بازدید امروز : 60
بازدید دیروز : 117
سلسله نکات «اخلاق در فضای مجازی»/1
از دعوی های باطله نفس مدار بپرهیزیم
«اگر سالک به قدم نفس حرکت کرد و ریاضت او برای پیدایش قوای نفس و قدرت و سلطنت آن باشد، ریاضت، باطل و سلوک آن منجر به سوء عاقبت می باشد. و دعوی های باطله نوعاً از همین اشخاص بروز می کند...
مادامی که مملکت وجود شما از حب نفس و حب جاه و جلال و شهرت و ریاست به بندگان خدا پر است، نمی توان ملکات شما را ملکات فاضله دانست و اخلاق شما را اخلاق الهی شمرد. کارکن در مملکت شما شیطان است و ملکوت و باطن شما صورت انسان نیست...
هیچ موجودی آیینه جمال محبوب نیست، مگر قلب مؤمن. متصرف در قلب مؤمن حق است نه نفس ...
پس بدان تا بدین حال هستی و این رذیله "خودنمایی" در تو است، تو کافر بالله هستی و در سلک منافقان محسوب می شوی؛ گرچه به خیال خود مسلمی و مؤمن به خدایی»(*)
پس مبادا در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به دعوی های باطله نفس مدار روی آوریم.
مبادا بر اساس حب نفس در این فضاها فعالیت کنیم
مبادا بی جهت دیگران را اهل باطل و منافق خطاب کنیم در حالی که خودمان با رذیله خودبینی، در سلک منافقین محسوب می شویم.
مبادا دیگران را ضدولایت بدانیم در جالی که مملکت وجود خودمان تحت ولایت نفس و شیطان می باشد.
-------------------------------------
* - برگرفته از کتاب شرح چهل حدیث امام خمینی(ره)، باب عجب، صفحات45 و 46
یادداشت مرتبط:
سلسله نکات «اخلاق در فضای مجازی»/مقدّمه
مهره های بی اخلاق ولایت در فضای مجازی+اسکرین شات
انعکاس در سایت قسم:
![]() |
یادداشت/همایون سلحشور فرد
سلسله نکات «اخلاق در فضای مجازی»/1 از دعوی های باطله نفس مدار بپرهیزیم |
سلسله نکات «اخلاق در فضای مجازی»/مقدّمه
متأسفانه در شبکه های اجتماعی گاهی دیده می شود حتی برخی افراد حزب اللهی و بسیجی هم که با هدف اجرای منویات مقام معظم رهبری درباره حضور فعال در فضای مجازی گروه تشکیل می دهند، بدیهیات اصول اخلاقی را مراعات نمی کنند و به مجادله و متلک پرانی به همسنگران خود می پردازند.
به عنوان مثال در گروهی که با هدف تشویق افراد ولایت مدار به عدم استفاده از نرم افزارهای بیگانه نظیر وایبر، واتساپ و ... و استفاده از نرم افزارهای داخلی چون بیسفون تشکیل شده است، افرادی با ادعای مهره ولایت بودن مرتب دیگران را با عناوین مختلف مورد استهزاء و تحقیر قرار می دهند.
این ها تنها گوشه ای از هتاکی های کسانی است که می خواهند با کار فرهنگی مردم را قانع کنند که از اپلیکشن ها و نرم افزارهای بیگانه استفاده نکنند.
این ها هتّاکی های بی شرمانه فردی است که به عنوان فعّال فرهنگی و تحلیل گر فضای مجازی در برخی نشریات و رسانه ها قلم فرسایی می کند.
کسانی که در جبهه خودی، اسلحه و چماق انواع فحاشی ها را نثار دیگران می کنند.
کسانی که قبل از اینکه بدانند اسلحه شان را به کدام سمت بگیرند، در شبکه های اجتماعی جبهه تشکیل میدهند.
کسانی که دلسوز مردمند و می خواهند مردم در زمین دشمن بازی نکنند اما می بینید که بر سر یک تذکر مشفقانه و برادرانه برای رعایت احترام دیگران چگونه پرونده سازی موهوم می کنند، تهدید می کنند و بارها و بارها انگ ضدیت و هتاکی نسبت به ولایت می زنند(این ها احتمالاً از مزیت های استفاده از نرم افزارهای وطنی است که این قبیل افراد ما را ترغیب به استفاده از آن می کنند!): ادامه مطلب...
مدیریت اسلامی، از شعار تا عمل
یادداشتی به بهانه سی و ششمین سال پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و در آستانه سال جدید
یادداشتی که سال ها قبل در قالب یک نامه نوشته بودم و اینک لازم دانستم با انجام پاره ای اصلاحات و حذف جزییات، و با هدف نهادینه ساختن ادبیات مطالبه گری آرمان های انقلاب و عقب نماندن از نسل سوم و چهارم انقلاب در این زمینه، در قالب یادداشتی کوتاه منتشر کنم:
بسمه تعالی
«هنر امروز ما درس گرفتن از شهیدان در مدیریت هاست».(1)
اکنون که انقلاب شکوهمند اسلامی وارد 36 سالگی خود شده است و در آستانه سال جدید بر خود لازم دانستم مواردی را در خصوص برخی شاخص های مدیریت اسلامی متذکر شوم:
آیا انقلاب اسلامی ما فقط برای این بوده که عده ای بروند و عده ای دیگر جای آن ها بیایند؟
آیا صرف دارا بودن سابقه مجاهدت در راه تحقق انقلاب و ایفای نقش در دوران دفاع مقدس کافیست؟
آیا قرار نیست فکر و فرهنگ و ادبیات دیگری توسط مدیران ما در این نظام نهادینه شود؟
«آیا می توان با یک ادبیات انقلاب کرد و عده ای با آن ادبیات روی مین بروند و آنگاه پس از پیروزی و تثبیت موقعیت، با یک ادبیات دیگر مدیریت کرد؟!» (2)
به این می گویند تعظیم شعائر دینی و تکریم نمازگزار
گاهی لازم است برای مصالح بالاتری در اجرای قانون به طور موقت انعطاف نشان داد
تهران، خیابان اشرفی اصفهانی، جنب مسجد امام رضا (علیه السلام)
اما بعد:
این تصویر قابل توجه دوستانی است که در اینجا، مصالح بالاتری چون تکریم مهمان و ارج نهادن به کار ارزشی یک هنرمند را ندیدند و انعطاف در اجرای قانون را روا ندانستند.
برای مراسم افتتاحیه اکران پنجمین جشنواره فیلم عمار در مسجد امام علی(علیه السلام) پونک، از یک کارشناس فضای مجازی دعوت کردیم تا به ایراد سخنرانی با موضوع "خانواده و شبکه های اجتماعی مجازی" بپردازد.
در این مراسم که 17 دی ماه 1393 در سالن همایش های مسجد و در جمع نمازگزارن انجام شد، آقای روح الله مؤمن نسب به مدت حدود 30 دقیقه سخنرانی کردند که فایل صوتی آن را در سایت روشنگری بارگزاری کردم:
متن سخنرانی:
اگر عمارها بیدار باشند .../حاکمیت کاپیتولاسیون بر فضای مجازی کشور
کسانی که بیشتر مرگ بر اسراییل گفتند، بیشتر از محصولات اسراییل استفاده کردند!
شبکه های اجتماعی ایده حضرت امام(ره) بود/ هدف که قرار نیست وسیله را توجیه کند
شب 28 صفر سال 67، به هوای نوحه خوانی های حاج صادق آهنگران و حاج غلام کویتی پور به حسینیه عاشقان ثارالله سپاه رفتم.
برنامه سخنرانی از ساعت 9 تا 10 شب بود و مراسم نوحه خوانی پایانی هم 10 تا 10 و نیم شب.
سخنران آن شب رییس جمهور وقت بود.
آقا تا ساعت 10و 45 دقیقه سخنرانی مفصلی راجب امام حسن مجتبی(علیه السلام) ایراد کردند، سپس گفتند «ظاهراً مقداری از وقت گذشه، من فقط این 4 نکته را عرض کنم»... ساعت شد حدود 23 و 30 دقیقه و فقط یک مورد ذکر شده بود، سپس فرمودند 3 مورد دیگر را فقط اشاره می کنم... خلاصه فکر می کنم نزدیک 12 نیمه شب بود که سخنرانی رییس جمهور, آیت الله خامنه ای به پایان رسید و بعد آن هم تا ساعت 12 و 30 دقیقه از نوحه خوانی حاج غلام کویتی پور بهره بردیم.
آن شب فهمیدم که آقا از چه بنیه علمی و معرفتی قوی برخوردار است ... گذشت تا سال 78، یکی از اساتید در اردوی طرح ولایت نقل می کرد :«آقا زمانی که رییس جمهور بود دعوت شدند برای افتتاح همایشی راجب امام رضا(علیه السلام)؛ دعوت از ایشان صرفاً جنبه تشریفاتی داشت و برای رسمیت بخشیدن به مراسم افتتاحیه بود امّا ایشان در آن برنامه چنان سخنرانی مبسوطی ایراد فرمودند که هر کس نمی دانست تصوّر می کرد ایشان در طول دوره عمرش هیچ کاری جز تحقیق راجب شخصیت امام رضا(علیه السلام) نداشته و جا داشت که بسیاری از محورهای سخنان ایشان جزو محورهای همایش و سرفصل پژوهش های محققان درباره ابعاد شخصیت امام رضا (علیه السلام) قرار گیرد.
آری، مقام معظّم رهبری آن شب نزدیک 3 ساعت راجب امام حسن مجتبی(علیه السلام) به ایراد سخنرانی پرداختند، اما نمی دانم من و شما که خود را فدایی ولایت می دانیم می توانیم 3 دقیقه درباره حضرت صحبت کنیم و یا حداقل سه حدیث از ایشان نقل نماییم؟!
فکر می کنم اشعار مداحی ها را بیشتر به خاطر سپرده باشیم تا احادیث، مباحثی راجب شخصیت امامانمان و یا شرایط تاریخی آن روز و عبرت هایی که می توانیم برای شرایط فردی، اجتماعی و سیاسی امروز خود بگیریم.
باور نمی کنید؟! امتحانش آسان است؛ چرخی بزنید در شبکه های اجتماعی؛ احادیث و روایات و عبرت های تاریخی بیشتر می بینید یا اشعار مدح و ثنا و کلیپ های نوحه خوانی؟! چه در ولادت و چه در شهادت امامانمان.
گرچه مدح و ثنا هم لازم است ولی نه اینکه به همین بسنده کنیم و همه عزا و شادی هایمان را بدون کسب معرفت، خلاصه در مولودی خوانی و روضه خوانی کنیم.
---------------------------
یادداشت منتخب پارسی نامه
منشر شده در سایت قسم با عنوان «تسلط علمی و توانایی مقام معظم رهبری بر تحلیل ابعاد شخصیت ائمه معصومین(ع)»،
سال 1372، اواخر دوره سربازی ام بود
در درمانگاه ستاد مشترک سپاه مشغول خدمت بودم
حاج صادق آهنگران هم هر از گاهی به آن درمانگاه مراجعه داشت
یک روز آن اواخر به او گفتم: من سربازی ام رو به اتمام است و یک یادگاری از شما می خواهم
می خواست تسبیحی بدهد، ولی از او یک شال مشکی خواستم
شال را که داد گفت از سال 63 در دزفول این شال را دارد و سفارش کرد که مراقبش باشم آن را گم نکنم.
اما سال گذشته، یعنی محرم سال 1392 احساس کردم حق این شال ادا نشده و این شال برازنده من نیست ... فکر کردم به خود ایشان برگردانم یا به شخص دیگری که بتواند حق آن را ادا کند بدهم ... اما چه کسی؟
زمانی که ما نوجوان بودیم، حاج صادق آهنگران با نغمات آسمانی اش محبت نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) و نفرت از ظالمان زمانه را در دلمان می کاشت و جان ما را به آرمان های بلند انقلاب سوق می داد.
این شال برازنده کسی است که امروز این رسالت رو به خوبی انجام می دهد.
از طرفی مدتی بود مترصد عرض ارادت به خواننده ای بودم که در برانگیختن حس هیجان طلبی جوانان در مسیر آرمان های انقلاب خوش درخشیده است اما مشکل دسترسی به وی در برنامه ها و تقدیر افراد مهمتر، دیگر محلی از اعراب برای من باقی نمی گذاشت.
تا اینکه متوجه شدم که قرار است به مناسبت روز دانشجو به دانشگاه محل کارم بیاید.
فرصت را مغتنم دانستم، آن شال قدیمی را حسابی تمیز و مرتب کردم و با خود به دانشگاه بردم؛ پس از برگزاری مراسم به گردنش انداختم و رویش بوسیدم.
اما تا آن زمان هرگز به مخیله ام خطوی نمی کرد روزی نسبت به خواننده ای اینقدر علاقه و محبت داشته باشم.
چندی بعد آن شال را در اینجا بر گردنش دیدم و خدا را شکر کردم که پس از 20 سال موفق شدم به خوبی حق آن را ادا کنم و من هم سهمی هر چند کوچک در عرض ارادت و اعلام حمایت از این خط شکن بهره برداری از ابزار هنر ترانه سرایی در مسیر آرمان های انقلاب داشته باشم.
حق شالی که از سال 63 در شهر مقاوم و زیر آتش و خون دزفول بر گردن حاج صادق آهنگران بوده و اینک آن را بر گردن خواننده خوب و دوست داشتنی جبهه مقاومت، حامد زمانی عزیز می بینیم:
------------------------------------------------
مطالب مرتبط:
از کاغذ کاهی تا ترانه چشم مجنون
از ح ز حامی فتنه تا ح ز ضدفتنه+اطلاعیه کنسرت
----------------------------------------------
منتشر شده در سایت قسم - خبرگزاری تسنیم با عنوان : روایت یک وبلاگنویس از شال صادق آهنگران بر شانههای حامد زمانی ، زنگ خبر، سایت مؤسسه فرهنگی هنری شهید آوینی
لیبنک شده در عمّارنامه
وقتی تعقیبات نماز یک نوجوان هم به بازی می گذرد!
بنگرید شیطان امروز به مدد ابزار مدرن دیجیتالی و فضای مجازی، مجالی برای ذکر خدا برای یک نوجوان حتی داخل مسجد و پس از نماز هم نمی گذارد!
در مقابل این نفوذ روزافزون شیطان ما چه کرده ایم؟
چقدر توانستیم ذکر حق را در زندگی فرزندانمان و زندگی کودکان و نوجوانانی که والدینشان آن ها را به مساجد می سپارند، نفوذ دهیم؟
-----------------------------------
همین مطلب در سایت قسم
اصلاً نمی دانم چه شد که به درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی علاقمند شدم.
آن زمان رادیو معارف، رادیو قرآن، شبکه قرآن و شبکه 4 سیما هم نبودند که دروس ایشان را پوشش دهند.
فقط یک رادیو سراسری بود که ساعت 5:30 صبح درس تفسیر ایشان را در برنامه سحرگاهی دورس حوزه پخش می کرد.
گاهی اوقات پای رادیو خوابم می برد و خواب می دیدم در مدرسه داخل سالن جلسه امتحان نشسته ام و آیت الله جوادی آملی وسط سالن ایستاده اند و مشغول صحبت هستند.
تعدادی سررسید و 300 برگ کلاسور ماحصل یادداشت برداری از دروس تفسیری و سایر بیانات ایشان است.
امّا هم اکنون خیلی به ندرت فرصت یادداشت برداری دارم و برنامه تفسیری ایشان را بیشتر صبح ها در مسیر حرکت به سمت محل کار از طریق رادیوی گوشی همراهم می شنوم.
فضای مجازی فرصت مغتنمی است که نکات جالب توجه و گزیده هایی کوتاه از فرمایشات ایشان را منعکس کنم تا هم از ذهن خودم فراموش نشود و به "قیّد العلم بالکتابة" عمل کرده باشم و هم برای دوستانی که فرصت و مجال استفاده از بیانات ایشان را ندارند، فرصتی برای چشیدن جرعه های ناب حکمت آمیز ایشان باشد که: "چو آب دریا را نتوان کشید/ به قدر تشنگی باید چشید.
بنابراین وبلاگ دیگری به این منظور راه اندازی کردم به نام حکیمانه(گزیده حکمت های آیت الله جوادی آملی)
لازم به ذکر است با توجه به اینکه فرصت کافی برای پیاده کردن عین فرمایشات ایشان را ندارم، آنچه که در آن وبلاگ می نویسم اغلب نقل به مضمون است که ممکن است لینک فایل صوتی برنامه را قرار دهم و یا اگر فرصتی بود آن بخش منتخب را در قالب کلیپ کوتاه صوتی منتشر کنم؛ و شاید گاهی هم از مطالب سایر سایت ها و خبرگزاری ها در انعکاس گزیده ای از فرمایشات ایشان استفاده کنم.
مراقب باشیم رابطه تعالی بخش امام و مأموم را در ادبیات رایج به رابطه ارباب و نوکری صرف تنزّل ندهیم.
یک وقت برای اظهار ادب و خاکساری در پیشگاه اهل بیت(علیهم السّلام) لفظ نوکر را به کار می بریم کما اینکه در برخی زیارتنامه ها آمده " ... عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ ..."(1) و یا "عبدکم"(2)؛ و یا اینکه در اشعار مداحی و سینه زنی گاهی از لفظ "ارباب" نیز در کنار الفاظ امام، أبا عبداللّه، آقا، مولا، سرور و ... برای عرض ارادت به حضرت استفاده می کنیم.
اما یک وقت می خواهیم در یک نشریه فرهنگی برای مخاطبان و قشر دانشجو قلم بزنیم و سالار شهیدان را مورد خطاب قرار دهیم، از آن جهت که "چونکه صد آید نود هم نزد ماست" بهتر است از الفاظ جامع تر و واژه های معروف تر و مشهورتری همچون "امام"، "مولا" و امثالهم - که در زیارات آمده- استفاده کنیم.
بنابراین هم بهانه دست بدخواهان نداده ایم
هم خود و دیگران را به زحمت نیانداخته ایم که بخواهیم توضیح دهیم در اینجا منظورمان از "ارباب" همان واژه "مولا"ست و منظور آن رابطه حقارت آمیز ارباب و رعیت متبادر به ذهن نیست، بلکه سرپرستی در تمام امور دین و دنیا به اذن خدا مراد است و ...
و هم شؤون امامت را کامل تر، زیباتر و روشن تر معرفی کرده ایم.
به نظر می رسد برخی واژه ها مانند "مولا" بهتر است همان عربی بمانند، چون وقتی به فارسی برگردان می شوند بار معنایی آن به شدت کاسته می شود و مخاطب را اقناع نمی کند.
یا امام حسین!
یاریمان کن مولا!
اما بعد: درست است که خدا به حضرت موسی (علیه السلام) تذکر داد که فلانی را رها کن بگذار هر جور راحت تر است ما را خطاب کند؛ ولی خوب، آن فلانی بی سواد بود، دانشجو که نبود؛ عوام بود، افسر جوان جنگ نرم که نبود؛ مگه نه؟!
پس مراقب باشیم نرم نرمک به دست خود واژه تعالی بخش "امام" را به حاشیه نرانیم(3).
--------------
پی نوشت:
1- زیارت امام حسین(علیه السلام) در روز عرفه
2- زیارت ائمه بقیع (علیهم السلام)
3- چندی قبل یاداشتی در یک گروه تلگرام دیدم که قابل تأمل بود و وقتی با مقاله آن نشریه دانشجویی موجه شدم، به فکرم رسید آن هشدار را به گونه ای دیگر مطرح کنم؛ آن یادداشت به شرح ذیل بود:
آیا دقت کرده اید که درباره امام حسین علیه السلام، واژه پر عظمت و عمیق و الهام بخش «امام»، کم کم جای خود را به واژه «ارباب» داده است؟
زمانی نه چندان دور، وقتی از حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، یاد میکردیم، ایشان را «امام» خطاب می کردیم اما در یک روند خیلی نرم و نامحسوس و متاثر از متون مداحی ها اخیرا واژه «ارباب» کاربرد بیشتری پیدا کرده است.
کافی است اندکی به متون مداحی ها یا مطالب و گفتگوهای گروه ها، دقت بفرمایید تا متوجه عرض بنده شوید.
به راستی کدام واژه، معنای نزدیکتری به شخصیت اباعبدالله الحسین علیه السلام دارد؟ «امام»؟ یا «ارباب»؟
آیا بر اساس تعالیم اسلام، نسبت میان حضرت و ما «امام» و «مأموم» است یا «ارباب» و «رعیت»؟
مسلماً ما که میگیم ارباب، منظورمون چیز دیگریه، اما خطر اینه که به مرور زمان، کلمه مقدس امام تبدیل بشه به ارباب.
نباید بذاریم «امام حسین» تبدیل بشه به «ارباب حسین»، و بعد از چند سال نشه جمعش کرد.
---------------------------------
همین یادداشت در سایت قسم
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک