بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 207
در یاداشت وقتی مدعیان گفتگو سکوت می کنند به سخنان استاد محمد اکرمی اشاره کردم که در پایان یکی از جلسات هفتگی قبل از انتخابات 88 در پاسخ به سؤال یکی از شاگردانش مطرح کرد و مشروح سخنانش هم در سال جاری به مناسبت سالروز پذیرش قطعنامه 598، تحت عنوان "نگاه یک رزمنده به قطعنامه 598" در ویژه نامه روزنامه ایران(راز جام زهر) منتشر شد و تا کنون هم احدی از حامیان موسوی جوابی به این قبیل مباحث نداشتند.
بعد انتخابات نیز یکی از شاگردان قدیم ایشان - که عضو ستاد دانشجویی حامی میرحسین موسوی و فرزند یکی از کاندیداهای اصلاح طلب مجلس ششم بود- به این محفل هفتگی آمده بود. استاد اکرمی به او گفت: "اگر میرحسین رو دیدی بهش بگو یادته سال 72 یک بچه رزمنده کنار قبرستان بقیع شما رو دید میخواست دستت رو ببوسه؟ اون بچه رزمنده اگر امروز شما رو ببینه دلش میخواد سیلی محکمی به صورتت بزنه به خاطر اینکه شیرینی حماسه حضور 40میلیونی رو به کام مردم تلخ کردی"
قطعاً حامیان میرحسین ادعا می کنند کسانی انتخابات را به کام مردم تلخ کردند که دست به تقلب گستره زدند. اما اگر تقلّبی در کار بود و اگر میرحسین منافقی نبود که ادعا می کرد یک فرد انقلابی پایبند به نظام جمهوری اسلامی و معتقد به ولایت فقیه است، باید به جای رجزخوانی و اردوکشی خیابانی- که هر دو ولی فقیه او را نهی کردند از اینکه در موقع عصبانیت دست به کاری بزند که مورد سوء استفاده دشمن قرار گیرد- و با حفظ متانت و آرامش- که هر دو ولی فقیه به او توصیه کردند- یک فراخوان به ستادهای انتخاباتی اش می زد و از همه 45هزار ناظرش دعوت می کرد مشاهدات خود را مکتوب و ارسال کنند تا به مسؤولین امر ارائه کند.
قطعاً حامیان میرحسین ادعا می کنند که مسؤولین امر را دارای صلاحیت نمی دانست، اما اگر چنین بود اولاً باید از اول به دلیل عدم صلاحیت ناظرین و مجریان، انتخابات را تحریم می کرد، ثانیاً اگر حرف حسابی داشت باید ابتدا با راهکارهای منطقی و قانونی، حجت را تمام می کرد و پس از اتمام حجت و طی همه مراحل قانونی و پاسخ به دعوت شورای نگهبان، مستندات و شواهد ناظرینش را علنی منتشر می کرد.
قطعاً حامیان میرحسین ادعا می کنند به ستادهای انتخاباتی اش حمله کردند و همه ناظرین را دستگیر کردند. اما اگر همان اولین لحظات اعلام نتایج انتخابات وحشی گری در نمی آوردند و شهر را به آتش نمی کشیدند، حافظان نظم و امنیت مردم هم کاری به کار آن ها نداشتند.
... بگذریم، باز برگرشتیم سر جای اوّلمون: جز درباره تقلب بحث نمی کنم
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک