بازدید امروز : 138
بازدید دیروز : 153
در یکی از یادداشت های قبلی به اراجیف ساختگی و جعلی که تحت عنوان به اصطلاح استفتائات جدید از آیت الله مصباح(؟!) منتشر شده اشاره کردم
در اینجا شرح مبسوطی از نظرات آیت الله مصباح یزدی را درباره انتقاد از ولی فقیه می آورم
بار دیگر این اراجیف سخیف جعلی و ساختگی را بخوانید و با نظرات حکیمانه ایشان مقایسه کنید
بخشی از استفتائات جعلی منتسب شده به آیت الله مصباح:
س: آیا ولی فقیه در مقابل سایرین پاسخگوست؟
ج: خیر ، ایشان فقط در مقابل خداوند تبارک و تعالی پاسخگوست و در مقابل سایر افراد،غیر پاسخگوست.
س:ایا ولی فقیه برای مردم عادی نقد شدنی است؟
ج:خیر، همانگونه که عنوان شد عقل مردم عادی قاصر ازورود به این مسائل است و اساسا مردم عادی حق ورود به سیاست را به این معنا ندارند.
س:ایا ولی فقیه از طرف سایر فقها نقد شدنی است؟
ج: خیر ، سایر فقها حق دخالت در حکومت را از حیث اینکه فقیه هستند ندارند و از این لحاظ فرقی با مردم عادی ندارند ،لذا موضع سایر فقها و حتی مراجع نیز اطاعت است و ولی فقیه برای فقها نیزمثل سایرمردم غیر قابل نقد است.
س:ایا اعضا مجلس خبرگان رهبری یا رئیس ان میتوانند از رهبری سئوال نمایند؟
ج: مجلس خبرگان رهبری مجرای تجلی و ظهور مقام عظمای ولایت است ولی در ادامه کارهر گونه نظارت به هر صورت باطل است و حتی نوشتن نامه به ایشان حرمت شکنی محسوب می شود چون همانگونه که گفته شد از ایشان نباید در مورد اعمالشان سئوال کرد.
بخش پایانی از مقاله حکومت و مشروعیت ، نوشته استاد محمد تقی مصباح یزدی :
17. انتقاد از "ولیفقیه"
براساس اعتقادات دینی ما فقط پیامبران، حضرت زهرا و ائمه اطهار(علیهم السّلام) معصوماند. از این رو هیچکس ادعا نمیکند احتمال اشتباهی در رفتار و نظرات ولیفقیه نیست.
احتمال خطا و اشتباه در مورد ولی فقیه وجود دارد و ممکن است دیگران به خطای او پیببرند.
از این رو میتوان از ولی فقیه انتقاد کرد. ما نه تنها انتقاد از ولیفقیه را جایز میشماریم، بلکه براساس تعالیم دینی معتقدیم یکی از حقوق رهبر بر مردم لزوم دلسوزی و خیرخواهی برای اوست. این حق تحت عنوان «النصیحة لائمةالمسلمین» تبیین شدهاست. نصیحت در این عبارت به معنای پند و اندرز نیست، بلکه دلسوزی و خیرخواهی برای رهبران اسلامی است؛ بنابراین نه تنها انتقاد از ولی فقیه جایز است، بلکه واجب شرعی مسلمانان است، و منافع و مصالح شخصی یا گروهی نباید مانع انجام آن شود.
نکاتی در شیوة انتقاد
لیکن در انتقاد از ولی فقیه رعایت نکات زیر لازم است:
1. اخلاق اسلامی در هنگام انتقاد رعایت شود. در این مسأله رهبر با دیگر مؤمنان مشترک است.
شرایط انتقاد شامل موارد ذیل است:
الف.پیش از انتقاد باید اصل موضوع، محرز و عیب و اشکال، قطعی باشد؛ نه آنکه مبتنی بر شایعات و اخبار غیرقابل اعتماد و یا بر اساس حدس و گمان و بدون تحقیق، مطالب ناحقی به کسی نسبت داده شود و موجب اعتراض و انتقاد قرارگیرد.
ب . به منظور اصلاح و سازندگی انتقاد شود، نه برای عیبجویی و رسوایی اشخاص.
ج . انتقاد بر اثر دلسوزی، خیرخواهی و صمیمیت باشد نه به سبب برتریطلبی.
د. بدون هیچ توهین و جسارت، مؤدبانه و با رعایت شؤون وی بیان شود. و در حقیقت انتقاد باید بسان هدیهای تقدیم شود.
امام صادق(علیه السّلام) فرمود: «احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی؛ محبوبترین برادرانم کسی است که عیوب و اشکالاتم را به من هدیه کند.»
2. افزون بر موارد فوق برای شخصیت محترم و قداست خاص رهبری در نظام اسلامی مسائل دیگری نیز باید در نظرگرفته شود؛
به یقین، میان انتقادکردن فرد از دوست خود، یا زن از شوهر و یا فرزند از پدر، یا شاگرد از استاد تفاوتی روشن وجود دارد فرزند و شاگرد برای پدر و استاد خود احترام خاصی قائلند. اما فوق آنها قداستی است که برای امام و جانشین او وجود دارد. قداست - همانگونه که در مباحث گذشته به تفصیل بیان شده است - منتهی همراه با احترام و تواضع است و چون ولی فقیه در مقام نیابت معصوم قرار دارد از این رو از قداست والایی برخوردار است و رعایت کمال احترام وادب برای او ضروری است و حفظ حرمت و شأن او بر همه لازم استلذا انتقاد باید بهگونهای بیان شود که هیچگونه تأثیر سویی بر قداست و جلالت جایگاه ولیفقیه نداشته باشد.
3. سومین نکتهای که در انتقاد از رهبر باید در نظر گرفت، توجه به دشمن است.انتقاد از رهبر باید هوشمندانه طراحی شود تا موجب سوءاستفاده دشمنان نشود؛ از آن رو که رعایت این موارد در انتقاد از ولیفقیه لازم است، مجلس خبرگان کمیسیونی برای نظارت بر فعالیتهای رهبری دارد که عملکرد ایشان را مورد بررسی قرارمیدهد و در موارد لازم نتیجة آن را به اطلاع ایشان میرساند. این هیأت تحقیق به پیشنهاد خود مقام معظم در مجلس خبرگان تشکیل شد.
بهترین شیوة انتقاد
به نظر میرسد برای رعایت همه اصول مزبور، بهترین شیوة انتقاد، نوشتن نامه به دبیرخانه مجلس خبرگان و بیان موارد لازم است. انتقاد از دیگر مسؤولان نظام (مجلس، قوة مجریه و قوة قضائیه) در اصل 90 قانون اساسی مطرح شده است.
«یعنی هر کس شکایتی از طرز کار مجلس یا قوة مجریه و یا قوة قضائیه داشته باشد، میتواند شکایت خود را کتباً به مجلس شورای اسلامی عرضه کند. مجلس مؤظف است به این شکایات رسیدگی کند و پاسخ دهد...» ملاحظه میشود مراجعه به مجلس، راهکاری مناسب برای شکایت - که نوعی انتقاد از مراکز فوق به شمار میآید - تصویب شده است. عمل به این قانون -که دارای ضمانت اجرایی است - موجب حفظ حرمت نهادهای مذکور خواهد بود. طبق اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی رهبر عالیترین مقام رسمی کشور محسوب میشود. از این رو رعایت این نکات دربارة او اولویت دارد.
شایان ذکر است که نباید انتظار داشته باشیم به همة مباحث و انتقاداتی که مطرح میکنیم پاسخ مختصر یا تفصیلی داده شود زیرا به دلیل پیچیدگی مسائل سیاسی و تصمیمگیریهای کلان اجتماعی و نیز امکان سوء استفاده دشمن از آنچه افشا خواهد شد، همیشه بیان انگیزههای مختلف عملکردها و تدابیر سیاسی برای عموم میسر نیست، ولی قطعاً باید به نظرات، انتقادات و پیشنهادهای مفید توجه شده و موارد لازم به اطلاع ولیفقیه برسد.
در هیچ نظام حکومتی در شرق و غرب، حاکم مؤظف به ارتباط نزدیک و دائمی با کلیه آحاد شهروندان و اطاعت از انتقادات همة آنان نیست و نظام اسلامی اتفاقاً در این باب، بیشترین درجة مردمگرایی و انعطاف را دارد.
لینک مقاله کامل حکومت و مشروعیت: http://tarh.bso.ir/article/fullview.aspx?imageid=241
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک