضع انقلابی و عزت مدارانه امروز
مسؤولانمان را در مذاکرات هسته ای بدانند.

یکی از روزهای ماه مبارک رمضان سال 1368 بود. زنگ تفریح در دفتر پرورشی مدرسه بودم، دلم گرفته بود. یاد پیام حضرت امام(ره) در ماه رمضان سال 1366 افتادم. صدام با ادعای لزوم حفظ حرمت این ماه شریف و پرهیز از خونریزی، پیشنهاد آتش بس موقت در این ماه مبارک را داده بود. امّا امام که دستش را خوانده بود و می دانست صدامیان ضربات سنگینی از رزمندگان اسلام خورده اند و می خواهند به این بهانه تجدید قوا کنند، در پاسخ با بیان سابقه جنگ های صدر اسلام فرمودند: اصلاً رمضان ماه جنگ است.

گچ را برداشتم و در روزگاری که برخی تصور می کردند همه مسؤولین در نظام جمهوری اسلامی در هاله نورانی قرار دارند و نقد ناپذیر هستند، روی تخته اتاق پرورشی این جملات را نوشتم(که البته به مضاق برخی بچه های بسیجی آن روز خوش نیامد و چنان اخم کردند که گویا من مقدّسات نظام را زیر سؤال بردم):

سال 1366: رمضان ماه جنگ است.

سال 1367: رمضان ماه آتش بس است.

سال 1368: رمضان ماه مذاکرات بی نتیجه است.

در فکر نوشتن این مطالب به مقاله ای در همین رابطه برخوردم که به خوبی حق مطلب را ادا کرده است: دیپلماسی موفق 598 و شانس آقای دیپلمات


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: چهارشنبه 92/3/15::: ساعت 6:43 عصر

رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم سالگرد ارتحال ملکوتی حضرت امام خمینی(ره) فرمودند: "نامزدهای محترم از هر چیزی که می‌خواهند انتقاد کنند، اما متوجه باشند معنای انتقاد بی‌انصافی، منفی‌بافی و سیاه‌نمایی نیست ... لازمه انتقاد، انکار جهات مثبت نیست".

حالا می خواهم توجه شما را به رکورد انصاف در مهمترین رسانه جناب قالیباف، یعنی روزنامه همشهری جلب کنم.

در ویژه نامه نوروز 1392 روزنامه همشهری در یادداشت های گوناگون با اشاره به ماجرای یکشنبه سیاه مجلس، سخنان مقام معظم رهبری یادآوری می شود که کشاندن اختلاف ها در بین مردم را خیانت دانسته اند.

حال بگذریم از اینکه در طول این سالیان اخیر چه تعداد تیتر در صفحه اول این روزنامه می توان یافت که اختلاف شهرداری با دولت را به میان مردم آورده است، اما اگر در سخان سالیان اخیر مقام معظم رهبری، واژه خیانت را جستجو کنیم، مصادیق دیگری از این واژه را در سخنان معظم له می یابیم؛ از جمله اینکه ایشان در دیدار رئیس‌جمهور و اعضاى هیأت دولت مورخ دوم شهریور ماه 1387 فرمودند: "انتقاد خوب است، تخریب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخریب خیانت است؛ نه خیانت به دولت، بلکه خیانت به نظام و خیانت به کشور است. نباید تخریب بکنند، انتقاد بکنند".

هرچه انتقاد به دولت های نهم و دهم در طول هفت سال و نیم گذشته وارد باشد، تمجیدهای بی سابقه مقام معظم رهبری از خدمات دولت نهم بر کسی پوشیده نیست. و اصولاً وقتی ایشان می فرمایند رییس جمهور بعدی باید نقاط قوت رؤسای جمهور گذشته را داشته باشد معنی اش این است که بالاخره این دولت های نهم و دهم، نقاط قوتی هم داشته اند.

اما حالا ببینید آخرین جمله یادداشت جناب حسین قربانزاده، سردبیر ویژه نامه نوروز 1392 روزنامه همشهری را در صفحه 6 این ویژه نامه: "این ملت در هفت و نیم سال گذشته فقط 11 روز آرامش به خود دیده است!"
آیا برای سیاه نمایی و بی انصافی در حق دولت های نهم و دهم، مصداقی بارزتر از این می توان یافت؟ و آیا اینگونه سیاه نمایی و بی انصافی در حق دولت، از نظر مقام معظم رهبری مصداق خیانت به نظام و خیانت به کشور نیست؟!

جالب اینکه این ویژه نامه در صفحه 26 خود در شرح حال وضعیت مردم لبنان، عدم برخورداری ملت از آرامش را اینگونه تعریف می کند: "اگر برایتان عجیب باشد که هر شب بخوابید و صبح با صدای انفجار یا شلیک گلوله ای و یا خبر استعفایی دسته جمعی بیدار شوید، برای لبنانی ها اما عکس این معادله عجیب است".

متأسفانه اوج گرفتن نقاط ضعف دولت دهم در روزهای آخر دوره خود موجب شده نه تنها نقاط قوت بی نظیر دولت های نهم و دهم دیده نشود بلکه باعث شده نقاط قوت نیز نوعی نقطه ضعف تفسیر و تعبیر شود.


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: پنج شنبه 92/3/9::: ساعت 10:25 عصر

دیشب برای گرامی داشت سالروز شهادت یکی از شهدای محل به منزل خانواده ایشان رفتیم. با توجه به اینکه طی سال های پس از شهادت شهید بهزاد مفتوحی در سال 1367، خواب های جالب زیادی از خانواده محترمشان شنیده بودم که همگی منطبق بر آیات قرآن، روایات اهل بیت(علیهم السلام) و نظر علما بود، از پدر شهید خواستم بخشی از آن خواب های زیبا را برای حضار تعریف کند.

اولی مربوط به نحوه شهادت ایشان است که در خواب برای پسرخاله اش نقل می کند: "وقتی بدنم از پشت سر متلاشی شد، عرش خدا را دیدم و دیدم که در عرش خدا سیر می کنم. از عرش ندا آمد چه می خواهی؟ گفتم من آمرزش خدا و رضایت مادرم را می خواهم"

شهید بهزاد مفتوحی چندین بار به خواب پسرخاله اش می آید و می گوید: "چرا نماز نمی خونی؟ نمازت رو بخون" و پسرخاله شهید هم در هر بار می گوید: "باشه، می خونم"
آخر سر پسرخاله اش با تحکّم می گوید: "آخه من نماز بخونم یا نخونم چی به شما می رسه هی میای میگی نماز بخون؟!"
شهید بهزاد مفتوحی دست پسرخاله را می گیرد و می گوید "حالا که اینطور شد بیا بریم یه جایی رو بهت نشون بدم" و او را به تل بلندی می برد و اشاره می کند به جایی که جمعیت زیادی در آنجا موج می زد و می گوید:"اینجا را نگاه کن. اینجا صحرای محشر است".
سپس اشاره می کند به جایی در انتهای جمعیت و می گوید:"آن در را می بینی؟ تمام این جمعیت باید تک تک حساب پس بدهند تا از آن رد شوند؛ اینکه میگویم نماز بخوان به خاطر این است که اگر شما نماز نخوانی بیای اینجا من نمی توانم پیدایت کنم و دستت را بگیرم از در ردت کنم"
پسرخاله شهید می پرسد: "با این همه جمعیتی که اینجا هست، خودت چطور از در رد میشوی؟"
شهید مفتوحی می گوید: "ما از در رد نمی شویم. ما هر وقت بخواهیم از بالای در رفت و آمد می کنیم"


(شرح کامل ماجرا را از زبان پدر شهید بشنوید)

پسرخاله دیگرش خوابش را می بیند و درباره بهشت و جهنم از او می پرسد:"بگو ببینم بهشت و جهنم هست یا نیست؟"
شهید مفتوحی در پاسخ می گوید: "هم بهشت هست هم جهنم"
پسرخاله شهید از وی می خواهد که بهشت و جهنم را توصیف کند.
شهید مفتوحی می گوید: "ما جهنم را ندیدیم، از بالای جهنم رد شدیم. بهشت را هم که شما امثالش را در دنیا ندیدید، من چگونه توصیف کنم؟"
پسرخاله شهید می پرسد : چه کنیم که ما هم جهنم را نبینیم؟
شهید مفتوحی در پاسخ می گوید: شما مواظب نماز و زبانتان باشید.


(شرح کامل ماجرا را از زبان پدر شهید بشنوید)

همچنین در این مراسم، برادر شهید ضابطی نیز به بیان خاطرات خود پرداخت که إن شاءالله در سالروز شهادت شهید سیّد محسن ضابطی(7 مرداد) به صورت فایل صوتی منتشر خواهیم کرد.

 تصاویر دیدار با خانواده شهید:






یادداشت های مرتبط:

شهیدزدایی، هنر تکنوکرات ها در دهه 70+تصاویر
(ببینید آن شهید بزرگوار آنقدر با معرفت است که پس از گذشت 20 سال از شهادتش هنوز نگران پسرخاله اش است که به نماز کم اهمیتی می کند، آن وقت عده ای از سیاسون تکنوکرات آنقدر بی معرفت بودند که کمتر از 10 سال از شهادت این شهید گذشته حتی نام امثال این شهدا را هم بر روی تابلوی خیابان های شهرمان نمی توانستند تحمل کنند.)

بیستمین سال تولد دوباره

-------------------------------------------
این یادداشت رو به عنوان هدیه تقدیم کردم به دوستی که متوجه شدم تولدش 9 خرداده: متفاوت ترین...! / کادو ی من!


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: سه شنبه 92/2/31::: ساعت 11:16 عصر

دیشب نزدیکای ساعت 8 شب بود که به منزل رسیدم. شبکه خبر تلویزیون را روشن کردم تا از صبح که از همه جا بی خبر بودم ببینم اوضاع مملکت و دنیا در چه حال است.

بعد از آرم اخبار 20 در تیتراژ خلاصه خبر، اولین خبر تصویری بود از محمد رویانیان؛ طبق معمول با پیراهن سفید، محاسن و تریپ یک حاج آقای تمام عیار مذهبی که به همه مشتاقان با خبر شدن از اوضاع کشور و جهان اعلام کرد: علی دایی، به حول و قوه الهی

وای که چقدر بی صبرانه پس از مدت ها کش و قوس منتظر انتخاب سرمربی برای تیم همچون شیر خفته جناب سردار بودیم.

مبارک باشد إن شاءالله تعالی حاج آقا سردار رویانیان!

یادم افتاد حضرتعالی در جشن نیمه شعبان سال گذشته وعده داده بودید تا سه سال دیگر یک تیم بااخلاق، ارزشی و متدیّن تحویل بدهید. احتمالاً به خاطر همین ملاحظات بود که انتخاب سرمربی از حساسیت ویژه ای برخوردار بود و قدری طول کشید.

معلوم است که یک تیم با آن خصوصیات مورد نظر، یک سرمربی بااخلاق و ارزشی و متدیّن هم می خواهد.

کسی که از فرط اخلاق مداری در مصاحبه هایش، مدتی ممنوع المصاحبه شد !

کسی که از فرط ارزش مداری هنگام بازی با تیم استیل آذین، دستور توقف بازی جوانمردانه را صادر کرد و گفت: "بازی جوانمردانه کافیست،کارتان را بکنید!"

کسی که از فرط تدیّن در شهر دین و اخلاق یعنی لاس وگاس منزل خریده !

بازم بگم! بگم؟!

حالا این فتوکلیپ از سخنان استاد حسن عباسی رو ببینید. مربوط به زمانی میشه که ایشون از دست رییس جمهور وقت نشان درجه یک شجاعت گرفتند.

اتفاقاً یکی از روزهای همین هفته بود که داشتم بعد از ظهر ضمن کار کردن، سخنرانی یکی از جلسات استاد حسن عباسی را گوش می کردم: "جوان ما باید سرش را بالا بگیرد و ببیند در دوره بعد از انقلاب اسلامی خیانتی بالاتر از این نبود که فوتبال مساله اول جامعه ما شد. این قدر این فوتبال را تبلیغ کردند و تلویزیون حکومت دینی آن را پخش کرد؛ یکی از مواردی که روی پل صراط از روسای صدا و سیما از اولی تا آخری سوال می‌کند و آنها باید پاسخ‌گو باشند این است که دلیل و توجیه‌تان برای این که صبح تا شب فوتبال را دغدغه جامعه ایرانی کنید چه بود؟ 

 حماقت بالاتر از آن، این بود که فوتبال را برای زنان و دختران کشور نیز مساله کردند. در دوره‌ای ده ساله مساله جامعه این شد که چرا زنان نمی‌توانند به استادیوم بروند و نهادهای خارجی قدرت پشت این قضیه ایستادند. یک دوره طولانی این مساله اتفاق افتاد و دولت چشم باز کرد و دید بی ‌سر و صدا ده هزار نفر زن فوتبالیست دارد. 

 لذا یکی از انحرافات و خیانت‌ها بسط فوتبال بوده نه به عنوان این که فوتبال یک ورزش است، بلکه به دلیل این که جامعه‌ای که اسیر فوتبال است جامعه‌ای است که جایی قانقاریای تیمی دارد و نابود شده است..."

 خلاصه ای از جلسه 328 از سلسله جلسات «طرح‌ریزی استراتژیک کلبه کرامت»

دانلود فیلم سخنرانی جلسه 328 از سلسله جلسات «طرح‌ریزی استراتژیک کلبه کرامت»

 یادداشت های مرتبط:

 بحران پرسپولیس، تیم محبوب مردمی! 

 تقدیم به رویانیان و شیر خفته اش+عکس


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: جمعه 92/2/27::: ساعت 6:40 عصر

چندی قبل در یک نشریه خبری خواندم: "ح ز، خواننده حامی فتنه ..." اول تعجب کردم، از کی تا حالا حامد زمانی خواننده حامی فتنه شد؟ بعد یادم افتاد که این ح ز، همان حسین زمان است؛ خواننده محافل اصلاح طلبان و نشست های دفتر تحکیم وحدت.

یادم افتاد شبی را که در برنامه های جنبی نشست سالانه دفتر تکیم وحدت برنامه کنسرت داشت و من ترجیح دادم به جای آن، در برنامه استخر ثبت نام کنم. اما حسرت می خوردم که ای کاش نسل جوان انقلاب هم یک خواننده داشت که حس هیجان طلبی شان را اشباع می کرد.

یاد سخنان مقام معظم رهبری می افتادم که فرمود: "جوان احتیاج دارد به یک عامل تعیین کننده ای در دلبستگی ها و مشاغل خودش ... آن عامل عبارت است از چیزی که حس هیجان طلبی او را اشباع کند ... شما نتوانستید می رود هیجان را در جای دیگر پیدا می کند" (1)

حالا امروز از نسل سوم انقلاب یک خواننده با این ویژگی ایده آل آمده که طنین صدای گمشده انقلاب را با برانگیختن حس هیجان طلبی جوانان منعکس می کند، اما ...

1- روزگاری یکی از بچه های محل که می دانست من نسبت به یکی از مداحان معروف جبهه و جنگ اردات دارم، نوار کاستی از ترانه های قبل از انقلاب او را برایم پخش کرد تا سوءسابقه اش را به رخم بکشد و موجبات سرافکندگی مرا فراهم کند، ولی گفتم این مایه افتخار است که امام(ره) اینچنین جوانان را از گمراهی نجات داد و از آن ها سرباز اسلام تربیت کرد.

2- روزگاری دیگر در دهه هفتاد جوانکی آمد مدتی در محافل بچه حزب اللهی ها و نماز جمعه پشت سر تابوت شهدا عین صدای آن مداح را تقلید کرد اما مدتی بعد به گروه جلف و جفنگ آرین پیوست و حالا رنگین نامه های لجن پراکن با درج تصاویر بزک کرده و مشمئزکننده اش، با او مصاحبه می کنند و ایشان هم یک مشت خزعبلات از سیر تا پیاز برایشان می گوید.

3- امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: "کسی که حدیث ما را روایت کند و با احادیث ما روح و جان مردم را قوت بخشد و با انتشار سخنان ما اندیشه های شیعیان را استوار نماید، از هزار عابد برتری دارد".(2)
بنابراین فکر می کنم کسانی هم که با ابزار هنر، فرهنگ مقاومت شیعه و روحیه ایثار و شهادت طلبی را در جان مردم انقلابی تقویت می کنند، ارزش کارشان از هزار عابد و عارف برتر و بالاتر است؛ اما وای به روزی که همان ها و یا هوادارانشان با کج سلیقگی و یا خدای ناکرده انحراف، بخواهند موجبات خواری و سرافکندگی مؤمنان را فراهم کنند.

4- روزگاری یکی از مداحان معروف در وصف حضرت عباس(سلام الله علیه) می خواند:" چه دست و بازویی ... چه چشم زیبایی ... چه قد رعنایی ..." و عده ای هم طرح هایی با فیگورهای متفاوت از سینه و بازو و چشمان حضرت کشیدند؛ مقام معظم رهبری فرمودند "مگر چشم قشنگ در دنیا کم است؟ مگر ارزش ابالفضل به چشم های قشنگش بوده؟!... این ها سطح معارف دینی ما را پایین می آورد ... ارزش ابالفضل العباس به حهاد و فداکاری و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است ... "

5- معلمم استاد محمد اکرمی می گفت انبیاء پول خرج می کردند و حتی از جان خود می گذشتند تا حرف خدا را به مردم برسانند. آن وقت می بینیم عده ای شرط می کنند من فلان مقدار می گیرم تا بیایم سخنرانی و یا مداحی کنم برای اهل بیت(علیهم السلام)!
همچنین یاد سخنان مسؤول وقت نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها افتادم که در افتتاحیه نشست فرهنگی دفتر تحکیم وحدت می گفت: کسی که کار فرهنگی می کند شأن او شأن انبیاست.

حالا نمی دانم در شرایطی که خود حامد زمانی عزیز تأکید می کند "با کسانی که این گفتمان را نمیشناسند کاری ندارم...چرا که برای آنها خواننده ی خوب زیاد است... بلکه برای آگاه کردن و دلداری دارن و قرص تر کردن دلای همرزمام اومدم... " چرا برخی به بهانه جذب مخاطب، تصاویری از وی را با پوزیشن ها و فیگورهای آنچنانی طراحی می کنند که آدم وقتی آن تصاویر را می بیند یاد مانکن های داخل پاساژها می افتد!
نمی دانم چرا ترانه هایی از او را -که معلوم نیست مربوط به چه زمانی است- در برخی سایت ها وبلاگ ها می بینیم که جز بر صاحبان شکست خورده عشق های حقیر زمینی منطبق نمی شود: متلاشی (...شکستنهای امروزت همش محصول دیروزه/زدی تو گوش من رفتی هنوزم جاش میسوزه ...)
آدم خوش تیپ در دنیا زیاد است و ارزش کار آقای زمانی عزیز هم به معرفت او و ارزش هایی است که به آن باور دارد و آن ها در یک قالب مناسب و ارزشی(نه مثل بعضی ها که برای 22 بهمن ترانه ای را در قالب سبک های سخیفی مثل رپ ارائه می کنند:+) تبلیغ می کند. ما نیازی نداریم برای معرفی ایشان از روشی که برای معرفی خوانندگان اراجیف خوان به کار می برند، استفاده کنیم.
همان طوری که ایشان هنر موسیقی را خرج معرفی ارزش های والای اسلامی قرار داده، ما هم باید در استفاده از هنر طراحی و گرافیک، معرف دغدغه های ارزشی ایشان باشیم.

و اما درباره کنسرت دوم خرداد؛ ای کاش می شد مانند جشنواره مردمی فیلم عمار عمل کرد. ای کاش اصلاً به جای کنسرت، عبارت برازنده تر و مناسب تر دیگری به کار می رفت. برای رزرو بلیط تماس گرفتم گفتند قیمتش بین 30 تا 80 هزار تومان است!
آیا مخاطبان ایشان در این شرایط اقتصادی توان پرداخت چنین هزینه ای را دارند؟
برگزارکنندگان این کنسرت اگر دغدغه طنین انداز کردن صدای گمشده نسل انقلاب را دارند پاسخ دهند که برای مدیریت و هدایت حس هیجان طلبی جوانان کف جامعه(نه اشراف و مرفهین بی درد) به سمت آرمان های بلند انقلاب اسلامی و تشویق آنان برای شرکت در این برنامه، چگونه می توان چنین هزینه ای را از آنان مطالبه کرد؟

و اصولاً مخاطب خواننده جبهه مستضعفین چگونه توان پرداخت 30 تا 80 هزار تومان هزینه بابت تهیه بلیط کنسرت را دارد؟

پی نوشت:
1-بیانات فرمانده معظّم کل قوا در دیدار با فرماندهان سپاه و بسیج- 17 اردیبشهت ماه 1379
2- اصول کافی-جلد1-صفحه23

اولین کنسرت حامد زمانی، خواننده انقلاب نسل سوم انقلاب، پنج شنبه دوم خرداد از ساعت 21 الی 23 برگزار میشود.

به گزارش رجانیوز، زمانی با بیان اینکه قصد دارم اولین محفل خوانندگی را طبق بیانات مقام معظم رهبری با تمام وجودم شروع کنم گفت: امیدوارم این کنسرت شروع محکمی برای جریانی از موسیقی باشد که نسل من چند سالی تشنه ی آن بوده و هست.
 
 
وی اضافه کرد: قصد دارم 14 قطعه از بهترین آهنگهایم را با تنظیماتی متفاوت و دلنشین برای جوانان و خانواده های آنها به روی صحنه ببرم تا شبی خاطره انگیز برای حاضران رقم بخورد. از جمله این قطعات تیتراژ دیروز امروز فردا (یه باری از امروز رو دوشته)، تیتراژ ماه عسل، حضرت مهتاب، پرواز و... میباشد. 
 
مراکز فروش بلیط :

-  دفتر مرکزی : موسسه شکوه موسیقی ایرانیان 44960224- 88698188 ( تحویل در محل )
-  رزرو شبانه روزی 09191758262
-  موسسه تسنیم: 88537858
-  فروش آنلاین با انتخاب صندلی: WWW.6234.IR 
-  دارینوش ( شریعتی ) : 22000600-22000400
-  نگین (شهرک غرب ) : 88081727-88084276
-  سیاه سفید ( انقلاب ) :66971603-66952497
-  پاز ( پاسداران ) : 22587846

گفتگوی مشرق با خواننده‌ای که می‌خواهد انقلابی باشد


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: پنج شنبه 92/2/19::: ساعت 12:15 عصر

رنجنامه های دهه هفتاد(5)

مقام معظم رهبری در ابتدای سال جاری در حرم مطهر رضوی اشاره ای داشتند به حاصل تفکر تکنوکرات های دهه هفتاد در حوزه اقتصادی که عدم اتکاء به نفت را امری موهوم و محال می پنداشتند.

اما آن ها برای اجرای پروژه اقتصاد آزاد به شیوه غربی باید در حوزه فرهنگی هم هنرنمایی می کردند و استعداد و نبوغ خود را بروز می دادند و آن عبارت بود از ترویج فرهنگ مصرف زدگی و تجمل پرستی، که این تنها جنبه اثباتی قضیه بود. در مقابل آن ها باید فرهنگ ایثار و شهادت را که مزاحم کار آن ها در اجرای پروژه کذایی شان بود، از میان برمی داشتند.

لذا با این عنوان که در پی سال ها جنگ، روحیه و نشاط مردم آسیب دیده است از لزوم تلطیف فضای جامعه سخن گفتند و در عمل علاوه بر ذائقه سازی در قالب رنگین نامه های گوناگون، به نام شهداء در کوچه و خیابان ها هم تعرض کردند.

طبیعی بود که این اقدام آن ها در حذف نام شهداء حساسیت برانگیز بود و اعتراض خانواده های شهداء و رزمندگان دوران دفاع مقدس و آحاد مردم انقلابی را برانگیخت.

اما تکنوکرات های شیطان صفت خیلی زیرک تر از این حرف ها بودند. آن ها سبک جدیدی را در شهید زدایی از خود ابداع کردند که ضمن یادداشتی در شماره 73(شهریور ماه 1376) نشریه صبح(به مدیر مسؤولی برادر مهدی نصیری) به آن اشاره کردم:


قبلاً در یادداشت "بیستمین سال تولد دوباره" به تحولی که در روز تشییع پیکر مطهر شهید بهزاد مفتوحی در سال 1367در من ایجاد شد اشاره کردم، لذا اصلاً حذف نام این شهید را آن هم در مقابل دیدگان خانواده اش-که موجب شرمساری مان بود- برنتافتم و علاوه بر اینکه با اسپری به جان تابلوها افتادم در یادداشت دیگری در شماره 80(فروردین ماه 1377) آن نشریه، از تحقق پیش بینی ام در یادداشت قبلی خبر دادم:

و اما تصاویر:

1- نصب تابلو با نام قبلی "آزادمردان" در خیابان "شهید مصطفی وفامنش" توسط شهرداری:


2- اعتراض به تغییر نام خیابان شهید وفامنش



















 

3- نصب تابلوی جدید با نام "وفامنش"، بدون درج عبارت "شهید" و اعتراض به این اقدام:


4- درج عبارت شهید _آن هم خیلی کوچک و بی قواره و کم رنگ- توسط شهرداری":


5- و بالاخره نصب تابلو با نام "شهید وفامنش" توسط شهرداری:


6-تابلوی قدیمی با نام "سروان شهید جوانشیر":


7- تابلوهای جدید شهرداری بدون درج عبارت "سروان شهید":


8- درج عبارت شهید _آن هم خیلی کوچک و بی قواره- توسط شهرداری":


9-تابلوی قدیمی با نام "شهید محمد افتخاریان"(یادش بخیر، سال سوم دبستان راننده سرویسم بود):


10- تابلوی جدید بدون درج عبارت شهید:


11-تابلوی قدیمی خیابان "شهید بهزاد مفتوحی":


12-نصب تابلو با نام قبلی "همگام شرقی"در ورودی خیابان "شهید بهزاد مفتوحی" توسط شهرداری:


13- اعتراض به حذف نام "شهید بهزاد مفتوحی":




14- نصب تابلو با نام "مفتوحی" بدون درج عبارت "شهید" توسط شهرداری:

.
.
.

و وقتی امروز از این خیابان ها عبور می کنم و تابلوها را مزین به عبارت شهید و نام شهدا می بینم از آن ها می خواهم همانگونه که توفیق پیدا کردیم در دهه هفتاد درج نامشان را بر دیوارهای شهرمان تثبیت کنیم، امروز نیز بتوانیم راه و مرام و آرمان هایشان را بر قلب جوانانمان حک کنیم.


 
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


تکلیف الهی

همایون سلحشور فرد
زبان و قلم، شمشیر ماست برای دفاع از حق و حقیقت و زدن باطل؛ در ضمن کارشناس بهداشت محیط هستم و کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک