بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 44
پاسخ پیامک های تخریبی 8
آری، ما از ابلهان همه بدتریم
در این ره فحش و تهمت به جان می خریم
چو مردی توانسته در روزگار
چنین سازد باطن شما را آشکار
شما که مدام دم از مردم می زدید
حال به آن ها انگ خریت می زنید؟
شما عقل کل و ما بقی ابلهان؟
چه خوب رو شده باطن روبهان
نه برادر، انتخاب همه هست محترم
رأیشان باشد در هر صورتی مغتنم
که روزی هست به نام روز جزا
نه کسی بهر سیب زمینی آمده
نه کسی بهر آن ها رأیی خریده
آن فراوان پیازی که پیش از این گندید
سیب زمینی هم باید به آن فرجام می رسید؟
چه منطقیست از بهر تعطیلی کار؟
کنون که دارد می نشیند به بار
چندی قبل یکی از کاندیداها در واکنش به منتقد خود – که به مناسبت ایام فاطمیه لباس مشکی به تن داشت_ گفته بود: «به جای مشکی، لباس قرمز بپوشید ولی دروغ نگویید.» که البته عزیزی هم در جواب گفته بود: «به جای شال سبز، کراوات به گردن بیندازید ولی دروغ نگویید»!
حال ما باید به طرفداران ایشان چه بگوییم وقتی این صحنه ها را می بینیم؟
سبزپوشیتان از بهر چیست؟
از بهر سیدی که او فاطمیست؟
من در همایش حامیان احمدی نژاد در سالن شهدای هفتم تیر بودم و شاهد بودم با یک تذکر مجری در خصوص لزوم رعایت حرمت ایام فاطمیه و پرهیز از سوت و کف، دیگر تا آخر برنامه هر بار عده ای به هیجان می آمدند و احیاناً کف و سوتی می زدند بلافاصله با تذکر و نهی اکثریت حاضر در سالن مواجه می شدند و سریع سوت و کف خود را قطع می کردند و به جای آن همگی تکبیر می گفتیم.
آیا این رقاصی ها و بی حجابی ها و تبرّج ها در شأن سبزپوشان حامی فرزند فاطمه است؟
آیا آن بانوی اسوه عفاف و تجلّی همه فضیلت ها تجویز کرده دختران با مانتوهای تنگ جلوی مردان نامحرم بالا و پایین بپرند آن هم در ایام عزای اهل بیت(علیهم السلام)؟
هر برنامه ای دارید لااقل از سیّد بودن کاندیدای خود و رنگ سبز منتسب به اولاد فاطمه(سلام الله علیها) مایه نگذارید
آن روزی که چفیه منتسب به شهدا را به غارت می بردند هرگز فکر نمی کردم روزی برسد که نمادهای سبز منتسب به اولاد پیغمبر(صلوات الله علیه) را هم به غارت ببرند.
گرچه همه نمادهای مقدس ما را هم چند صباحی به لجن بکشند، راه ما و آرمان های ما هرگز قابل دست یازی نیست و به تعبیر شهید آوینی: چه خوبست که خفاش ها هرگز دستشان به آسمان نمی رسد.
داریم میان سیل تهمت ها می گردیم
با صبر و مدارا دهان خود می بندیم
هر کس بیاد امتحانی دوبارست
پای عهد با مولا همگی ایستادیم.
بسی رنج بردند در این چهار سال
تا کنند خادم ملّت را لجن مال
بار کج به مقصد نرسد هرگز
مبرید بر پشت خود این همه وزر و وبال!
چندی قبل در بین آرشیو نشریات موعود دنبال مطلبی می گشتم که یکی از یادداشت های سردبیر این نشریه، آقای اسماعیل شفیعی سروستانی نظر مرا به خودش جلب کرد.
این یادداشت مربوط می شد به ایام هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مصادف با ربیع الاول و تشییع هزار شهید، تحت عنوان: هیچکس نگفت...! هیچ کس!
اما آن روز فکر نمی کردم اگر روزی بیاید که فردی به این موضوعات بپردازد بهای سنگینی را باید بپردازد و حتی از سوی برخی خودی ها و بزرگان مورد شماتت و سرزنش قرار گیرد.
آری، در انتخابات نهم احمدی نژاد آمد و به این موضوعات پرداخت اما هنوز نیامده دولتش را دولت وحشت و خشونت نامیدند. و وقتی هم که آمد، لحضه ای او و دولتش را از سیل تهمت و توهین و دروغ و تمسخر و ... مصون نداشتند تا جایی که ولی امر مسلمین نسبت به غضب الهی در صورت ادامه این بی انصافی ها و سیاه نمایی ها هشدار دادند اما توپخانه ها هرگز لحظه ای متوقف نشد که نشد.
و امروز باز فصل انتخابات آمد و غوغاها آغازیدن گرفت. و این بار گویا قریب به اتفاق کاندیداها دغدغه شان نجات مملکت از شرّ کسانی است که با زنده کردن این دغدغه ها و طرح این مسائل جدی، آرامششان را بر هم زده و مناسبات و گفتمان جدیدی را در بازگشت به آرمان ها و اصول اساسی انقلاب رقم زده است.
و اما آنچه که هیچ کس نگفت چه بود؟
آنچه که احمدی نژاد فقط به بعضی از آن ها اشاره کرد و امروز می بینید چگونه برای تخریب، ترور شخصیت و سرنگونی اش شب و روز نمی شناسند:
... تا یادم نرفته عرض کنم که خرداد ماه که رسید فصل انتخاب رئیس جمهوری هم رسید، امّا نه به بی سر و صدایی و آرامی ربیع الاول، پر سر و صدا و پر غوغا. بناگاه همه خانه ها مملو از غوغای انتخاب رئیس جمهوری شد.
مردان کارآزموده از راه رسیدند، بهترین ها پای در میدان نهادند و هماورد طلبیدن آغازیدن گرفت. ساعتها و روزها چشمهای نگران بر صفحه نمایش تلویزیونها دوخته شد با صدها پرسش بر لب. کدامین را باید...؟
چونان همة مردم من هم در پی شنیدن کلامی بودم تا بدانم کدامین را باید...؟
راهی برای فهمیدن نبود، جز شنیدن و هرچه شنیدم همه نیز شنیدند. امّا...
هیچ کس نگفت اگر بر مسند بنشیند. با یتیمان آل محمد، صلّی الله علیه وآله، و منتظران مهدی، علیه السلام، چه خواهد کرد؟
هیچ کس سخنی از انتظار و منتظر نگفت.
هیچ کس نگفت برای آمادگی و استقبال از پیک ایمان و رستگاری چه خواهد کرد؟
هیچ کس نگفت برای ساختن شهر منتظران، مردان منتظر و فرزندان انتظار چه طرحی دارد؟
هیچ کس نگفت کدامین حجت را برای بودن و به قدرت رسیدن در پیشگاه امام عصر، علیه السلام، خواهد آورد؟
هیچ کس نگفت برای نشستن در مقام «داعی الی الله» از کدامین مسیر گذشته است؟
هیچ کس نگفت اگر جمعه روزی از آسمان ندای آمدن مهدی، علیه السلام، سر داده شد کدامین کارنامه را عرضه خواهد کرد؟
هیچ کس نگفت از فتنه های آخرالزمان چه میداند؟
هیچ کس نگفت برای گذار دادن شیعیان از فتنه های عصر ظهور چه طرحی درافکنده است؟
هیچ کس نگفت برای خارج ساختن میلیونها انسان از جهل معرفت دربارة امام غائب، علیه السلام، و خلاصی بخشیدن آنها از مرگ جاهلی چه طرحی درخواهد افکند؟
هیچ کس نگفت درس هجرت، درس شهادت، درس همراه شدن در کاروان لاله های سرخ را چگونه در کتابهای درسی بچه ها جای خواهد داد.
هیچ کس نگفت برای خلاصی یافتن از قحط و خشکسالی سالهای قبل از ظهور چه میکند؟
هیچ کس از کفر و طاغوت جاری در زمان و مکان و ضرورت مقابله با آن چیزی نگفت؟
هیچ کس جایگاه مناسبات فرهنگی و معیشتی مردم را در نسبت با امام عصر، علیه السلام، و عصر غیبت معلوم نساخت.
هیچ کس نگفت اینهمه شتاب در رفتن، آنهم در هنگامة ندانمکاری برای چیست؟
تا چشم روی هم بگذاری خرداد ماه دیگری میآید و ربیع الاولی دیگر. شاید آنروز مردی پیدا شود و جایی هم برای ربیع الاول، کاروان لاله ها، خرداد و مهدی در میان همه سخنانش باز کند. شاید...!!!
والسلام
سردبیر- ماهنامه موعود- سال پنجم ـ شماره 26 – خرداد و تیر 1380
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک