سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 721189

  بازدید امروز : 3

  بازدید دیروز : 45

تکلیف الهی

 
فقیه کامل کسى است که مردم را از آمرزش خدا مأیوس نسازد ، و از مهربانى او نومیدشان نکند و از عذاب ناگهانى وى ایمنشان ندارد . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: جمعه 97/12/10::: ساعت 10:52 صبح

سال 95 در چنین روزی، دهم اسفند ماه مراسمی با عنوان «نشست اخلاقی با محوریت اخلاق کارمندی» برگزار شد. 

چندی پس از آن مسائلی پیش آمد که بر آن شدم نامه ای به سخنران آن مراسم بنویسم و در مسجدی که امامت جماعت آن را به عهده داشت (مسجد حضرت امیر علیه السّلام) به وی تقدیم کنم:

حضرت حجت الإسلام و المسلمین علوی تهرانی

سلام علیکم

اینجانب یکی از کارکنان دانشگاه هستم که پس از سخنرانی حضرتعالی در تاریخ 10 اسفند ماه 1395 با موضوع «اخلاق کارمندی»، سؤالاتی را از محضرتان طرح و نکاتی را به عرض رساندم؛ از جمله اینکه «لزوم تکریم ارباب رجوع صحیح است، اما تکریم خود کارمند چه جایگاهی دارد و چرا در مباحث "اخلاق کارمندی" به این موضوع کمتر پرداخته می شود؟».

اینجانب در زمان حیات پدر جلیل القدرتان (رحمة الله علیه)، به مسجد امیر(علیه السلام) پای منبر شیخ حسین انصاریان می آمدم و بخش مهمی از آموزه های اخلاقی را در همان مسجد فرا گرفتم و آموختم که یک فرد با اخلاق نمی تواند نسبت به آنچه که در اطرافش می گذرد بی تفاوت باشد.

لذا آن روز پس از فرمایشات حضرتعالی، در منزل به نکاتی که از فرمایشات شما نوشتم نگاهی انداختم  و جرقه ای به ذهنم آمد و از آنجایی که در شرح آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ» (1) فرمودید «انعطاف در قانون، دور زدن قانون نیست، شرائط را درک کردن است» نتیجه گرفتم  بهتر بود مسؤولین در ماجرایی که چند سال گذشته  در دانشگاه رخ داد، در اجرای قانون قدری انعطاف به خرج می دادند؛ سپس بدون اینکه ذکری از نام دانشگاه (و حتی کلمه «دانشگاه») بیاورم و بخواهم آبرو و اعتبار دانشگاه را خدشه دار سازم و بدون اینکه اسرار اداری را فاش کرده باشم، این نقد و ارزیابی و تحلیل را در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منتشر کردم و دیدگاهم را از طریق شبکه های اجتماعی برای دیگران به اشتراک گذاشتم (2)

اما نکته جالب ماجرا و دلیل تصدیع اوقات شریف آن است که به استحضار برسانم در عرض حدود 10 روز پس از انتشار آن یادداشت و بیان دیدگاهم، اینجانب به حراست دانشگاه فراخوانده شدم و حسابی مورد تکریم قرار گرفتم.

آن ها مرا به واسطه آن یادداشت مورد مؤاخذه قرار دادند که «این یعنی زیر سؤال بردن ما، یعنی زیر سؤال بردن حراست، یعنی زیر سؤال بردن رئیس دانشگاه، یعنی زیر سؤال بردن هیأت رئیسه، اصلاً تو چه جایگاهی در دانشگاه داری؟! تو چه حقی داری کانال و سایت داشته باشی و عده ای را دور خودت جمع کنی و اظهار نظر کنی؟!» (قابل ذکر است هیچ قانونی کارکنان دانشگاه را از فعالیت شخصی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی منع نکرده است)

پس از آن در حالی که اینجانب منتظر بودم ببینم دقیقاً چه تخلف قانونی را در این رابطه مرتکب شده ام، با کمال تعجب چندی بعد لیست بلند بالایی را از تخلفات اداری تحویلم دادند که هیچ کدام به آن یادداشت مرتبط نبود!

در واقع به نظر می رسد آن ها وقتی از هیچ کدام از نقدهای نامحسوس و محترمانه ام تخلّفی نیافتند، وقتی از روزی حدود 10 ساعت فعالیت حضوری ام در دانشگاه تخلّفی ندیدند، شروع کردند به سرک کشیدن در لابلای صفحات مجازی و شبکه های اجتماعی تا از بین فعالیت هایی که در اوقات فراغت و خارج از ساعات اداری انجام می دهم، اتهامات متعددی را علیه اینجانب مطرح کنند تا مگر به واسطه یکی از آن ها محکوم شوم و بدین ترتیب مرا به واسطه نقدها و طرح دغدغه هایم تأدیب کنند.

خلاصه اینکه اگر اخلاق کارمندی آن است که نسبت به آنچه که در اطرافمان می گذرد و نسبت به آنچه که خلاف موازین اخلاقی تشخیص می دهیم، بی تفاوت و بی تحلیل و بی نظر و بی موضع باشیم، بفرمایید تا بدانیم.

و اگر چنین نیست و اخلاق کارمندی، دغدغه مندی و بیان انتقادات را ایجاب می کند، بفرمایید تا بدانند و بی جهت اوقات شریف یک کارمند را به جای خدمت رسانی به خلق الله، صرف دفاع از اساسی ترین حقوق و تکالیفش (یعنی آزادی بیان، طرح دغدغه ها، به اشتراک گذاشتن دیدگاه ها، نصیحت نسبت به أُمرا، امر به معروف و نهی از منکر) نکنند.

قصدم از بیان این مسائل، به هیچ وجه طلب میانجگری و پادرمیانی نیست، بلکه هدفم صرفاً ادای تکلیف شرعی و اخلاقی است که حضرتعالی را با بخشی از چالش های اخلاقی در محیط های اداریِ حتی به ظاهر انقلابی آگاه سازم و شما را در انجام رسالتِ اصلاح و انذار جامعه یاری دهم ...

در پایان گزیده ای از سخنان بزرگان در این رابطه را تقدیم حضورتان می کنم تا در صورت صلاحدید، محورهای موضوعی مباحث بعدی در حوزه «اخلاق کارمندی» از سوی حضرتعالی قرار گیرد:

امام موسی کاظم(علیه السّلام): «حق را بگو اگر چه نابودى تو در آن باشد، زیرا که نجات تو در آن است» (3)

امام خمینی(ره): «نباید ماها گمان کنیم که هر چه می گوییم و می کنیم، کسی را حق اشکال نیست؛ اشکال، بلکه تخطئه یک هدیه الهی است برای رشد انسان ها» (4)

شهید مظلوم دکتر بهشتی: «آن مسؤولی که بی توجه به انتقادها باشد طاغوتی است که بر مسند کبریایی تکیه زده و شایسته اطاعت و فرمانبرداری نیست؛ جامعه اسلامی جامعه هُشیارها و زبان دارهاست»(5)

مقام معظم رهبری: «خیلی از نظرات انتقادیِ گزنده از روی دلسوزی است؛ انسان باید ببوسد آن دهنی را که از روی دلسوزی انتقاد می کند.» (6)

استاد حسن رحیم پور ازغدی: «وَ لْیَکُنْ أَبْعَدَ رَعِیَّتِکَ مِنْکَ وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَکَ أَطْلَبُهُمْ لِمَعَایِبِ النَّاسِ؛ فرمودند مالک! آنجا می روی حکومت به نام اسلام تشکیل می دهی، مواظب باش این آدم های فضولی که مدام می گردند دنبال عیب های مردم عادی، می خواهند عیب پیدا کنند، هی می خواهند پرونده سازی کنند برای مردم عادی، به تو و به حکومت اسلامی نزدیک نشوند! فرمود این ها دورترین آدم ها باشند در رده بندی از حکومت! نگذار این ها بیایند تصمیم گیر شوند! آدم هایی که به مردم مدام سوءظن دارند و هی دنبال عیب    می گردند! عوض اینکه دنبال خوبی بگردند، دنبال بدی می گردند! (7)

همایون سلحشور فرد/ کارمند دانشگاه

پی نوشت ها:

1- سوره نحل- آیه 90

2-  اهمّیت انعطاف پذیری در قانون

3- تحف العقول/صفحه 408

4- 6 دی 1366، صحیفه نور، جلد20، صفحه 451

5- کتاب بایدها و نبایدها، صفحه 65

6- 2 شهریور 1390/ بیانات در دیدار جمع اساتید دانشگاه ها

7- سخنرانی با موضوع «حضرت علی(علیه السّلام) و دو چهره از حکومت»، رادیو معارف، برنامه «برای بیداری»، 20 فروردین ماه 1396


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


تکلیف الهی

همایون سلحشور فرد
زبان و قلم، شمشیر ماست برای دفاع از حق و حقیقت و زدن باطل؛ در ضمن کارشناس بهداشت محیط هستم و کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک