بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 30
به مناسبت روز کارمند
برای شکستن تحریم شرکت در مراسم روز کارمند، سال گذشته پیشنهاد دادم جملاتی از امام خمینی (ه)، مقام معظم رهبری، شهید بهشتی و متفکران انقلابی -که از رسانه ملی پخش شده- را در این مراسم بخوانم امّا در جواب گفتند «دیر پیشنهاد دادی، ستاد مراسم جلسه هایش برگزار شده، درضمن باید متن جملات را هم جهت بررسی، پیوست درخواستت کنی»
سال جاری زودتر دست به کار شدم که بعد از تشکیل جلسات ستاد نکوداشت مقام شامخ کارمند، گفتند «امسال اصلاً سخنرانی نداریم، فقط پخش فیلم داریم.»
البته قبل از هر چیز جهت پیشگیری از هر گونه سوءتفاهم، توضیح هم داده بودم که موارد انتخابی ذیل، الزاماً به معنی وجود همه مصادیق آن در ... نبوده و می تواند به منزله هشدار برای پیشگیری باشد، چرا که به تعبیر حضرت امام (ره) «هیچکس از مکاید شیطان و نفس امّاره در امان نیست» و همه مکلّف به تذکر و خیرخواهی برای یکدیگر هستیم.»
در ادامه به گزیدهای از جملات مورد نظرم - که قصد داشتم در مراسم روز کارمند بخوانم- اشاره می کنم:
1- امام خمینی (ره): نباید ماها گمان کنیم که هرچه می گوییم و می کنیم کسی را حق اشکال نیست؛ اشکال، بلکه تخطئه یک هدیه الهی است برای رشد انسان ها (صحیفه نور- جلد 20 - صفحه 451- 16/10/66- نامه به رئیس جمهور وقت در خصوص تعیین حدود اختیارات حکومت اسلامی)
2- مقام معظم رهبری: هر کسی یک حرف انتقادی زد، فوراً نگوئیم او با نظام مخالف است، او چنین است؛ نه، خیلی از نظرات انتقادىِ گزنده از روی دلسوزی است. انسان باید ببوسد آن دهنی را که از روی دلسوزی انتقاد می کند. (دوم شهریور سال 90، بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاهها) ادامه مطلب...
روز 24 خرداد ماه 98 که با ماشین شخصی به سمت نماز جمعه تهران حرکت می کردم، برنامه را به طور مستقیم از رادیو تهران دنبال می کردم.
یکی از برنامه های پیش از خطبه ها، سخنرانی علی اسکندری، عضو شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی بود.
وی در بخش های پایانی این سخنان، مراتب اعتراض خود را بابت حذف رحیم پورها و مطیعی ها از تریبون نماز جمعه و نماز عید فطر تحت فشار دولتی ها و مجلسی ها اعلام کرد.
امّا نکته قابل تأمّل این بود که پس از پایان این سخنرانی کوتاه، مجری مراسم بر خلاف رویه معمول، هیچ تشکّری از علی اسکندری بابت سخنرانی و اعلام مواضعش نکرد.
در کانال ستاد نماز جمعه تهران (وعده گاه مؤمنان) هم علی رغم اینکه تمام جزئیات و انواع فایل ها و کلیپ های صوتی و تصویری روز 24 خرداد 98 منتشر شد، فایل صوتی این سخنرانی منتشر نشد.
در سایت ها و شبکه های اجتماعی ها جستجو کردم خبری از فایل صوتی این سخنرانی کوتاه 12 دقیقه ای نبود؛ فقط یکی دو خبرگزاری فارس و تسنیم را دیدم که متن سخنان را منتشر کرده بود.
لذا زحمت انتشارش گردن خودم افتاد تا با مراجعه به سایت ایران صدا و آرشیو رادیو تهران، آن را از برنامه «در ساحت حضور»(پخش مستقیم مراسم نماز جمعه تهران) استخراج، ویرایش و منتشر کنم. ادامه مطلب...
شب قدر یکی از آقایان عُلما در یک گفتگوی تلویزیونی می گفت: «وزارت اطلاعات امیرالمؤمنین (علیه السّلام) دو جا فعّال است؛ یکی در خانه مسؤولین و یکی در شام (جبهه دشمن) ... دشمن بیرونی را رصد می کند، خانه مسؤولین را هم رصد می کند؛ [امّا] خانه مردم را نه؛ بله اگر فتنه سازماندهی شدهای باشد، حضرت ورود می کند.» (1):
جهت دریافت کلیپ، روی تصویر کلیک کنید.
وی همچنین در بخشی دیگر درباره تفاوت در نحوه رسیدگی به شکایات علیه حاکمان و شکایات علیه مردم عادی چنین می گوید: «حضرت فضایی ایجاد کرده بود که مردم حکومت را از خودشان ببینند ...در حکومت های گذشته امیرالمؤمنین (علیه السّلام) اگر کسی می آمد از کارگزاری نقد یا اعتراض می کرد، یا کتک می خورد یا با تحقیر مواجه می شد امّا اینجا برعکس! همه مردم بی گناه هستند و برائت دارند مگر اینکه سندی محکمه پسند بر فسادشان بیاید. ادامه مطلب...
چند روز قبل که رادیو معارف گوش می کردم، صحبت درباره ویژگی های یک کارمند خوب بود.
صحبت های مجری و کارشناس برنامه، مصاحبه ها و پیام های مردمی و ... همه و همه حول و حوش این مسائل بود که یک کارمند خوب کارمندی است که:
رشوه نگیرد
کار ارباب رجوع را راه بیاندازد
پارتی بازی نکند
در منزل صبحانه بخورد تا مردم معطل نشوند (حال بماند چگونه توقع داریم کارمندی که مثلاً 6 صبح از منزل بیرون می آید، فرصت صرف صبحانه را در منزل داشته باشد؟!)
و نظیر این مسائل پیش پا افتاده تکراری
اما کمتر کسی به فکرش می رسد که آسیب های ذکر شده شاید بدین سبب باشد که شان و منزلت کارمند از سوی بعضی مسؤولین دستخوش بی توجّهی و بی مهری شده است. ادامه مطلب...
نزدیک 30 سال قبل که از مراسم روز هفتم ارتحال امام خمینی (ره) در دانشگاه تهران برمی گشتیم، شهید سیّد محسن ضابطی به سربازی که در محوطه ساختمان وزارت کشاورزی نگهبانی می داد «خسته نباشید» گفت و به ما هم گفت «من همیشه به این سربازها خسته نباشید میگم»
بعد شهادتش در سال 69 فهمیدم که در فرماندهی گردان شهداء سقّز مسوولیت داشته؛ یعنی از بس به نیروهای زیر دستش «خدا قوّت» و «خسته نباشید» می گفته که ملکه و عادتش شده بود و خارج از حوزه مسوولیتش هم هر کجا سربازی را در حال نگهبانی می دیده، او را با کلام و اشاره اش مورد تفقّد قرار می داد.
شاید این رفتار خیلی طبیعی و عادی به نظر برسد اما دلیلی که باعث شده امروز بعد نزدیک 30 سال به این ماجرای ساده بپردازم، آن است که می بینم همین رفتار به ظاهر سهل و آسان، برای برخی صاحب منصبان - که چه بسا روزگاری همسنگر همین شهداء بوده اند و امروز نیز مُدّعی اخلاق و ارزش ها هستند- گاهی بسیار سخت و ثقیل می آید. ادامه مطلب...
دو سال پیش در چنین روزی نشست "اخلاق کارمندی" برگزار شد، از منشور اخلاقی کارمندان رونمایی شد و در پایان مراسم یک صاحب منصبی اظهار امیدواری کرد که صمیمیت ها بیشتر از آنچه تا کنون بوده، باشد.
امّا پس از آنکه نقد و برداشتم را از سخنرانی آن استاد اخلاق منتشر کردم، این صمیمیّت ها به اوج خود رسید، تا آنجا که عوامل همان صاحب منصب صمیمی، با صمیمیّت به من گفتند "اینی که نوشتی یعنی زیر سوال بردن ما! ... اصلاً تو چه جایگاهی داری؟ تو چه حقی کانال و سایت داشته باشی و پنجاه نفر را دور خودت جمع کنی و اظهار نظر کنی؟!" ادامه مطلب...
سال 95 در چنین روزی، دهم اسفند ماه مراسمی با عنوان «نشست اخلاقی با محوریت اخلاق کارمندی» برگزار شد.
چندی پس از آن مسائلی پیش آمد که بر آن شدم نامه ای به سخنران آن مراسم بنویسم و در مسجدی که امامت جماعت آن را به عهده داشت (مسجد حضرت امیر علیه السّلام) به وی تقدیم کنم:
حضرت حجت الإسلام و المسلمین علوی تهرانی
سلام علیکم
اینجانب یکی از کارکنان دانشگاه هستم که پس از سخنرانی حضرتعالی در تاریخ 10 اسفند ماه 1395 با موضوع «اخلاق کارمندی»، سؤالاتی را از محضرتان طرح و نکاتی را به عرض رساندم؛ از جمله اینکه «لزوم تکریم ارباب رجوع صحیح است، اما تکریم خود کارمند چه جایگاهی دارد و چرا در مباحث "اخلاق کارمندی" به این موضوع کمتر پرداخته می شود؟». ادامه مطلب...
زمانی که دانشجو بودیم در دهه 70، مقام معظّم رهبری در پیامی به نشست انجمن های اسلامی دانشجویان، شرایط کشور و نظام را اینچنین توصیف کردند و هُشدارها و بشارت هایی به شرح ذیل دادند:
« عزیزان من، هر کس در مسائل جاری جهانی و مسائل کنونی انقلاب، بصیرتی داشته باشد به روشنی میفهمد که انقلاب اسلامی ایران در حال حاضر از یک معبر دشوار و حائل و البته تعیین کننده در حال عبور است ... در سطح داخلی، انقلاب اکنون در مرحلهیی است که میتوان آن را دوران «جهاد اکبر» نامید که دورانی است بسیار سخت، بسیار خطرناک و همه انقلاب ها این دوران را قاعدتاً تجربه میکنند و شاید بشود گفت که اکثر انقلاب ها در این دوران دچار لغزش و انحطاط میشوند. و شاید تعجب کنید اگر عرض کنم که انقلاب عظیم تاریخی نخستین اسلام در چنین دورانی بود که بیشترین نیروی خود را از دست داد.
بلی دوران جهاد اکبر یعنی دورانی که شور و هیجان اولیه انقلاب تا حدود زیادی فرو نشسته، ضمناً موفقیت هایی هم بدست آمده و چهره راحت زندگی، خود را به بسیاری نشان داده و چرب و شیرین زندگی در دهان هایی مزه کرده است؛ این، آن دوران خطرناک است.
امیرالمؤمنین(ع) در چنین دورانی بود که به حکومت رسید و لذاست که نهجالبلاغه بیش از هر چیز دیگر سخن از زهد و بیاعتنایی به دنیا دارد و غمگنانه باید گفت که حتی «عدل علوی» و «زهد علوی» هم نتوانست موج مخرب دنیاطلبی را در آن دوران مهار کند و در نهایت شد آنچه شد.
ما امروز در این دوران از انقلاب کبیر و عظیم و عمیق خود قرار داریم؛ البته امتیاز ما به صدر اول در دو نکته، مهم است.
نخست: وجود تجربهی آن دوران در برابر ما که برای ما صفحه درس آموزنده و هشداردهندهیی است که ای بسا خواهد توانست از آن خطرات مانع شود.
و نکته دوم: کثرت و تراکم دل های مؤمن و آگاه با ایمان های جوشان و دل های پاک و در همه جای این کشور بزرگ است.
این دو نکته خواهد توانست ما را از خطر عظیمی که مسلمانان آن دوران ضربه آن را چشیدهاند و انقلابهای بزرگ دنیا در باتلاق آن فرو رفتهاند نجات بدهد اما به یک شرط و آن شرط تا حدود زیادی به شما جوانان دانشجوی عزیز ارتباط مییابد و آن این است که شما به مدد صفا و پاک نهادی و کم علاقگی خود به دنیا، میدان را با همه ایمان و مجاهدت خود پر کنید. حضور انقلابی، فعالیت انقلابی، پارسایی انقلابی، طهارت و معصومیت انقلابی، آگاهی و هوشیاری انقلابی، وحدت و یکپارچگی حقیقی، بیاعتنایی به انگیزههای گروهی و خطی و امثال آن و در نهایت، توکل و تضرع و توسل شما به خدای قادر متعال خواهد توانست خطر این دوران را کم کند و سدی عظیم در مقابل تهاجم دشمنان نیز پدید بیاورد.
اینجانب سرشار از امید به چنین سرانجامی میباشم.» (1)
آری، و امروز چرب و شیرین زندگی در دهان امثال راننده امام خمینی (ره)، جناب رفیق دوست مزّه کرده است و خود را مستحق حقوق 19 میلیونی و لکسوس 200 میلیونی می دانند:
امّا وجود تجربهی دوران خطرناک صدر اسلام در برابر ماست که امثال یار غار پیامبر (صلی الله علیه و آله)، امّت اسلام را به انحراف کشاندند تا جایی که اشرافی گری و تجمّل گرایی کارگزاران در حکومت دینی امری بی اشکال و توجیه پذیر می نمود و این درس های آموزنده تاریخی مانع از این است که فرزندان خمینی (ره) و کثرت و تراکم دل های مؤمن و آگاه اجازه دهند انقلابی نماهای طاغوتی و سرمایه داران ریش دار، این انقلاب را به انحراف بکشانند و پنجاه سال پس از نهضت آن روح خدا (ره)، واقعه عاشورا را رقم بزنند!
«باید کسانی که دلسوزند، نگذارند معیارهای الهی در جامعه عوض بشود.» (2)
آقای کتابدار، رییس جمعیت هلال احمر استان تهران در شب آخر مانور این جمعیت در روستای کیگا از همه دعوت می کند که برنامه را بی رحمانه و منصفانه نقد کنند.
یادم افتاد رییسی دیگر روزی در نشست به اصطلاح صمیمانه آخر سال تهدید کرد که هرکس در تلگرام درباره مسؤولان چنین و چنان گوید، به بی رحمانه ترین شکل ممکن با او برخورد می کنیم.
تهدید وی چندی پس از آن بود که برنامه ای را به محترمانه ترین شکل ممکن مورد نقادی قرار دادم و در تلگرام منتشر کردم (*)
و پس از آن عواملش به من گفته بودند «اصلا تو چه حقی داری کانال و سایت داشته باشی و اظهار نظر کنی؟!»
خلاصه اینکه آن شب من فهمیدم که عبارت بی رحمانه همیشه هم بار منفی ندارد بلکه بستگی دارد که صاحب منصبی آن را در استقبال از نقادی به کار ببرد یا صاحب منصبی دیگر آن را برای تهدید علیه منتقد به کار برد.
البته آن صاحب منصب سال بعدش که من در آن نشست آخر سال شرکت نکردم با لبخند ملیحی از حضار خواسته بود که نقدش کنند اما هیچ نقدی مطرح نشد.
خدا را شکر که مرا با پرونده سازی طرد کردند تا دیگر کسی هوس انتقاد به سرش نزند.
پی نوشت:
*- اهمّیت انعطاف پذیری در قانون
چندی قبل در یک مراسم یادمان شهداء یک مداح اینچنین سخن به مدح میزبانان گشود که «ویژگی و امتیاز مسؤولین اینجا این است که حقیقتاً پایبند به فرهنگ شهداء هستند»
لذا باز هم احساس تکلیف کردم که مروری کنم بر معیارهای یک مسؤول پایبند به فرهنگ شهداء.
یک مسؤول پایبند به فرهنگ شهداء در بهره مندی از امکانات رفاهی کمتر از نیروهای زیردستش است (1)
از امکانات تحت اختیارش چشم پوشی می کند، به خودش سختی می دهد تا نیروهایش در آسایش باشند (2)
هرگز هیچ تفاوتی بین خود و زیرمجموعه اش برای برخورداری از امکانات قائل نیست. (3)
لذا خوش موقعیت ترین پارکینگ های سازمان را به خود و مدیرانش اختصاص نمی دهد. (4)
و هرگز او و مدیرانش شأنی فراتر از زیرمجموعه شان قائل نیستند که بخواهند تصویب کنند فقط مدیران مجازند با هواپیما به مأموریت بروند. (5)
چرا که به شدت معتقدند که زیردستانشان نباید احساس کنند که با مدیرانشان فرق دارند. (6) ادامه مطلب...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک