سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 707960

  بازدید امروز : 13

  بازدید دیروز : 5

تکلیف الهی

 
بسا شیفته دلداده بدان که نام نیکش بر زبانها افتاده [نهج البلاغه]
 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: یکشنبه 93/9/30::: ساعت 10:56 صبح

شب 28 صفر سال 67، به هوای نوحه خوانی های حاج صادق آهنگران و حاج غلام کویتی پور به حسینیه عاشقان ثارالله سپاه رفتم.

برنامه سخنرانی از ساعت 9 تا 10 شب بود و مراسم نوحه خوانی پایانی هم 10 تا 10 و نیم شب.

سخنران آن شب رییس جمهور وقت بود.

آقا تا ساعت 10و 45 دقیقه سخنرانی مفصلی راجب امام حسن مجتبی(علیه السلام) ایراد کردند، سپس گفتند «ظاهراً مقداری از وقت گذشه، من فقط این 4 نکته را عرض کنم»... ساعت شد حدود 23 و 30 دقیقه و فقط یک مورد ذکر شده بود، سپس فرمودند 3 مورد دیگر را فقط اشاره می کنم... خلاصه فکر می کنم نزدیک 12 نیمه شب بود که سخنرانی رییس جمهور, آیت الله خامنه ای به پایان رسید و بعد آن هم تا ساعت 12 و 30 دقیقه از نوحه خوانی حاج غلام کویتی پور بهره بردیم.

آن شب فهمیدم که آقا از چه بنیه علمی و معرفتی قوی برخوردار است ... گذشت تا سال 78، یکی از اساتید در اردوی طرح ولایت نقل می کرد :«آقا زمانی که رییس جمهور بود دعوت شدند برای افتتاح همایشی راجب امام رضا(علیه السلام)؛ دعوت از ایشان صرفاً جنبه تشریفاتی داشت و برای رسمیت بخشیدن به مراسم افتتاحیه بود امّا ایشان در آن برنامه چنان سخنرانی مبسوطی ایراد فرمودند که هر کس نمی دانست تصوّر می کرد ایشان در طول دوره عمرش هیچ کاری جز تحقیق راجب شخصیت امام رضا(علیه السلام) نداشته و جا داشت که بسیاری از محورهای سخنان ایشان جزو محورهای همایش و سرفصل پژوهش های محققان درباره ابعاد شخصیت امام رضا (علیه السلام) قرار گیرد.

آری، مقام معظّم رهبری آن شب نزدیک 3 ساعت راجب امام حسن مجتبی(علیه السلام) به ایراد سخنرانی پرداختند، اما نمی دانم من و شما که خود را فدایی ولایت می دانیم می توانیم 3 دقیقه درباره حضرت صحبت کنیم و یا حداقل سه حدیث از ایشان نقل نماییم؟!

فکر می کنم اشعار مداحی ها را بیشتر به خاطر سپرده باشیم تا احادیث، مباحثی راجب شخصیت امامانمان و یا شرایط تاریخی آن روز و عبرت هایی که می توانیم برای شرایط فردی، اجتماعی و سیاسی امروز خود بگیریم.

باور نمی کنید؟! امتحانش آسان است؛ چرخی بزنید در شبکه های اجتماعی؛ احادیث و روایات و عبرت های تاریخی بیشتر می بینید یا اشعار مدح و ثنا و کلیپ های نوحه خوانی؟! چه در ولادت و چه در شهادت امامانمان.

گرچه مدح و ثنا هم لازم است ولی نه اینکه به همین بسنده کنیم و همه عزا و شادی هایمان را بدون کسب معرفت، خلاصه در مولودی خوانی و روضه خوانی کنیم.

---------------------------

یادداشت منتخب پارسی نامه

منشر شده در سایت قسم با عنوان «تسلط علمی و توانایی مقام معظم رهبری بر تحلیل ابعاد شخصیت ائمه معصومین(ع)»،



 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: جمعه 93/9/7::: ساعت 4:9 عصر

سال 1372، اواخر دوره سربازی ام بود

در درمانگاه ستاد مشترک سپاه مشغول خدمت بودم

حاج صادق آهنگران هم هر از گاهی به آن درمانگاه مراجعه داشت

یک روز آن اواخر به او گفتم: من سربازی ام رو به اتمام است و یک یادگاری از شما می خواهم

می خواست تسبیحی بدهد، ولی از او یک شال مشکی خواستم

شال را که داد گفت از سال 63 در دزفول این شال را دارد و سفارش کرد که مراقبش باشم آن را گم نکنم.

اما سال گذشته، یعنی محرم سال 1392 احساس کردم حق این شال ادا نشده و این شال برازنده من نیست ... فکر کردم به خود ایشان برگردانم یا به شخص دیگری که بتواند حق آن را ادا کند بدهم ... اما چه کسی؟

زمانی که ما نوجوان بودیم، حاج صادق آهنگران با نغمات آسمانی اش محبت نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) و نفرت از ظالمان زمانه را در دلمان می کاشت و جان ما را به آرمان های بلند انقلاب سوق می داد.

این شال برازنده کسی است که امروز این رسالت رو به خوبی انجام می دهد.

از طرفی مدتی بود مترصد عرض ارادت به خواننده ای بودم که در برانگیختن حس هیجان طلبی جوانان در مسیر آرمان های انقلاب خوش درخشیده است اما مشکل دسترسی به وی در برنامه ها و تقدیر افراد مهمتر، دیگر محلی از اعراب برای من باقی نمی گذاشت.

تا اینکه متوجه شدم که قرار است به مناسبت روز دانشجو به دانشگاه محل کارم بیاید.

فرصت را مغتنم دانستم، آن شال قدیمی را حسابی تمیز و مرتب کردم و با خود به دانشگاه بردم؛ پس از برگزاری مراسم به گردنش انداختم و رویش بوسیدم.

اما تا آن زمان هرگز به مخیله ام خطوی نمی کرد روزی نسبت به خواننده ای اینقدر علاقه و محبت داشته باشم.

چندی بعد آن شال را در اینجا بر گردنش دیدم و خدا را شکر کردم که پس از 20 سال موفق شدم به خوبی حق آن را ادا کنم و من هم سهمی هر چند کوچک در عرض ارادت و اعلام حمایت از این خط شکن بهره برداری از ابزار هنر ترانه سرایی در مسیر آرمان های انقلاب داشته باشم.

حق شالی که از سال 63 در شهر مقاوم و زیر آتش و خون دزفول بر گردن حاج صادق آهنگران بوده و اینک آن را بر گردن خواننده خوب و دوست داشتنی جبهه مقاومت، حامد زمانی عزیز می بینیم:


------------------------------------------------

مطالب مرتبط:
از کاغذ کاهی تا ترانه چشم مجنون  

از ح ز حامی فتنه تا ح ز ضدفتنه+اطلاعیه کنسرت

----------------------------------------------

منتشر شده در سایت قسم - خبرگزاری تسنیم با عنوان : روایت یک وبلاگ‌نویس از شال صادق آهنگران بر شانه‌های حامد زمانی ، زنگ خبر، سایت مؤسسه فرهنگی هنری شهید آوینی

لیبنک شده در عمّارنامه


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: سه شنبه 93/7/22::: ساعت 11:7 عصر

آن زمان که ما دانشجو بودیم، موبایل و دیجیتال و چت و شبکه های مجازی و اینا نبود.

تابستون حسابی دلمون برا بچه ها تنگ میشد

رفته بودم مشهد، یه جمله زیبایی روی یک جانماز دیدم

سوغاتی برا سه نفر گرفتم

مهر ماه سال 1379، اوائل ترم اومدم دانشگاه

به دو نفر دادم

اومدم برم سراغ نفر سوم

بچه تنکابن بود. خبر دادند اتوبوس بعد تونل کندوان به عمق دره 40 متری سقوط می کنه و ...

سالگردش 30 شهریور بود

و من ثواب نقل آن عبارت حکیمانه* را نثار روحش می کنم:


کُلُّما شغلک عَنِ اللهَ فَهُوَ صَنَمُکَ 

آنچه تو را به غیر خدا مشغول کند، آن بت توست

مواظب باشیم کامپیوترمون، موبایلمون، وبلاگمون، شبکه های اجتماعیمون و ... برامون بت نشه

نیاسر-من و مرحوم رضا بهاری-دانشجوی رشته علوم آزمایشگاهی-دانشگاه علوم پزشکی کاشان

این عکسی هم که در قسمت "درباره خودم" درج کردم، آن مرحوم از من گرفته. دو نفری رفته بودیم بالای کوه؛ یکی یکی از همدیگه عکس انداختیم که بعداً به بچه هایی که پایین موندن نشون بدیم چقدر صعود کردیم:

 

-------------------------------------------

* این جمله در تفسیر نمونه آمده؛ برخی از آن به عنوان حدیث یاد کرده اند لیکن برخی می گویند در منابع حدیثی نیست.


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: جمعه 93/7/11::: ساعت 4:29 عصر

اگر به خاطر داشته باشید مدتی قبل رییس راهنمایی و رانندگی با اعلام اینکه کوچه و خیابان حریم عمومی شهروندان است، دستور به جمع آوری مخروطی ها و موانع ایجاد شده توسط مغازه دارها و اماکن اداری و تجاری داد. یعنی اینکه هیچ کس حق ندارد حریم عمومی شهروندان را پارکینگ اختصتصی خود کند.

حالا بنگرید حاصل رها شدن این طرح را:

یکی از نواحی شهرداری تهران، یک کوچه بن بست را دربست پارکینگ خودش کرده و حتی ذیل تابلو هم اشاره ای به ساعات اداری نکرده؛ یعنی حتی در ساعات غیراداری هم هیچ شهروندی حق ندارد خودروی خود را وارد کوچه کند!:

شهرداری کوچه بن بست را مال خود کرده!

شهرداری کوچه بن بست را مال خود کرده!


بله این همان شهرداری است که فریاد "حقوق شهروندی" اش گوش فلک را کر کرده!


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


تکلیف الهی

همایون سلحشور فرد
زبان و قلم، شمشیر ماست برای دفاع از حق و حقیقت و زدن باطل؛ در ضمن کارشناس بهداشت محیط هستم و کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک