بازدید امروز : 127
بازدید دیروز : 45
رنجنامه های دهه هفتاد(4)
چندی قبل در ویژه برنامه های نوروز صدا و سیما، یک مجری در شبکه i film یادی از برنامه تلویزیونی "ساعت خوش" کرد و از بینندگان خواست جهت تجدید خاطره، آیتم کوتاهی از این برنامه قدیمی را با عنوان "خان دایی جان" تماشا کنند.
من هم جهت یادآوری به مسؤولان فعلی صدا و سیما و عموم مردم (به خصوص جوانان متولد دهه هفتاد که این سلسله مطالب را برای آن ها می نویسم) یک خبر کوتاه مربوط به یکی از شماره های نشریه صبح در دهه هفتاد(به مدیر مسؤولی مهدی نصیری) را می آورم:
"از چند ماه پیش به دستور آقای نجفی وزیر آموزش و پرورش، گروهی مأمور بررسی آثار و عوارض سوء برنامه تلویزیونی«ساعت خوش» در مدارس دخترانه تهران شدند. این گروه در بررسی های خود به نتایج اسفباری از تأثیرات سوء این برنامه بر روی دختران نوجوان دانش آموز رسیده اند و گزارش مستند و مصوّر خود را به وزیر آموزش و پرورش ارائه کرده اند.
گفته می شود این قدام وزیر به دنبال اعتراض ها و اعلام خطرهای گوناگون معلمان مدارس دخترانه به ویژه مربیان امور تربیتی درباره عوارض برنامه ساعت خوش صورت گرفته است. "
آری، با پخش برنامه به اصطلاح طنز "ساعت خوش" در آن دوران، به تدریج طنزهای زیبا و پرمعنا و مفهوم دهه 60 (نظیر "صبح جمعه با شما" که با هنرنمایی افراد باتجربه و بافرهنگی همچون مرحوم منوچهر نوذری اجرا می شد) جای خود را به هجویات مسخره یک عده جوان جلف تازه به دوران رسیده داد که با لودگی هایشان، الکی خوش بودن را در رسانه ملی جمهوری اسلامی ترویج می کردند.
نشریات زرد هم پس از آن شروع کردند به تفصیل از آن ها چهره سازی و الگوتراشی کردن؛ تا جایی که بیش از پیش دل همرزمان اسوه های واقعی این ملّت را به درد آوردند و سردار قاسمی چه دردمندانه در مراسم تشییع 3000 شهید در روز 30 تیر ماه سال 1374در مقابل ستاد معراج شهداء گفت: "شماره شناسنامه یک عده لوده پانکی تلویزیون را به برکت رنگین نامه ها، همه سیزده ساله ها می دانند، اما شماره ردیف و قطعه مزار حسین فهمیده را هیچکدام از این نسل بلد نیستند! "
چند روز بعد از این تجدید خاطره (یعنی روز 14 فروردین) به صورت اتفاقی در همین شبکه i film متوجه اجرای یک شوی هندی شدم که قطعه ای بود از یک فیلم ایرانی؛ ابتدا رقاص و خواننده آن را به دلیل گریم خاصش نشناختم اما کمی که در اینترنت جستجو کردم فهمیدم این اثر هنری فاخر(!) توسط یکی از همان بازیگران"ساعت خوش" اجرا شده است.
یاد روزگاری افتادم که فیلم های ویدئویی هندی به دلیل وجود اینگونه صحنه های رقص و آواز در آن، قاچاق محسوب می شد و افراد باید با ترفندهای خاصی اینگونه فیلم ها را به دور از چشم گشت ارشادی های قدیم(نظیر گشت ثارالله، گشت کمیته های انقلاب اسلامی و ...) جابجا می کردند و تا به حال هم اگر فیلم هندی در رسانه ملی پخش شده، اینگونه صحنه های مبتذل در آن سانسور شده ولی حالا مسؤولان با بصیرت(!) ما با شناخت شرایط زمان به این نتیجه رسیده اند که همان شوهای هندی را به وسیله هنرمندان خودی، بومی و با روسری سر خانم ها کردن، اسلامیزه و در رسانه ملی پخش کنند تا مبادا خدای نکرده نگاه مردم از صدا و سیما زوایه پگیرد و به سمت شبکه های ماهواره ای گرایش پیدا کند!.
آفرین! مرحبا به مسؤولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی !
به این می گویند مقابله با تهاجم فرهنگی !
به این می گویند نبرد در جبهه جنگ نرم در مقابل ناتوی فرهنگی دشمنان !
با همین درایت و بصیرت اگر به پیش روید امیدی هست که در دهه های آینده برای حفظ گرایش مردم به رسانه ملی، فیلم سکسی بومی و اسلامی هم تولید و پخش شود!
باز هم آفرین! به به! به به!
... بعد نوشت(جایگزین تصویر و لینک دانلود شوی هندی): چندی بعد از نوشتن این یادداشت، کمی بیشتر که جستجو کردم فهمیدم این بازیگر از اجرای آن شوی هندی به شدت نادم بوده و حتی گفته بود از اینکه در آن مجبور به رقاصی شده بود، شب تا صبح خوابش نبرده بود.
چندی بعدتر دیدم با علاقه با یکی از مداحان معروف محافل حزب اللهی عکس انداخته ... می خواستم تصویر ایشان و لینک آن شوی هندی را از این یادداشتم بردارم اما به دلیل مشغله، اقدام نکردم تا اینکه امروز دیدم این بازیگر در همایش "جهاد ادامه دارد"(ویژه گرامیداشت شهید جهاد مغنیه و سردار شهید الله دادی) حضور پیدا کرده است؛ من هم دیگر معطل نکردم و نام فیلم، تصویر ایشان و لینک دانلود آن شو را از این یادداشت حذف کردم.
چند روز قبل سوار تاکسی بودم که رادیو روشن بود. فکر می کنم شبکه جفنگ(یعنب همان شبکه جوان) بود که طبق معمول مشتی اخبار بی اهمیت از قبیل عطسه و آروغ فوتبالیست ها را با هیجان و آب و تاب فراوان نقل می کرد. از جمله اینکه: شیث رضایی گفته اگر لازم باشد در کوه و بیابان هم توپ میزنم چون باید از استعدادهایم استفاده کنم.
عجب! نکند 20 سال پیش بود که این فوتبالیست معزز در ورزشگاه گیلان پس از گل زدن به تیم حریف، از فرط شادی آن حرکت شنیع را مرتکب شد و همه این رفتار زشت و هنجارشکن را محکوم کردند و مسؤولین ذیربط از لزوم برخورد جدی و قاطع سخن راندند و ... حتی دادستانی گیلان هم به اتهام ارتکاب اعمال خلاف عفت عمومی و جریحه دار شدن افکار عمومی علیه او و محمد نصرتی اعلام جرم کرد! و تا به حال نه تنها خبری از احضار و حضورش در دادگاه نشنیدیم بلکه اکنون رسانه ملی با لحن تمجیدآمیز افاضات او را با هیجان نقل می کند!
جهت اطمینان جستجو کردم و مطمئن شدم که 20 سال نگذشته و آن واقعه مربوط به آبان ماه سال گذشته است. همچنین متوجه شدم ایشان افاضات اخیرشان را به عنوان کاپیتان تیم فوتبال شهرداری تبریز بیان کرده!
راستی در عالم سیاست اگر یک عالم، استاد یا فعال فرهنگی و رسانه ای از سر دلسوزی حرفی بزند و انتقادی را مطرح کند که به تریج قبای مسؤولی بربخورد چگونه با او برخورد می شود؟
با میثم نیلی به دلیل انتقاد از علی لاریجانی چگونه برخورد شد؟
با امیرحسین ثابتی، مسؤول سابق سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه تهران به جرم "جاسبی گرا" خواندن تعدادی از نمایندگان مجلس هشتم چگونه برخورد شد؟
شکایت از محمدحسین جعفریان جانباز و شاعر انقلابی به چه دلیل مطرح شد؟
برای محمد حسن روزیطلب فرزند سردار شهید محمدجواد روزی طلب و فعال رسانهای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، به چه جرمی چه حکمی بریده شد؟ +
...
پس چه مافیای در کار است که این فوتبالیست ها هر کثافت کاری که می کنند نه تنها برخورد عبرت آمیزی از سوی دستگاه قضا با آن ها صورت نمی گیرد بلکه پس از یک سال و حتی کمتر از یک سال دوباره در تیم های مطرح کشور دعوت به همکاری می شوند و رسانه ملی هم به مثابه یک الگو و نخبه کشور علاوه بر مطرح کردن آنان باز هم با آن ها گل می گوید و گل می شنود؟! +
پس از سخنرانی روز 28 بهمن مقام معظم رهبری در جمع پرشور مردم تبریز، امروز با خبر شدیم که آقای لاریجانی از رهبر معظم انقلاب عذرخواهی کردند.
اما در این آزمون تجدیدی ولایت پذیری برای بازندگان ماجراهای سریالی اخیر، ملت ایران منتظر سه عذرخواهی از جانب سران قوا هستند:
1- عذرخواهی از رهبر انقلاب به دلیل متأثر ساختن ایشان
2- عذرخواهی از ملّت ایران به دلیل بر هم زدن آرامش روانی و تضییع حقوق آنان
3- عذرخواهی سران قوا از یکدیگر با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم تشدید رابطه برادری با یکدیگر
بنابراین بعید می دانم این قبیل عذرخواهی های ناقص و نصفه نیمه اثر التیام بخشی برای مردم عاشق ولایت داشته باشد؛ به خصوص اینکه بارها و بارها سران قوا ماجراهایی را به صورت سلسله وار رقم زده اند که به سادگی انحراف از مسیر ولایت در آن ها کاملاً مشهود، قابل درک و قابل پیش بینی و پیشگیری بود.
ما برای انتخابات ریاست جمهوری بعدی فردی را انتخاب خواهیم کرد که بدانیم شامه قوی در تشخیص انحراف از مسیر ولایت و عزمی جدی در عدم اعوجاج از این مسیر داشته باشد.
1- در واپسین ماه های عمر دولت اصلاحات، رهبر انقلاب در واکنش به طرح استیضاح مرتضی حاجی، وزیر وقت آموزش و پرورش طی نامه به رئیس مجلس ضمن تاکید بر لزوم استفاده مجلس از همه ابزارهای نظارتی، استیضاح وزیران را در ماه های آخر فعالیت دولت بدون سود و دارای زیانهایی برای کشور عنوان کردند.
2- در جریان نامه نگاری های سران قوا و پس از موضع گیری مقام معظم رهبری، آقای لاریجانی طی نامه ای مراتب اطاعت خود را از امر ولی فقیه اعلام می کند.
3- در جریان طرح سؤال از رییس جمهور هر چه نمایندگان ولایی این امر را مخالف منویات مقام ولایت می دانستند، آقای لاریجانی در حالی که هنوز جوهر قلمش در اعلام تبعیت از ولایت فقیه خشک نشده بود، گفت: "هیچ دستوری از رهبری معظم انقلاب در این زمینهها به مجلس داده نشده ... هر وقت رهبری محترم نظری داشته باشند ما به نمایندگان منتقل میکنیم؛ در این مدت ندیدهام ایشان در این زمینه دستوری داشته باشند!"
4- حدود سه ماه قبل (نه سه سال قبل، نه سی سال قبل) مقام معظم رهبری به صراحت برای مدعیان ولایت پذیری و منتظران دستور صریح، خط و نشان کشیدند و فرمودند: "از امروز تا روز انتخابات، هر کسى احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده"
5- گفته می شود قبل از حضور ماه قبل (مورخ 27 دی 1391) احمدی نژاد در مجلس، رییس جمهور و رییس مجلس از سوی رهبر معظم انقلاب، احضار و به آنان در مورد رعایت احترام یکدیگر و توجه به اصل معیشت مردم تذکر داده شد.
6- آقای حداد عادل چندی قبل گفته بود: "باید سعی کنیم آقای احمدی نژاد در این چند ماه یک فرود آرام و بدون تکانهای شدید داشته باشد و این مدت به خیر و سلامتی عبور کند."
7- سردار قاسمی در یکی از روزهای دهه 70 در مراسم تشییع پیکرهای مطهر شهدا می گفت: خون شهدا بسیار لیز است، آنانی که پا روی خون شهدا می گذارند خیلی زود سر می خورند و بر زمین می افتند.
8- حاج صادق آهنگران در جریان فتنه 88 در یک گفتگوی زنده تلویزیونی می گفت: اگر من بغضی نسبت به احمدی نژاد دارم نباید این بغض باعث دوری من از ولایت و سکوت در برابر فتنه شود.
9- امام خمینی(ره) در واکنش به استعفای میرحسین موسوی در سال 1367 مرقوم فرمودند: "همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند."
10- مقام معظم رهبری در خطبه تاریخی 29 خرداد 1388 فرمودند: "من به همه این آقایان، این دوستان قدیمى، این برادران توصیه میکنم بر خودتان مسلط باشید؛ سعه صدر داشته باشید؛ دستهاى دشمن را ببینید"
نتیجه گیری را به عهده خودتان می گذارم ولی هواداران فتنه بدانند احمدی نژاد هرچه بی اخلاقی کند و در جاده ولایت سر بخورد، نه فتنه گرانی چون موسوی و کروبی از جرم خود مبرا می شوند و نه ننگ سکوت در برابر فتنه از دامن خواصی چون لاریجانی و قالیباف پاک می شود.
میرحسین موسوی در نطق تبلیغاتی خود در سال 88 اعلام کرد که این رنگ سبز یعنی سبز اهل بیت
عده ای هم منافقانه سرودند: سبز ما بوی پیمبر می دهد/عطر روح الله و رهبر می دهد
من می خواستم از این دوستان سبز بپرسم شما که سبزی تان را به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) منتسب می دانید چطور از تروریست هایی حمایت می کنید که علناً با شعار پیروی از یزید و معاویه در سدد تخریب حرم های مطهر حضرت زینب و رقیه (علیهما السلام) برآمده اند؟
اما چندی قبل پس از مدت ها به یکی از گروه های ایمیلی شان سر زدم دیدم واقعاً این ها خیلی تعطیل تر از این حرف ها هستند.
به مناسبت ایام سالروز شهادت طفل سه ساله امام حسین(علیه السلام) و با عرض معذرت از دوستداران اهل بیت(علیهم السلام) بخش هایی از این متن را - که افرادی تحت عنوان "عربی که نام ایرانی برای فرزندش انتخاب کرد" به صورت طوطی وار برای یکدیگر فوروارد کرده و در وبلاگ هایشان منتشر می کنند و یا در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذارند- ، نقل و مورد نقد قرار می دهم:
"داریوش شفیق... یک عرب در مدینه که چون نامش ایرانی است از حقوق شهروندی محروم است...
ایرانی به اشتراک بذار تا مردم کشورمان بدانند که اعراب اینکه نام ایرانی برفرزندان خود بگذارند را ننگ میدانند و باعث تأسف است که ما با افتخار نام عربی بر روی فرزندانمان میگذاریم...
تا به حال به معنی اسم های عربی که ما ایرانی ها روی فرزندانمان میگذاریم اندیشیده اید؟
خوب است که قبل از انتخاب اسم معنی آنرا بفهمید ...:
کلثوم: زن خیکی
خدیجه: سقط جنین شتر
بتول: زن دوشیزه که از مردان رغبت و حاجت خود بریده باشد
رقیه: بندگی کردن و غلامی نمودن
عذرا: زنی که همیشه باکره بماند
جعفر: جوی کوچک
ذبیح: چارپایی که گلویش را ببرند. گلو بریده
..."
اما ابتدا دو نکته:
اول اینکه آیا این سینه چاکان فرهنگ ایرانی، یک لغتنامه فارسی در منزل ندارند تا معنی برخی کلمات و اسامی مورد بحث را در آن ملاحظه کنند؟ اگر هم فقط اهل دیجیتال هستند و با کتاب میانه ای ندارند می توانند به سایت واژه یاب (بر اساس لغتنامه های دهخدا و معین) مراجعه کنند.
دوم اینکه اصولاً یکی از روش های مغالطه، بی توجهی به بار معنایی متفاوت یک واژه در دو فرهنگ مختلف است. مثلاً واژه "رعیّت" در ادبیات فارسی بار معنایی منفی دارد اما برعکس، این واژه در ادبیات عرب یک بار معنایی مثبت دارد. رعیّت -که حضرت علی (علیه السلام) هم در نهج البلاغه به آن اشاره می کند- کسی است که باید حق او رعایت شود و حاکم را هم از آن جهت "راعی" می نامند که به معنی کسی است که باید حق مردم را رعایت کند.
و اما بررسی اسامی عربی مورد اشاره:
کلثوم: کسی که چهره و گونه هایش فربه و پرگوشت باشد(1) "بنشین" و "بتمرگ" هر دو یک معنی می دهد ولی یکی محترمانه است و دیگری توهین آمیز و این آدم مگس صفت اینجا معنای توهین آمیز(یعنی خیکی) را گرفته
خدیجه: درلغتنامه هایی که گشتم(عمید، معین و دهخدا) ترجمه این واژه ذکر نشده و یا اینکه صرفاً به نام افراد مشهور اشاره دارد. ولی با یک جستجوی ساده معانی مختلفی برای این نام به دست می آید:"کره شتر زودتر از موعد به دنیا آمده، بچه ی شش ماهه به دنیا آمده(2)، مولودِ پیش از اتمام ماههای بارداری، ولادت قبل از موعِد ..."کره شتر در فرهنگ عرب قدیم توهین نبوده بلکه مدح بوده؛ در زبان عربی اسامی بسیاری وجود دارد که در اصل به معنی اسب یا شتر است که در فارسی نیز هست مانند: زرداشتر یا زرتشت، تهماسب، جاماسب، لهراسب، گشتاسب و .. که همگی در انتها واژه اسب دارند. حتی من به نام های خانوادگی فارسی برخوردم که در آن از واژه گرگ استفاده شده: گرگی، گرگیج، گرگابی؛
اما در یک سایت عربی دانشگاهی به نام المصدر، در خصوص نام خدیجه، علاوه بر معانی مذکور، تعابیر بلند و جالب دیگری هم آمده: الخدیجة هی النخلة المثمرة،والخدیجة هی السحابة الممطرة(یعنی نخل پرثمر، ابر پرباران)
بتول: کسی که از دنیا بریده و به خدا پیوسته، کسی که از ازدواج خودداری کند، پارسا، پاکدامن، و لقب دختر حضرت رسول و لقب مریم و عیسی(3) که تنها معنای به ظاهر منفی همان "کسی که از ازدواج خودداری کند" می باشد و با توجه به ازدواج دختر حضرت رسول(صلّی اللّه علیه و آله) معلوم می شود که این نام فقط اطلاق به این معنا ندارد.
رقیه: آنکه برای حصول امری یا جهت حفظ و نگاهداری خود به کار ببرند از قبیل دعا و تعویذ ... (4)؛ یکی برای حصول مقصود خود و یا برای نجات جان خود، رو به بندگی کردن و غلامی نمودن می آورد و یکی هم برای حصول رستگاری و ایمنی از شر شیطان رو به بندگی خدا و دعا و استعاذه و تلاوت قرآن و توسل به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) می آورد و آن آدم مگس صفت، پست ترین معنی آن را رایج ترین معنا فرض کرده
اما معنی دیگر "رقیه": هیأت صعود کردن(5)؛
ریشه کلمه "رقیه" نیز عبارت است از سه حرف "رقی" که در قرآن کریم آمده: " أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِی السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَیْنَا کِتَابًا نَّقْرَؤُهُ ..."؛
ترجمه این آیه شریفه -که شامل ادامه گفتگوی کافران با پیامبر(صلی الله علیه و آله) به دنبال آیات قبلی می باشد- عبارت است از: " یا براى تو خانهاى پر نقش و نگار از طلا باشد; یا به آسمان بالا روى; حتى اگر به آسمان بالا روى، ایمان نمىآوریم ..." (6)
همچنین در احادیثی درباره اهمیت انس با قرآن آمده که در قیامت به شخص می گویند: "إقرأ و رق" یعنی بخوان و بالا برو(7)
عذرا: بکر، دوشیزه، گوهر ناسفته(8)، گوهر ناسفته بودن توهین است؟ یکی فرزند دختری به دنیا می آورد، می خواهد او را تکریم کند و آنقدر آینده او را درخشان می بیند که می خواهد بگوید او یک گوهر ناسفته است؛ و چه بسا زمانی که ازدواج کرد و صاحب فرزند شد، این گوهر شکوفا شود؛ این توهین است؟ این به معنی آن است که قرار است این دختر تا همیشه باکره بماند؟
جعفر: ناقه پرشیر(9)، کنایه از پر خیر و برکت بودن،کسی که دیگران از خدمات او بهره مند می شوند
ذبیح: گلو بریده شده، حیوانی که برای کشتن و قربانی کردن لایق باشد(10)؛ حیوان را وقتی پروار شد قربانی می کنند، اما کسی که نام ذبیح را بر فرزند خود برمیگزیند مقصودش می تواند ذبیح الله باشد. ذبیح یعنی لایق شدن برای قربانی، و قربانی یعنی آنچه موجب قرب به حضرت حق(جلّ و علا) شود؛ بنابراین ذبیح الله یعنی کسی که اندرون وجودش با معرف حضرت حق و عمل صالح پروریده می شود و لیاقت قرب باریتعالی را می یابد که مقامی بالاتر از آن نیست.
... خلاصه اینکه چشم ها را باید شست، جور دیگری باید دید. آیا در ادبیات و فرهنگ عرب، معنای رایج همان معناست که در آن ایمیل اشاره شده؟
آیا مردم ما به عشق اعراب این اسامی را انتخاب کردند یا به عشق خاندان اهل بیت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)؟
و از همه مهمتر آیا نعوذبالله این خاندان مکرّم و این انسان های کامل، عقلشان نمی رسیده که چنین اسامی را برای اولاد و خاندان خود می گزیدند؟ و آیا آن تعابیر توهین آمیز منظورشان بوده؟
آری، مردم به عشق خاندان اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) این اسامی را برای فرزندان خود انتخاب می کنند و من نمی دانم این آدم ها وقتی گرفتار می شوند و در زندگی دچار مشکل می شوند، به چه خاندانی متوسل می شوند و از چه کسانی سبیل نجات را می جویند و برای چه بزرگوارنی نذر می کنند؟ برای داریوش و کوروش و ...؟!
------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1- فرهنگ عمید، صفحه 950
2- وبلاگ عادل اشکبوس، نویسنده کتاب "دانشنامه نامها و واژه ها" که قرار است به زودی از سوی انتشارات مدرسه چاپ شود.
3- فرهنگ عمید، صفحه 239
4- فرهنگ عمید، صفحه 635
5- سایت واژه یاب-بر اساس لغتنامه دهخدا
6- قرآن کریم، سوره مبارکه أسراء، آیه 93
7- حضرت موسى بن جعفرعلیه السلام به حفص می فرماید: «اى حفص! هر که از دوستان و شیعیان ما بمیرد و قرآن را خوب نداند، در قبر به او یاد می دهند تا خداوند بدان وسیله درجه اش را بالا برد؛ زیرا درجات بهشت برابر با آیات قرآن است. به او گفته می شود: بخوان و بالا برو. سپس می خواند و بالا می رود».اصول کافى، ج 4، ص 408.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «هر کس در حال جوانى، قرآن بخواند و با ایمان هم باشد... به او گفته می شود: بخوان و یک درجه بالا برو». سپس به قرآن می گویند: آیا آنچه تو خواستى به او رساندیم و تو را خشنود کردیم؟ می گوید: آرى».همان، ص 406.
8- فرهنگ عمید، صفحه 822
9- فرهنگ عمید، صفحه 452
10- فرهنگ عمید، صفحه 610
سال 1367 بود. تازه نیروهای آمریکا وارد خلیج فارس شده بودند که رزمندگان اسلام با قایق های توپدار و موشک های استینگر از آن ها استقبال کردند.
در سر صف مدرسه یکی از همکلاسی هایم به طعنه می گفت: اینا ...ِ آمریکا رو هم نمی تونن بگیرن!
دومین پهپاد جاسوسی آمریکا این بار از نوع اسکن ایگل (Scan Eagle) شکار شد و نمی دانم او کجاست و امروز چه طعنه ای دارد که حواله مان کند.
گرچه غرب باورانی که قدرت شیطان بزرگ را با دیدن فیلم های سینمایی و بازی های کامپیوتری و فیگورهای مسخره پرورش اندامی هایشان باور کرده اند، هیچ گاه چشم دیدن قدرت مردان خدا را ندارند.
شوروی و نظام های الحادی مارکسیستی که به بن بست می رسند و از هم می پاشند، این ها به جای عبرت گرفتن از سنت های الهی و سرنوشت شوم قدرت های شرک و کفر، می گویند شوروی را هم آمریکا به زمین زد.
اسراییل بعد 60 سال اولین عقب نشینی اش را تجربه می کند و از مناطق اشغالی جنوب لبنان می گریزد و این ها می گویند: کدام پیروزی حزب الله لبنان؟ اسراییل خودش عقب نشینی کرد!
اسراییلی ها از ترس موشک های فجر5 به پناهگاه هایشان می گریزند و این ها غافل از سال ها ادعای گنبد آهنین و نفوذ ناپذیر بودن تل آویو می گویند: خوب طبیعیه که وقتی موشک بیاد میرن پناهگاه! این هم شد اخبار!
پهپاد امریکایی صحیح و سالم به زمین نشانده می شود و پهباد ایرانی را پس از 40 کیلومتر نفوذ به عمق خاک اسراییل نفوذناپذیر(!) و انجام موفقیت آمیز مأموریت و ارسال آنلاین تصاویر، مجبور می شوند با جنگنده مورد هدف قرار دهند و این ها می گویند: نه بابا، اینطوریا هم نیست که اینا میگن!
به نظرم اگر روزی اسراییل از صفحه روزگار محو شود و نظام های لیبرال سرمایه داری یکی پس از دیگری از هم بپاشد، این ها خواهند گفت: خودشان خواستند همانند یک قهرمان فاتح در اوج قدرت، متواضعانه کنار بکشند!
کجایی آقای بارنارد رضایی؟ خیلی دوست داشتم چهره ات را پس از خبر شکار دومین پهپاد شیطان بزرگ ببینم و بپرسم به نظر شما پهپاد فوق پیشرفته جاسوسی آمریکا، متعلق به کدام اندام آمریکاست؟ اندام عصبی یا جای دیگه؟
---------------------------------------------------------------
لینک یادداشت در عمّارنامه -
رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه در عاشورای سال 1389 شمسی در جمع عزاداران حسینی با
ذکر مصیبت امام حسین(علیه السلام) و تجلیل از متانت و صبر تاریخی حضرت زینب(سلام الله علیها) گفت: "وقتی می شنویم در یک جایی یک انسان معصوم و بیگناه به قتل رسیده کربلا، امام حسن، امام حسین و حضرت علی اکبر (علیهم السلام) یادمان می آید و قلبمان به لرزه می افتد"
وی سپس با اشاره به حادثه تروریستی در چابهار که منجر به شهادت 38 انسان بی گناه شد، ادامه داد: "ما حملات تروریستی را چه در ایران و یا هرگوشه ای از دنیا رخ دهد محکوم می کنیم. ما نمی خواهیم کربلاهای جدیدی را شاهد باشیم. نمی خواهیم با کشتارهای جدید تنمان به لرزه بیافتد. وقتی در پاکستان، یمن، عراق در مسجدی بمبی منفجر می شود باور کنید احساس ناراحتی کلیه انداممان را به درد می آورد و حادثه کربلاً را مجدداً شاهد می شویم. قتل انسانهای معصوم جنایتی پست است".
رهبر خود خوانده جهان اسلام! تروریست های مورد حمایت تو در صدد حرمت شکنی و تخریب بارگاه مطهر حضرت زینب(سلام الله علیها) برآمده اند و تو قلبت به لرزه در نمی آید و همچنان از این جنایت کاران پست حمایت می کنی!
کربلاهای جدید و کشتارهای جدید به وسیله سلاح های ارسالی تو مدت هاست در سوریه برپا شده و تن تو به لرزه نیافتاده است!
بمب ها یکی پس از دیگری در سوریه منفجر می شود و هنوز هیچ جای اندام تو درد نگرفته است!
کودک 3 ساله در سوریه به دار آویخته می شود و تو همچنان سینه چاک حقوق تروریست های چند ملیتی در سوریه هستی!
راستی تو که در اجلاس داووس پس از جنگ 22 روزه غزّه علیه شیمون پرز پرخاش کردی و جنایاتش را در حق کودکان غزّه محکوم کردی، چطور در طول جنگ 8 روزه اخیر غزّه نه نطق آتشینی از تو علیه جنایت کاران دیدیم و نه ذکر مصیبتی از جانب تو برای انسان های معصوم و بیگناه شنیدیم؟
حرکت آن روز تو یک نمایشنامه سفارشی برای فریب مسلمانان بود یا اینکه در طول سال های پس از آن چنان شکمت را از مال حرام انباشته کرده اند که فطرت حق طلبی تو به خاک سیاه نشسته و روحیه حق گویی خود را در قمار با اربابان زر و زور و تزویر باخته ای؟
بدان که مظلومین و حق طلبان عالم نه به واسطه فریاد و ذکر مصیبت تو بپا خواسته اند و نه به واسطه خاموشی و سکوت تو از پای می نشینند.
آری، سوریه همچنان محور مقاومت باقی خواهد بود و روسیاهی به ذغال باقی خواهد ماند.
-------------------------------
لینک همین یادداشت در عمّارنامه
نمیدانم چه تعداد از افراد بسیجی کتاب سرالصّلاة امام خمینی(ره) را خوانده اند. اِن قُبِلَتْ قُبِلَ ماسو"ایها و اِن رُدّت رُدّ ماسوایها
اگر در نماز پیرو مکتب خمینی کبیر (ره) نباشیم در سایر امور چگونه می خواهیم شاگردش باشیم؟
حضرت امام خمینی(ره) در این کتاب شریف با شرح حدیثی از امام جعفر صادق (علیه السّلام) درباره اسرار طهارت، به بیان نحوه سلوک عارفانه با مردم می پردازد که به مناسبت هفته بسیج این بخش از گفتار حکیمانه ایشان را تقدیم می کنم؛ باشد که در نحوه معاشرت و نگاه به مردم - از جمله افراد معصیت کار - مورد توجه قرار گیرد:
"با بندگان خدا نیز با اخلاص معاشرت کن؛ و در راه حقّ و خلق از اعمال اراده متعلقه به خود بگذر؛ و تفکر کن در لطف امتزاج آب با اشیاء، که آن امتزاج براى اصلاح حال آنهاست و رساندن آنهاست به کمال لایق خود و زنده نمودن آنهاست؛ و کیفیت معاشرت و معامله تو با بندگان خدا نیز این طور باشد؛ و با نظر عطوفت و اصلاح به بندگان خدا نظر کن، و در صدد اصلاح ظاهر و باطن آنها و زنده نمودن آنان باش؛ حتى هدایت تو از گمراهان و نهى نمودن تو از معاصى اهل عصیان نیز، براى اصلاح حال آنها باشد نه براى اعمال نفوذ اراده خود"!
در همین رابطه بخوانید: خاطره ای جالب از کوهنوردی مقام معظّم رهبری
استاد حسن عباسی مرتب از توهین انیمیشن یوگی به شیخ الأنبیاء (لینک دانلود)می گوید که در این انیمیشن، کشتی یوگی به شکل و شمایل کشتی حضرت نوح(علیه السلام) نشان داده می شود که بقایای آن در منطقه قفقاز کشف شده و علاوه بر این روی آن به جای ARK ،Ship نوشته شده که این کلمه صرفاً برای کشتی حضرت نوح(علیه السلام) به کار برده می شود و دست آخر هم صریحاً روی بدنه کشتی یوگی نوشتند: Noah"s ARK
اما این توهین هرچه وقیحانه باشد فکر نکنم به پای وقاحت تمسخر شیخ الأنبیاء در کارتون پلنگ صورتی برسد؛ چرا که در این کارتون - که من در یک CD مجموعه کارتون های پلنگ صورتی دیدم و نمی دانم در صدا و سیما پخش شده یا نه - عین داستان حضرت نوح(علیه السلام) توسط پلنگ صورتی به تمسخر گرفته می شود: صاحب یک کشتی- که اتفاقاً روی بدنه این کشتی هم به جای ARK ،Ship نوشته شده - مانند یک شکارچی شرور و تفنگ به دست در جنگل نمونه هایی از هر حیوان را جمع می کند و به داخل کشتی می برد و دست آخر به اثر پای پلنگ صورتی برمی خورد و به دنبال رد پا می رود تا این آخرین نمونه را هم با خود به درون کشتی ببرد.
در این تعقیب و گریز، پلنگ صورتی بالاخره با یک ترفند خنده دار و تمسخرآمیز صاحب کشتی را با توهّم اینکه موسم باران سیل آسا فرارسیده به درون کشتی فراری می دهد و با به کار بردن ترفند دیگری هم از شرّ این شکارچی شرور خلاص می شود و هم مانند یک منجی، سایر حیوانات درون کشتی را نیز آزاد می کند: دانلود کارتون
درضمن نام این کارتون هم توهین آمیز است: Sink Pink، یعنی در این کارتون قرار است پلنگ صورتی موجب شکست و تباه کردن کسی شود.
رنجنامه های دهه 70 (2) - به مناسبت سالروز شهادت بسیجی قهرمان، محمّدحسین فهمیده
بخش هایی از سخنرانی سردار حاج سعید قاسمی در عصر جمعه 30 تیر ماه سال 1374، ستاد معراج شهداء، پایان مراسم تشییع پیکرهای مطهّر 3000 شهید دوران دفاع مقدّس:
"... آهای نسل نوجوانی که میراث بر حسین فهمیده هستید! بلی، همان حسین فهمیده که حتی قبرش را هم نمی دانید کجاست! مظلومیّت از این بالاتر؟!
شهید سیزده ساله ای که امام با آن جامعیّت خودش در علم و فقه و تقوا و عرفان و اخلاق و عظمت رهبری خودش، درباره او گفت این طفل سیزده ساله رهبر ماست ... آن وقت همین حسین فهمیده را توی بهشت زهرای تهران دفنش کرده اند، سیزده ساله های این دوره نمی دانند قبرش کدام قطعه است!
شماره شناسنامه یک عده لوده پانکی تلویزیون(*) را به برکت رنگین نامه ها، همه سیزده ساله ها می دانند، اما شماره ردیف و قطعه مزار حسین فهمیده را هیچکدام از این نسل بلد نیستند!
[یکی از حضّار: حاج آقا، پیکر دو تا برادر را از یک منطقه و توی یک عملیات پیدا کرده اند و اینجا آورده اند] آخر عزیز من! چه چیزی را پیدا کرده اند؟ مگر این بچه ها گم شده بودند؟ شهید محمدحسین فهمیده را بگویی، بلی گم شده بود! 14 سال،15 سال است گم شده است!
امروز بعضی ها وحشت دارند که نسل جدید سیزده ساله های مملکت، حسین فهمیده را الگوی خودش قرار بدهد، در عوض این بچه بسیجی های بوسنی هستند که صدتومانی ما- که تصویر حسین فهمیده را دارد- به سر و سینه و چشم های خودشان می مالند و به ما می گویند: «برای ما مثل حسین فهمیده پیشانی بند درست کنید ما می خواهیم شبیه او بشویم!»
امروز اگر مردم و جوان های بوسنی در سربرنیتسا چوبی می خوردند به خاطر این است که دارند به حسین فهمیده و این سه هزار شهید ما اقتدا می کنند. ادای شهدای ما را درمی آورند. ول کنید این توهّات روشنفکرهای ز هوار در رفته و سیاسی باف ها را که عین احبار بنی اسرائیل کارشان تحریف حقایق است و دلشان نمی خواهد من و تو بفهمیم که توی بوسنی آرنولد و رمبوی غربی ها توی سنگر کلاه آبی ها کپ کرده و این اسوه حسین فهمیده است که دارد توی بیهاج و ژپا و گوراژده و ماگلای و تشان می جنگد.
عزیزان من! تنها عاملی که غرب را وادشته تا جواز قتل عام صغیر و کبیر ملّت بوسنی را به صرب ها بدهد همین الگوبرداری مردم و جوان های بوسنی از حسین فهمیده و نسب سربند به سر بسته جنگ ماست ..."
* اشاره به برنامه طنز( یا بهتر بگویم هجو) "ساعت خوش" که آن ایّام از صدا و سیما پخش می شد.
إن شاءاللّه در فرصت های بعدی به بخش هایی دیگر از این سخنرانی اشاره خواهم کرد.
منبع: روزنامه کیهان-8 مرداد 1374-صفحه فرهنگ مقاومت- به کوشش حسین بهزاد
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک