بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 207
سال 72 بعد سربازی با فراخوان معلمّمان استاد محمد اکرمی بنا شد که با جمعی هماهنگ و منسجم از شاگردان قدیمش در امور پرورشی مدرسه مشغول شویم و هر کس گوشه ای از کار را به عهده بگیرد.
چند سالی بود که ولادت حضرت زینب(سلام الله علیها) منزلمان هیأت و مراسم جشن مولودی برقرار بود.
آن سال بنا شد بعد مراسم جشن، جلسه توجیهی با حضور دوستان در اتاقم برگزار شود(یادش به خیر اون قدیما خونه ها بزرگ بود) و حاج آقا اکرمی برایمان صحبت کند.
سخنان حاجی بیشتر حول و حوش وضعیت اسف بار فرهنگی در جامعه بود و تکلیف انقلابی و رسالت سنگینی که بعد شهداء بر عهده ماست(حیف شد که ضبط نکردم) اواخر جلسه هم اشاره کوتاهی به اهداف و برنامه های فعالیت فرهنگی و پرورشی در مدرسه داشت.
گرچه جلسه به درازا انجامیده بود و برنج ها حسابی ته دیگ بسته بود، ولی سخنان حاجی آنقدر دلنشین و تنبّه آور و بیدارکننده و مسؤولیت آفرین بود که کسی احساس خستگی و گشنگی نمی کرد.
جلسه آن شب تمام شد و حاجی روز بعد رفت مدرسه.
مدیر مدرسه معلم فیزیک ما بود؛ یک آدم حزب اللّهی و جانباز دفاع مقدّس که یکی از دست هایش از مچ قطع شده بود.
اما این مدیر ما در یک برخورد ناباورانه و ناشی از توهّم توطئه ، برگشت به حاجی گفت:«آقای اکرمی! تیم تشکیل میدی، مهره چینی می کنی، جلسه می گیری...»
استاد اکرمی هم در پاسخ گفت:«آقای ابراهیمی! مهره چینی کدومه؟! مهره که از آمریکا و اسراییل نیووردم، این ها همه شاگردان خودت هستند...»
و حاجی ترجیح داد برای پرهیز از تقابل دو حزب اللّهی در یک محیط تربیتی جلوی چشم جوانان، عطای این مدرسه را به لقائش ببخشد و برود یه یک مدرسه دیگر؛ جمع ما هم از هم پاشیده شد و هر کسی رفت زی خود.
آری، چه بسا یک مدیر جانباز و انقلابی که مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ باشد و صد عن سبیل الله کند.
چه بسا یک مدیر حزب اللّهی که از او توقّع حمایت و شفقّت داری، با توهّم توطئه نسبت به خودی و تحت تأثیر سخن چینی ها و گزارشات خلاف واقع، یک طرفه و عجولانه و غیرمنصفانه قضاوت و برخورد کند و موجبات یأس و دلسردی دوستان انقلابی را فراهم کند.
بنابراین صرف توجه به ظاهر و سابقه و ادعاهای افراد کفایت نمی کند، بلکه در رفتارها و برخوردها و قضاوت ها و تصمیم ها و... مشخص می شود افراد چقدر روحیه انقلابی و رفتار اسلامی دارند و چقدر به روحیات طاغوتی رجعت کرده اند که فی تَقَلُّبِ الْأحوالِ عُلِمَ جَواهِرُ الرِّجالِ
أعاذَنَا الله مِن شُرورِ أنفُسِنا و سَیّئات أعمالَنا
لینک در کانال تلگرامی تکلیف الهی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک