بازدید امروز : 37
بازدید دیروز : 30
چندی پیش در یک گروه اینترنتی در مورد مانور موشکی سپاه بحثی در گرفته بود که در این میان شخصی اینچنین اظهار نظر کرد:
... لازمه یه چیزی رو به شما یادآوری کنم. اینجا یه گروه دانشجوییه. مردم بی سواد کوچه و بازار نیستن که با حرفایی مثل آمریکا از ما می ترسه و ... بخوای سخنرانی کنی. این حرفها مال 30 سال پیش بود که ملت با شنیدن این حرفها کرکره عقلشونو می کشیدن پایین
همین طور مثل 30 سال پیش نیست که با حرفهایی مثل : "امام حسین رو دارن تو کربلا شهید می کنند" یا "هر کی بره بهشت حوری نصیبش می شه" ملت رو بفرستن رو مین که خودشون رو حفظ کنند
… به نظر شما غیور مردان ایران اونهایی هستند که به خاطر منافع خودشون می خوان یک ملت رو قربانی کنند؟ همانطور که بارها این کار رو کردند. نه جانم. اونهایی که شما و امثال شما هموطن دشمن خطاب می کنید(فقط به این خاطر که همسوی شما نیستند) بیش از شما خواهان آزادی و استقلال این مملکت هستند
لطفا بیش از این هم دم از اسلام و ایران نزنید که شما و امثال شما کسانی بودند که بیشترین صدمات رو بر پیکر اسلام و ایران وارد کردند. یادمان باشد که طالبان هم با الله اکبر خون هزاران انسان بیگناه را بر زمین ریخت و همین الله اکبر روزی انتقام این خون های ریخته شده را از آنان خواهد گرفت
و اما جوابی که دادیم به شرح ذیل می باشد:
بسم ربّ الشّهداء والصّدّیقین
إنّا للّه و إنّّا إلیه راجعون
من وقتی وارد گروه شما شدم فکر کردم به قول یکی از دوستان، این گروه یک گروه دانشجوییست که بهترین فایده آن اینست که میتواند محلی باشد برای بحث و تبادل افکار و آراء آزاد و اطلاعات ، ولی حالا می بینم که اینجا همانند گوی و میدان مسابقه ای شده برای هتّاکی و فحاشی و کینه ورزی نسبت به یکدیگر
معلوم است وقتی ادب و احترام متقابل رعایت نشود و جدال احسن در کار نباشد دیگر هیچ حد و مرزی برای هتاکی و گستاخی وجود نخواهد داشت و این وسط هم کسانی پیدا می شوند که زن و مرد و جوانان افتخار آفرین و مدافع این مرز و بوم را -که هستی خود را برای حفظ ناموس و شرف ما فدا کردند - بی عقلانی خطاب می کند که فریب خوردند و بازیچه مطامع دیگران شدند!
کدام کشور و ملتی را دیده اید که با افتخاراتش چنین کند؟ برو پاریس(پایتخت مهد آزادی و دموکراسی) اگر جرأت کردی به بنای یادبود کشته شده های جنگ جهانی شان چپ نگاه کن، چنان نگهبانان آنجا با باتوم به جانت می افتند که آرزوی مرگ کنی
آخه عزیز من اگر می خواستند کرکره عقلشان را پایین نکشند باید چه می کردند؟ باید مثل اعراب و افغان ها در مقابل متجاوز تا کمر خم می شدند و می گفتند: «خواهش می کنم! بفرمایید داخل!» ؟
یک نگاه به تاریخ 200 سال اخیر کشورت بیانداز ببین که هر بیگانه ای دست طمعش را به کشور ما دراز کرد موفق شد پاره ای از این سرزمین را از چنگ ما خارج کند ولی وقتی انقلاب شد و تفکرات امام(ره) با انگیزه های الهی و حسینی – که شما آن را به مسخره گرفتید- به میدان آمد بعد از 8 سال که 52 کشور دنیا پشت سر عراق کمر به نابودی ما بستند، یک وجب از خاک کشورمان را هم نتوانستند اشغال کنند
اگر این انگیزه ها در کار نبود امروز ناموس و شرف و هویت من و تو مثل عراقی ها و افغان ها زیر چکمه آمریکایی ها بود و تو امروز نبودی که بخواهی اینچنین آزادانه مدافعان آب و خاکت را مسخره کنی
امروز اسم خرمشهر، المحمره بود و اسم خوزستان، عربستان عراق
اگر گذشته را ندیدی همین تابستان 2 سال گذشته را ببین آن کسی که می گوید «این که مسلمه ما قدرت مقابله نظامی با آمریکا و روسیه رو نداریم اینو هر بچه ای میدونه» آیا ندید که بنا به اعتراف خود سیاستمداران آمریکا آن ها خواستند نوک شمشیر ما را در جنوب لبنان(حزب الله) بیازمایند تا اگر موفق به شکستن آن شدند ترتیب دسته شمشیر(جمهوری اسلامی) را هم بدهند اما نتیجه چه شد؟ چرا نتوانستند؟
6 ماه بعد از آزادی مناطق اشغالی جنوب لبنان با بچه های دفتر تحکیم وحدت به لبنان و سوریه رفتیم نزد اکثر شخصیت ها و مقام و مسؤولین سیاسی و فرهنگی لبنان که می رفتیم تیکه کلامشان این بود که ما حقیر و ذلیل بودیم ولی وقتی پای تفکرات امام(ره) و انگیزه های الهی و حسینی به میان آمد توانستیم عزت از دست رفته خود را باز یابیم و اسراییل را مجبور کنیم برای اولین بار در تاریخ حیاتش از سرزمینی که اشغال کرده عقب نشینی کند
آری حزب الله با همین انگیزه های الهی و حسینی موفق شد اسطوره شکست ناپذیری اسراییل را در هم بشکند همین امشب که دارم این یادداشت را می نویسم، رسانه ها از قول شیمون پرز نقل کردند که من وقتی حکم آزادی سمیر قنطار(قدیمی ترین اسیر لبنانی) را - که قرار است فردا آزاد شود-امضاء می کردم دستم می لرزید.
فلسطینی ها را نگاه کن به چه بدبختی و فلاکتی رسیده اند برای اینکه همین انگیزه های الهی و حسینی را برای دفاع از سرزمینشان نداشتند و حالا که به خود آمدند و به برکت خون شهدا چنین انگیزه هایی پیدا کردند کم کم دارند عزت و شرف از دست رفته خود را بازمی یابند
وقتی به سوریه رفتیم من به یکی از دفاتر نمایندگی حزب الله لبنان در آن کشور مراجعه کردم و ضمن گفتگو و گپ زدن با آن ها از جوانی پرسیدم چرا جوانان سوری برای آزادی بلندی های جولان اقدام و قیامی نمی کنند تا مانند شما سرزمینشان را آزاد کنند؟ جوابی که داد مفهومش این بود که آن ها تهی از این انگیزه های الهی و حسینی هستند
عزیز من حب سرزمین که به تنهایی شرافتی ندارد، چون حیوانات هم از قلمروی خود دفاع می کنند همین انگیزه های خدایی است که ارزش دارد وگرنه آن جوانانی که وقتی استخوان هایشان را پیدا کردند دندان عقلشان در نیامده بود(یعنی همگی زیر 30 سال سن داشتند) با چه انگیزه ای می خواستند 6 روز گرسنه و تشنه در محاصره مقاومت کنند و وقتی بلندگوهای دشمن از آن ها می خواهد که تسلیم شوند با همان لبان خشکیده و ترک خورده فریاد تکبیر و هیهات من الذله سر دهند؟ با ذکر یا داریوش و یا کوروش کبیر و به نام سهراب و اسفندیار می شد اینچنین مقاوت کرد یا با ذکر یا حسین(علیه السلام)؟ آری با همین انگیزه ها امروز من و تو زنده ایم که وقتی در آن محاصره، بیسیم چی گردان حنظله خطاب به شهید همت گفت: «باطری بیسیم داره تموم میشه عراقی ها هم عن قریب می آیند تا ما را خلاص کنند ... از قول ما به امام بگویید همانطور که فرموده بود حسین وار مقاومت کردیم، ماندیم و تا نفر آخر جنگیدیم.»
کدام شهید در وصیت نامه اش نوشته که به عشق حوری بهشتی به جبهه رفته؟ یک نمونه برای اعضاء گروه بیاور وگرنه این تهمت سفاهتی که به شهدا زدی قابل گذشت نیست
من نمونه از بچه محل خودم می آورم:«به خودت قسم اگر مرا در بهشت بیاندازی و بدانم که در آن جا به من محبت نمی کنی، من بهشت را نمی خواهم ولی اگر بدانم مرا دوست داری، حتی اگر در جهنم هم مرا بیافکنی، دیگر آتش جهنم برایم عین لطف و کرم توست... ادامه»
چه کسی ملت رو روی مین فرستاده که خودش رو حفظ کنه؟ رهبر این مملکت که خودش 33 روز دوشادوش مردم خرمشهر در محاصره مقاومت کرده
بمب در آغوشش منفجر شده و پس از آن در اولین فرصت با دستی فلج و فکی داغون شده به جبهه رفته.
شما اگر خواهان آزادی و استقلال این مملکت هستی بدان که در این سرزمین این آزادی و استقلال جز با این انگیزه ها تأمین و حفظ نخواهد شد و هر تلاشی که برای هتاکی و به سخره گرفتن این انگیزه ها صورت گیرد درواقع تلاش در راه متزلزل کردن پایه های آزادی و استقلال این مملکته.
کلامم را با سخنی از شهید آوینی(خطاب به شهید رضا مرادی) به پایان می برم و از حضور اعضاء محترم گروه خداحافظی می کنم
چه خوبست که خفاش ها دستشان به آسمان نمی رسد، اگر نه تو را و دیگر ستاره های کهکشان راه مکه را می چیدند و چلچراغ های قصرهای بهشتی را می شکستند...
آنکه با عقل کج افتاده خویش می اندیشد از کجا بداند که عشق کربلا چیست و آن آزادی و استقلالی که ما در پی آنیم چگونه محقق می شود ...
رضا جان! هرگاه در قرآن در وصف بهشت می خواندم که «لاتسمع فیها لاغیه» و یا «لایسمعون فیها لغواً و لاتأثیما» در شگفت می »آمدم که مگر هرزه شنیدن و زخم زبان چه دردی دارد که بهشت را اینچنین ستوده اند: «جایی که در آن لغو و تأثیم به گوش نمی رسد» حال درمی یابم رضا جان!
ای شمس آبی آسمان دل من! کاش مرا نیز در منظومه خویش می پذیرفتی و می کشاندی و با خود می بردی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک