بازدید امروز : 73
بازدید دیروز : 61
همانطور که حدس می زدم، یادداشت قبلی حساسیت برانگیز بود و علی رغم اینکه تا به حال چندین بار این متن رو ویرایش و برخی توضیحات دیگه رو هم اضافه کردم باز هم انتقادهای بعضاً توهین آمیز متوقف نشد. آخر سر تیتر اون رو هم تغییر دادم تا سوء برداشت کمتر بشه(حاج صادق! فقط روی ملی گرایی زوم نکنید).
در این یادداشت توجه شما رو به انتقادی دیگر و جوابش جلب می کنم که در صفحه نظرات یادداشت قبلی نیومده: <**ادامه مطلب...**>
چرا میخواین روحیه وطن دوستی رو از بین ببرین؟
خوبه شما خجالت نکشیدین و این لینک رو تو گروپ دانشکده که همشون قشر دانشگاهی و تحصیلکرده هستن گذاشتید.
آقا جان کاری نکنید که مردم رو سر لج بندازین.
از دید شما تمام سرود های وطن دوستی رو باید ریخت دور، نه؟
آخه شما چی فکر میکنین؟
شاید شما مثل ما ایرانی نیستین و اصلا از ایران خوشتون نمیاد.
آقا جون مگه خیلی از همین شهدا برای دفاع از خونه و زندگی خودشون و کشورشون نرفتن؟
این همه مسیحی تو جنگ کشته شدن . زردشتی و خیلی های دیگه.
همیشه میگن : "خیر الامور اوسطها"
آقا جون این همه تند نرین ، یک کمی هم میانه رو باشین.
امیدوارم از این یک جانبه گراییت دست برداری.
من فکر کردم آنچه که در اون لینک اومده واضح تر از اون باشه که باعث سوءتفاهم بشه. بحث هایی هم در صفحه نظرات اومده که به این قبیل تهمت ها و بعضاً توهین ها پاسخ داده شده
من هم به همین خاطر اصلاً قصد نداشتم در این باره بحث کنم چون جواب همه ایرادهای شما در اون یادداشت و صفحه نظراتش داده شده. با این حال به خاطر گل روی شما جواب میدم منتها از زاویه دیگه ای به مسأله نگاه می کنیم
اول یه مقدمه تقریباً تکراری و مثال میارم بعد به چهار واقعیت اشاره می کنم که هر کدوم از اون ها رو شما منکر بودید، بهتون حق میدم که منو آدم نفهم و ضد وطنی بدونید.
عزیز من، هرکس یه کلاسی برا خودش داره. شما که دو روز دیگه قراره دکتر یا مهندس بیشید اگه بخواید سرود بخونید، نمی خونید: ما بچه های نازیم، شکوفه های مهدیم. چون از مرحله کودکی عبور کردید
حتماً شنیدید میگن: چونکه صد آمد، نود هم پیش ماست
حاج صادق مروج انگیزه هایی بوده و هست که اگر نبود آن انگیزه ها امروز شاید من و شما هم مانند افغان ها و عراقی ها زیر چکمه آمریکایی ها بودیم. انگیزه ملی گرایی و میهن دوستی لازم بود ولی کافی نبود. این رو تاریخ معاصر دویست ساله اخیر نشون داده که هر قدرتی چنگ انداخته به این سرزمین به راحتی تونسته بخشی از پاره تن ما رو جدا کنه و انگیزه های ملی گرایی صرف، کاری از پیش نبرده
من منظورم این بود در شأن حاج صادقی که مروج اون انگیزه های والا و نمره صد بوده نیست که بیاد کلاسش رو پایین بیاره و روی انگیزه های ملی صرف زوم کنه
وگر نه این همه سرودهای وطنی رو که خونده شده و خونده میشه من نه تنها معتقد نیستم که باید همش رو ریخت دور، بلکه خودم هر وقت گوش می کنم لذت می برم و حاضرم دست اون خواننده ها رو هم ببوسم
و اما چهار واقعیتی که می خواستم بهش اشاره کنم
واقعیت اول از این قراره که امروز فرهنگ غرب به مثابه یک سیاه چاله ای با قدرت کشش بالا سعی داره همه فرهنگ های دیگر دنیا رو ببلعه و در خودش هضم کنه. درسته که در جامعه آمریکا نوعی تکثر و پلورالیسم دیده میشه و همه ملیت ها و قومیت ها و نژادها و دین ها و مذاهب مختلف را در درون خود بر میتابد، ولی آنچه که برتافته نمیشه، سبک زندگی آمریکاییست. یعنی American Life Stile خط قرمزشونه که در محلی به نام کالیفرنیا ترجمه و ایرانیزه میشه
واقعیت دوم از این قرار است که ملل دیگر سعی می کنند با سرپنجه های فرهنگ خود جلوی کشش ملتشون رو به سمت این سیاه چاله بگیرند. چینی ها با فرهنگ مائویسم، هندی ها با فرهنگ بودایسم، کره با تولید حجم انبوهی از سریال های تلویزیونی، ژاپنی ها با ترویج جودو و کاراته و با چوب غذا خوردن، و غیره
واقعیت سوم این است که سرپنجه های این فرهنگ ها در برابر سرپنجه های قدرتمند فرهنگ هالیوودی ضعیف تر از آن است که جلوی کشش فرهنگی ملتشون رو به سمت اون سیاه چاله بگیرند. ما منکر ارزش های ملی و باستانی نیستیم ولی فقط با تکیه بر این ارزش ها نمی شود یک سبک زندگی را رقم زد که جلوی جذب جامعه به سمت سبک زندگی آمریکایی را گرفت. اتفاقاً بیشترین ذوب انسان های ایرانی در فرهنگ آمریکایی مربوط به انسان های باستان گراست
و اما واقعیت چهارم که غول ترین استراتژیست ها و سیاستمدارن و سرویس های جاسوسی و امنیتی غرب هم به این واقعیت اعتراف دارند و به راحتی نمی توان آن را منکر شد عبارت از این است که تنها حوزه فرهنگی که یک دستاویز محکم دارد تا جلوی جذب جامعه اش را به سمت این سیاه چاله بگیرد، حوزه فرهنگ عاشورایی است امروز در مقابل کششی که حفره این سیاه چاله ایجاد می کند تنها پرچم سرخ حسینی و امید سبز مهدوی است که می تواند مقاومت کند.
شما دهه اول محرم می بینید جوانان و نوجوانانی که تا قبل از محرم، استیل زندگی آمریکایی بر طرز لباس پوشیدن و حرف زدن و رفتارشون سایه افکنده بود یک دفعه با آمدن محرم گویا سرپنجه های قدرتمندی از پشت آن ها را از کشش و سقوط به سمت سیاه چاله فرهنگی غرب باز می دارد
برای همین است که امروز استراتژیست های غربی اسلام افراطی طالبان و انواع عرفان های کاذب و معنویت های فانتزی را ترویج می کنند تا مانع کشش مردم دنیا به سمت اسلام ناب شوند و جلوی نافرمانی آن ها را از کدخدای این دهکده جهانی بگیرند
آن ها دیدند نمی توانند جلوی گسترش و نفوذ این فرهنگ عاشورایی و امید مهدوی را بگیرند و به ناچار به جای تلاش در جهت از بین بردن آن سعی در لوث کردن و منحرف کردن این فرهنگ غنی دارند و برای همین است که یکی از نظریه پردازان غربی دو راه کار را برای این منظور ارائه داده: یکی پر و بال دادن به مداح ها و روضه خوان های کم مایه و بی مایه و دیگری جدا کردن مردم از مرجعیت
لذاست که می بینید در این سال های اخیر حجم زیادی از اشعار و مداحی های سخیف و بی مایه ترویج می شود، نصب بنرهای سخیف زیادی از عکس های حضرت عباس(سلام الله علیه) و امام حسین (علیه السلام) باب می شود تا عوام را از عمق معرفت حسینی به سطح حس گرایی یهودیت بکشانند، کفر گویی ها و اراجیف گویی های مداحان به اوج خود می رسد، روشنفکران بیمار ما هم که از آن طرف ترویج فرهنگ عاشورایی را ترویج خشونت می نامند و سعی در خلع سلاح کردن این ملت در برابر دشمنانی دارند که با تمام قوا اراده کرده اند ریشه ملت عزیز ایران را بخشکانند
اینجاست که ارزش مداحی ها و سرودهای غنی و حماسی و پربار و برانگیزاننده علیه یزیدیان و امویان زمان معلوم می شود و برای همین است که حقیر از کسی مثل حاج صادق آهنگران انتظار دارم همچنان نقش ارزشمند خود را در این زمینه ایفا کند و ایفای نقش های ضعیف تر- و البته لازم- را به دیگران واگذار کند
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک