بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 45
هنوز هم عده ای می گویند که شما فقط شعار می دهید.
می گویند همین شعار مرگ بر آمریکا گفتن شما باعث عقب ماندگی کشور و بدبختی مردم شده.
بسیار خوب، شما درست می گویید.
از پیشرفت های علمی و ماهواره و موجود زنده به فضا فرستادن و پهباد فوق پیشرفته آمریکا را صحیح و سالم به زیر کشیدن و پیروزی های مستمر ایران در نبردهای نیابتی منطقه علیه قوی ترین ارتش های جهان و ... بگذریم که همه این ها چون در زمان احمدی نژاد اتفاق افتاده حتماً باید نشانه عقب ماندگی و ضعف ما تلقّی شود.
فقط به یک سؤال جواب بدین: اگر حرف های مضحک و شعارهای مفت و تفکرات پوچ ما موجب عقب ماندگی کشور و بدبختی مردم شده، شما بگویید کدام حرف های مضحک و شعارهای مفت و تفکرات پوچ موجب بحران اقتصاد جهانی و سقوط بورس وال استریت و افزایش سرسام آور بهای سوخت در اروپا و بدهی 70 تریلیون دلاری ایالات متحده و ... شده است؟!
فراز کوتاهی از سخنرانی استاد محمد اکرمی در مراسم شب سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) در سال 1386 (به مدت 01:30 دقیقه) را در سایت روشنگری بارگذاری کردم که تقدیم می کنم به همه اونایی که همچنان عارشون میاد بگن مرگ بر آمریکا، گرچه می گویند یا ابن الحسن(عج) بیا! :
لینک دانلود از پرشین گیگ با فرمت 3gp
این ها هم گرچه تکرار مکررات است، ولی گویا نقل مجدد آن ها برای نسل جدید لازم است:
1- مقدمه یادداشت سخنرانی منتشر نشده سید حسن نصرالله در جمع دانشجویان ایرانی را ببینید.
2- پاسخ به سؤال یک دانشجو در نشریه پرسمان: چرا شعار مرگ می دهیم؟
و یا اینجا: چرا ما می گوییم مرگ بر امریکا؟ مگه به حرفه؟ بهتر نیست به جای حرف توی عمل خودمون مرگ بر امریکا را ثابت کنیم؟ به نظر شما گفتن این حرف اصلا فایده ای دارد؟
3- کلیپی از سخنان مقام معظم رهبری: چرا مرگ بر آمریکا می گوییم؟
------------------------------------------------------------------------------------
کلیپ دیگری از استاد محمد اکرمی:
بذرهای عاشورا + فیلم سخنان استاد اکرمی
فراز کوتاه دیگری از سخنرانی های قدیمی حجة الإسلام شیخ حسین انصاریان را تبدیل به فایل صوتی کردم که مربوط می شود به سال 1372، شب هشتم ماه مبارک رمضان، به مدت 06:11 دقیقه:
فردی پرده کعبه را گرفته بود و در حالی که مدت ها به شدت زار می زد، فقط این دعا را می خواند: اللّهمّ اخرجنی من الدّنیا مسلماً (خدایا، مرا مسلمان از دنیا ببر)
از وی پرسیده شد چرا فقط همین یک دعا را می خوانی؟ دعای دیگری در اسلام نداریم؟
گفت: برادر! من یک داستان عجیبی دارم ... من دو برادر داشتم که یکی 40 سال و دیگری 30 سال اذان می گفتند اما ...
جهت رفع خستگی مردمی که در راهپیمایی شکوهمند روز جهانی قدس شرکت کردند
فرازی از سخنرانی حجة الإسلام شیخ حسین انصاریان در سال 1372، مراسم احیاء شب 19 ماه مبارک رمضان:
وقتی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به قوم و قبیله اش امیدی ندارد
وقتی عرب ها از دین خدا مرتد شدند
وقتی اعراب با آمریکا و اسراییل سازش می کنند
امید رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به کدام قوم است؟
کسانی که با اربابان سقیفه بیگانه اند
حضرت زهرا(سلام اللّه علیها) از پدر بزرگوارش پرسید برای این مردم چه می کنید؟
لینک دانلود از پرشین گیگ
لینک دانلود از رسانه مهر
(06:49 دقیقه)
در صورتی که برای دانلود فایل با مشکل مواجه شدید، اطلاع دهید.
گزیده ای از سخنرانی حجة الاسلام شیخ حسین انصاریان در شب 23 ماه مبارک رمضان
سال 1371 هجری شمسی
قسمت دوم: آیا افراد متبلا به گناهان جنسی، صرف نیم ساعت رو قبله نشستن، گریه کردن و قرآن به سر گرفتن در شب قدر، توبه شان پذیرفته است؟
آیا لازم نیست این افراد نزد دادگاه اسلامی بروند تا با اعتراف به گناهشان، حد الهی بر آن ها جاری شود؟
لینک دانلود از پرشین گیگ
لینک دانلود از رسانه مهر
(05:16 دقیقه)
------------------------------------------------
یادداشت های مرتبط:
صوت: سزای گناهان جنسی در روز قیامت
صوت: اعتراف به گناه جنسی نزد حضرت علی(علیه السلام)
گزیده ای از سخنرانی حجة الاسلام شیخ حسین انصاریان در شب 23 ماه مبارک رمضان
سال 1371 هجری شمسی
قسمت اول: سزای گناهان جنسی در روز قیامت(03:43 دقیقه)
لینک دانلود از پرشین گیگ
لینک دانلود از رسانه مهر
یادداشت های مرتبط:
صوت: راه توبه از گناهان جنسی در شب قدر
صوت: اعتراف به گناه جنسی نزد حضرت علی(علیه السلام)
این کلیپ صوتی که از کاست های حدود 20 سال قبل سخنرانی های حجة الاسلام شیخ حسین انصاریان تدوین کردم مربوط میشه به فراز پایانی سخنان ایشون در شب 23 ماه مبارک رمضان، قبل از برنامه احیا و قرآن سر گرفتن.
ماجرای یه جوونیه که خدمت حضرت علی(علیه السلام) میرسه و با اعتراف به گناهش از حضرت درخواست می کنه که حد الهی رو در موردش اجرا کنه.
اما از حضرت انکار و از این جوان اصرار تا اینکه حضرت ناچار به تدارک برای اجرای حد الهی میشه ولی ...
ماجرا را با روایت زیبای شیخ حسین انصاریان بشنوید(حدود 6دقیقه):
لینک دانلود از پرشین گیگ
لینک دانلود از رسانه مهر
یادداشت های مرتبط:
صوت: سزای گناهان جنسی در روز قیامت
صوت: راه توبه از گناهان جنسی در شب قدر
حدود 20 سال پیش یکی از دوستان هیأتی می گفت: "این کارتون پسر شجاع رو می بینی همش این فرشته مهربون کنارشه؟ یعنی میخواد بگه آدما باید از بچگی دوست دختر داشته باشن"
حالا امثال آن کودکان 20 سال پیش که دوست ما درباره دریافت های ضمیر ناخودآگاهشان اظهار نگرانی کرده بود امروز جوانانی شده اند که تحت تأثیر این قبیل کارتون ها و ده ها فیلم سینمایی وطنی- که نشان می دهند چگونه افراد فقط با یک نگاه هوس آلود عاشق یکدیگرمی شوند و آخر فیلم هم بازیگر پای ثابت سریال های طنز فاخر رسانه ملی سرمستانه و فاتحانه ترانه "بزن بریم آزیتا" می خواند- در شبکه های اجتماعی و وبلاگ هایشان می نویسند:
آدما باید یکیو داشته باشن که هر وقت،خسته
پکر،داغون،عصبی،و مریض بودی
ازت نپرسه
چرا؟
فقط دستت رو بگیره و بگه :
بلند شو بریم یه دور بزنیم، دوست ندارم این شکلی ببینمت..
به عنوان نمونه در یکی از آن وبلاگ ها گرچه تیتری را که من انتخاب کردم بالای متن مذکور نوشته نشده اما در عوض چنان تصویر دختر و پسر نوجوانی را که دست در دست یکدیگر گذاشته اند، برای یادداشت انتخاب شده است که آدم هرچه می خواهد خودش را به خوشبینی و خوش خیالی بزند که قول سهراب "چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید"، نمی تواند منظوری غیر از این پیام را دریافت کند که "آدما باید دوس دختر داشته باشن"
آن هم در وبلاگی که در این ایام قالب رمضان دارد و آن هم در این شب های عزیزی که همه - از جمله امثال همین جوان های عزیز- می دانند کسی را دارند که در دعای جوشن کبیر اینگونه خطابش می کنند:
یا عماد من لا عماد له
یا أنیس من لا أنیس له
یا حبیب من لا حبیب له
یا شفیق من لا شفیق له
یا رفیق من لا رفیق له
---------------------------------------------------------
یادداشت مرتبط: صوت: راهکار پیشگیری از پکر شدن
شهید سیّد محسن ضابطی(فرمانده گردان شهداء سقّز) تنها شهیدی است که قبل از شهادتش او را کاملاً می شناختم.
امسال سالروز شهادتش مصادف با شب قدر است.
شهید آوینی می گوید: هر انسانی را لیلة القدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب می شود و حر را نیز شب قدری اینچنین پیش آمد ... عمر بی سعر را نیز ... من و تو را هم پیش خواهد آمد.(1)
برای شهید ضابطی نیز چنین شب قدری پیش آمد که در آن ناگزیر از انتخاب بود.
از یک طرف تازه در بانک ملی استخدام شده بود.
آزمون کنکور شرکت کرده بود.
خواستگاری رفته بود.
و خلاصه در پی سر و سامان دادن به وضع زندگی مادی اش بود.
اما در همین حین خبر می رسد عوامل کومله در کردستان دوباره دست به شرارت زده اند و جمعی از همرزمانش را نیز به شهادت رسانده اند.
سردار رادان - که در آن زمان فرمانده عملیاتی سقز بود- به دلیل تجربیات و سوابق حضور این شهید در دوران دفاع مقدس در منطقه کردستان و آشنایی و اشراف او به شرایط منطقه، از وی می خواهد که مأموریت بگیرد و به سقز بیاید.
اما رییس کارگزینی بانک ملی با این عنوان که دیگر جنگ تمام شده نه تنها با مأموریت، بلکه با مرخصی بدون حقوق او هم موافقت نمی کند؛ و او به ناچار غیبت می کند تا هر طور که شده به تکلیف خود عمل کند.
پس از چندی رییس اداره حقوقی و دعاوی بانک ملی به برادر شهید می گوید که حیف است چنین کارمندی را از دست بدهند ولی اگر مدت غیبتش از 60 روز بگذرد چاره ای جز اخراجش وجود ندارد و از برادر شهید می خواهد به سقز برود و هر طور که شده او را برگرداند.
لذا برادر آماده عزیمت به سقز می شود که از آنجا با وی تماس می گیرند و می گویند:"نیازی به عزیمت شما به سقز نیست؛ شما منزل بمانید، سید محسن خودش برمی گردد."(2)
و سرانجام او پس از رشادت هایی که در تار و مار عوامل کومله و نجات نیروهایش از خود بروز داد، روز 11 مرداد ماه سال 1369 همزمان با تاسوعای حسینی برمی گردد.(3)
پس از آن قبولی اش در آزمون کنکور اعلام می شود، در حالی که او در آزمون دیگری پذیرفته شده بود.
و خواستگاری که رفته بود پاسخ مثبت می دهد، در حالی او دیگر به کام اصلی خود رسیده بود و همانطور که در وصیت نامه اش از خدا خواسته بود، شهادتی سرخ در ارتفاعات مظلوم کردستان نصیبش شده بود(4)
و ما روز 7 مرداد در تپه امام زاده 5 تن لویزان بر سر مزارش جمع می شویم تا بیست و سومین سالروز کامیابی اش را به او تبریک گوییم:
-------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1 - کتاب فتح خون(روایت محرم)- صفحه 49
2- ماجرا را از زبان برادر شهید بشنوید: لینک دانلود
3- یک بیت شعر از زبان شهید ضابطی بشنوید که چند روز قبل از شهادتش ضمن مرثیه سرایی در مجلس یادبود همسنگرش، شهید احمد شعبانی خواند و گفت: من به این یک بیت شعر خیلی ایمان دارم: لینک دانلود
4- روایتی دیگر شامل گفتگوی شهید با برادرش، ماجرای خواب برادر شهید طلوعیان قبل از شهادت سیدمحسن ضابطی و گزیده ای از وصیت نامه شهید را اینجا بخوانید: به خدا این رسم رفاقت نیست.
یکی از خاطره انگیزترین و بهترین ماه های مبارک رمضانی که تجربه کردم، ایامی بود که پای منبر حجة الإسلام شیخ حسین انصاریان می رفتم.
قصد دارم به تدریج گزیده هایی از نوارهای کاستی را که در آن ایام تهیه کردم، انتخاب و تبدیل به فایل صوتی کنم.
در ابتدا می خواستم فرازهایی از سخنرانی و مناجات پایانی یکی از بهترین مجالس آن ایام را تقدیم کنم که با توجه به جملات عشقولانه ای که اخیراً در برخی سایت ها و شبکه های اجتماعی دیدم، فعلاً همین فراز پایانی کمتر از یک دقیقه کفایت می کنه؛ چرا که هر وقت کسی خسته، پکر، داغون، عصبی و مریض شود، مستجاب شدن همین دعای ساده کفایت می کند تا قبل از اینکه منتظر باشد کسی دستش را بگیرد، مشکلات درونی اش حل شود:
لینک دانلود از پرشین گیگ
لینک دانلود از رسانه مهر
یکی از روزهای تیر ماه سال 1367، قبل از پذیرش قطعنامه 598 بود که حاج صادق آهنگران در تریبون نماز جمعه تهران حاضر شد و آخرین حماسه سرایی خود را برای حضور در جبهه های حق علیه باطل اجرا کرد.
گرچه اندکی پس از این حماسه سرایی، قطعنامه 598 پذیرفته شد ولی باحمله سراسری رژیم بعثی عراق و منافقین مزدور، پخش مکرر این حماسه سرایی(به خصوص قطعه سوم آن) از رسانه ملّی در فاصله بین پذیرش قطعنامه و برقراری آتش بس، نقش مؤثری در تهییج مردم و هجوم به جبهه های نبرد حق علیه باطل و تار و مار کردن منافقین در عملیات مرصاد داشت.
اما پس از آن دوران متأسفانه این حماسه سرایی زیبا خیلی به ندرت در مناسبت هایی چون هفته دفاع مقدس از رسانه ملی پخش شده است. حتی در فضای مجازی هم اثری از این قطعه زیبا نمی بینیم به جز روایت خود حاج صادق آهنگران که فقط در بخشی از کتاب خود به آن اشاره می کند: "... در سال 1367 دشمن موفق شد جزایر مجنون، فاو و شلمچه را پس بگیرد و حتی توانست تا نزدیکی های خرشهر پیش آمده و آن را تهدید کند. در همین ایام، آقای «فروزنده»، مسئول ستاد سپاه پاسداران مرا خواست و گفت: «دشمن حالا دیگه شهرهای ما رو تهدید می کنه و خوندن داخل جبهه ها فایده نداره، شما باید بری به شهرستان ها و بخونی تا مردم رو برای اعزام به جبهه تهییج کنی.» فضای بسیار بحرانی یی بود.
رفتم سراغ آقای معلمی و ضمن توصیف شرایط، از او خواستم شعری در باب مقاومت و ایستادگی، با لحنی حماسی بسراید. ایشان پس از چندی این نوحه را آماده کرد: تا آخرین نفر، تا آخرین نفس / ما ایستاده ایم، ما ایستاده ایم.
اولین جایی که قرار شد این نوحه را بخوانم، دانشگاه تهران و در جمع نماز گزارن جمعه بود. بعد از هماهنگی های لازم، به تهران رفتم و آن را پیش از اقامه نمازجمعه اجرا کردم. آن روز سخنران قبل از خطبه آقا محسن[رضایی] بود و سخنران خطبه آیت الله خامنه ای. تنها مسئله ای هم که توسط دو سخنران مطرح نشد، بحث صلح و قبول قطعنامه و اتمام جنگ بود. اتفاقاً یادم هست آقا محسن روی لزوم حضور نیروهای مردمی در جبهه تأکید زیادی هم کرد." (*)
من همان زمان صوت این مراسم را ضبط کردم که به مناسبت این ایام مابین سالروز پذیرش قطعنماه 598 و برقراری آتش بس و به یاد شاعر مرحوم استاد معلمی، منتشر می کنم(البته متأسفانه فراز ابتدایی شعر پیشواز آن را نتوانستم کامل ضبط کنم که اگر موفق شدم از طریقی متن شعر را پیدا کنم، آن را کامل می کنم):
... شاهد جنگیدن ماست
مظلوم با سازش بیازاریم، هیهات، هیهات
ننگ است در دامان ذلت آرامیدن
فریاد مظلومان ز هر جانب شنیدن
این شیوه هر پاسدار است ای برادر
تکبیر زن فریاد کن الله اکبر
--------------------------------------------------
تا آخرین نفر/ تا آخرین نفس/ ما ایستاده ایم
بهر بقای دین/ در راه انقلاب/ ما سر نهاده ایم
سالار عاشقان/ محبوب کبریا
سرمشق خون زده/ در دفتر بلا
فرزند فاطمه/ با صوت دلربا
هر دم زند صلا/ از دشت کربلا
با پیر حق پرست/ از ساغر الست/ ما مست باده ایم
تا آخرین نفر/ تا آخرین نفس/ ما ایستاده ایم
پیروزی حسین/ رمز شهادت است
فیض وصال حق/ اوج سعادت است
سرمایه حیات/ در استقامت است
این سیر مکتبی/ تا بینهایت است
آیینه دل از/ عشق تو یا حسین/ ما جلوه داده ایم
تا آخرین نفر/ تا آخرین نفس/ ما ایستاده ایم
هرگز نمی رویم/ در زیر بار ننگ
تا محو فتنه ها/ کوبیم طبل جنگ
بر دشمن خدا/ گیریم عرصه تنگ
در جبهه می شویم/ آماده بی درنگ
با بانگ یا حسین/ از مادر زمان/ آزاده زاده ایم
تا آخرین نفر/ تا آخرین نفس/ ما ایستاده ایم
لبیک گفته ایم/ ما بر صلای دوست
از کربلای خون/ تا کربلای دوست
یا اینکه می کنیم/ سر را فدای دوست
یا بوسه می زنیم/ خاک سرای دوست
در نیل این هدف/ الگوی همت و/ عزم و اراده ایم
تا آخرین نفر/ تا آخرین نفس/ ما ایستاده ایم
هان ای بسیجیان!/ گاه دلاوریست
روز نبرد با/ ظلم و ستمگریست
بر یاوران حق/ هنگام یاوریست
واجب اطاعت از/ فرمان رهبریست
جای درنگ نیست/ تا در کمند نفس/نیافتاده ایم
تا آخرین نفر/ تا آخرین نفس/ ما ایستاده ایم
هرگز نمی شود/ فانی نوای خون
جاوید و استوار/ باشد لوای خون
هر لاله بشکفد/ در جبهه های خون
دارد پیامی از/ صوت رسای خون
فرموده است امام/ الحق که ما ز دست/ چیزی نداده ایم
تا آخرین نفر/ تا آخرین نفس/ ما ایستاده ایم
مولای ما تویی/ یا صاحب الزمان(عج)
فریاد ما برس/ ای منجی جهان
در جبهه حاضری/ هر لحظه بی گمان
دیدارت آرزوست/ ای مهر جاودان
در آرزوی تو/ بر گرد کوی تو/ ما پر گشاده ایم
تا آخرین نفر/ تا آخرین نفس/ ما ایستاده ایم
-----------------------------------------------
دلیران آزاده!/ خبردار و آماده!
که رهبر مرحبا گفت/ به این عزم و اراده
خدا درهای رحمت/ به رویتان گشاده
مقابل با صف حق/ صف باطل ستاده
سپاه عشق و ایثار/ به میدان رو نهاده
رفتن به سوی مولا/ خوش است پای پیاده
کنون شیطان اکبر/ به دام ما فتاده
----------------------------------------
-----------------------------------
* - گزیده ای از روایت جالب آهنگران از پذیرش قطعنامه
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک