بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 30
در بین ایمیل های قدیمی به صورت اتفاقی به گزیده ای از متن سخنرانی سردار سعید قاسمی در شیراز برخوردم که پیوند مربوط به آن از کار افتاده بود و در فضای مجازی هم که جستجو کردم این متن را پیدا نکردم.
لذا دیدم حیف است این متن در دسترس نباشد و تصمیم گرفتم آن را منتشر کنم تا ببینند دلواپسان واقعی رودربایسی با کسی ندارند و در قید و بند این جناح و آن جناح نیستند؛ از هر کس در هر دوه ای خطا کند انتقاد می کنند و همان افراد در دوره ای دیگر اگر درست عمل کنند به تمجید از آن ها می پردازند؛ و برعکس اگر کسی در گذشته مواضع انقلابی خوبی داشته از وی حمایت می کنند و اگر همان فرد یا افراد با آرمان های انقلاب زاویه پیدا کنند، یک دلواپس واقعی انقلابی ملاحظه ای در بیان نقدهایش ندارد:
... چرا امروز کلافه ایم؟ گُمیم؟ ، مسیر کدومه؟ تقصیر نداره! جامعه حرفهای مزخرف داره میزنه، بچه هم قاط میزنه!
بچه داره میشنوه آی دوددورو دو دو شیپور دارن میزنن امروز افتتاح نماد ملی، افتتاح نماد ملی، افتتاح نماد ملی! یک میخی رو تو زمین تهرون کردن، آقا چقدره؟ این 400 متر بلندیشه!
بُکُشی خودت رو بلندی این برج به بلندای بلندی ما نمیرسه. به بلندای شهید بلندی ما نمیرسه.
چی چیرو و نماد ملی 266 میلیارد تومن خودت اعلام کردی خرج کردی که این بیل بیلک رو هوا کردید که یارو بیاد چقدر پول بلیط بده بره اون بالا رستوران گردون برای کی؟ برای چی ؟ بعد از اونور اعلام میکنی که تهرون به این بزرگی مدرسه برای بچه هات نداری، سرمایه دارانی که فرار کرده بودن یکی یکی دارن برمیگردن میان ساختمون مدرسه ها رو پس میگیرن؛ باشه، 400 دانش آموز بدبخت بیچاره بشن، الاف بشن، همینجوری دارن برمیگردن، نه از پنجره! که از در! بعد افتخار میکنیم نماد ملی، نماد ملی!
کلمات جای خودش رو داره عوض میکنه، حق داره بچه قاط بزنه!
حق داره بچه! وقتی که اون به عنوان رئیس صدا و سیما داره میگه آقای مهران مدیری شما و این مجموعه که این برنامه رو دارین می سازین همتون چون إدخال سرور می کنید و روایت داریم کسی که در قلب مؤمن إدخال سرور بکنه با کله میره تو بهشت! همه شما برره ای ها بهشتی هستید!
بچه نگاه می کنه تشخیص نمیده خط فصل رو که چیه داستان؟
نگاه می کنه می بینه اینا دارن نشون میدن احمد کاظمی و حسین خرازی و... توی اون آتیش! آتیش رو به جون خودشون خریدن اینجوری مجاهده کردن شهید شدن، اینها از این مسیر میرن بهشت، میشه مهران مدیری هم شد و با این جنگولک بازی، با این دخترا لودگری کرد و اینا هم دارن میرن بهشت!
دیوونه است مگه بیاد مسیر حسین خرازی رو انتخاب کنه؟!!!
دیوونه است مگه بچه بیاد مسیر همّت رو انتخاب کنه وقتی میشه رفت بهشت از دو مسیر با یه چنین تفاوتی!!!
اینا چیزاییه که داره قاط میزنه. کلمات به استهجان کشیده شدن. جای خودشونو عوض کردن!
طرح جهادی جمع آوری زباله!
طرح جهادی کشیدن فاضلاب!
طرح جهادی جمع آوری زباله در کوهستان!
نمیدونم واقعاً این اتفاقات خیلی هاش مطمئنم که سهواً اتفاق نمیفته.
اینه عزیزم، خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج! خشتا داره کج گذاشته میشه بعد همین جوری می بیند خواهرمون رو دارن ازمون می گیرن، برادرمون رو دارن ازمون می گیرن ...
یا حسین! چی می شنوه آدم؟ دیگه اصلاً رقم های زیر میلیارد زمین خواری ها کمتر از چندین هکتار اصلاً نمی شنوه آدم!؛ اختلاسها و فلان و اینها و اینقدر پرروگری و بی شرمی اینها فقط اعلام می کنن: آقای الف ب ، ب جیم ، جیم چ ، ح خ ، دال ذال ، ر ز ، سین شین ، صاد ضاد، طا ظا ، عین غین ، ف قاف ، ه خ ، کاف گاف ، لام میم ، فاین تذهبون؟ کجا دارید میرید؟! کجا دارید ما رو می برید؟!
شیراز! شیرازهیچی نداشته باشه، یه عبدالله رودکی داشته باشه.
عبدالله رودکی که تا قبل از شهادتش همه ی آمال و آرزوش این بود، به خود من گفت، روی قایق توی خلیج فارس دستشو کرد طرف آسمون گفت یا فاطمه! از تمام عمرم اگه یه روز مونده که به من این فرصت رو بدید که یه ناو براتون بزنم.
نشنیده بودی ازش، نه؟ نباید بشنوی تو! نباید به تو انتقال پیدا کنه! اینجوری حسرت اینو داره! اون وینسنس که یه هواپیما از تو زده، داغش رو برای تو هیچ وقت زنده نمی کنن! قرار بود که تو انتقام بگیری اما کو انتقام؟ کو اصلاً حسرت؟! ولی بالاخره عمرش قد نداد و اون قصه ... عیب نداره، إنَّما الأعمالُ بالنّیّات.
...
دیروزتان گرسنگی و غیرت و غرور
امروزتان غارت و ساز و سرور و سور
میری خونه حاج آقا می بینی چه خبره! با این شومینه فلان! سقف آویز فلان! یا حسییییین!!!!
حق باشماست نام و شرف را نیافتید
دنبال نام و ننگ به هر سو شتافتید
...
حق با شماست دست گروهی فراخ شد
هر کس رسید تشنه بازار و کار شد
رفیقا رو نگاه می کنی یکی شرکت زده، اون یکی دنبال گاو داری، اون یکی دنبال پرورش بوقلمون، اون یکی دنبال جوجه کشی، اون یکی دنبال ...
هر کس به نان رسید خدا را ز یاد برد
قوم نماز قبله نما را ز یاد برد
...
توی حرم یه مصریه بغلم کرد گفت: مِن اینَ اَنتَ یا اخِی؟
گفتم: ایران
گفت: ایران! احمدی نژاد! می خواست بغلت کنه، استخوناتو می خواست خورد کنه! یا لیت عندنا رئیس بمثل انتم!، ای کاش یه رئیس جمهور داشتیم مثل رییس جمهور شما ...
اِ آقا این نه قد داره ، نه قیافه داره ، نه ...آخه این چیه؟ شما از کجا عاشق این شدید؟
- تعرف لیش انتم اعزاء اَمام کل العالم؟ میدونید برای چی شما عزیزید؟
مصریه داره به من میگه! بعضی چیزا رو باید با آب طلا آدم بنویسه؛ می دونید برای چی عزیزید شما؟ دوست داشتنی هستید؟ گفتم: نه نمیدونم.
- انتم لا رکعتم اَمام کل العالم. شما در مقابل کل جهان رکوع نمی کنید.
وای وای وای! وای وای! بعضی جملات آدم رو خرج موشکی می کنه اصلاً! شما جلو دنیا سر خم نمی کنید. آقا چقدر عزیزید شما، قدر خودتونو نمی دونید.
حالا روزی ده هزار تا اس ام اس برای هم بفرسید، هی اینجوری، آقا این اینجوری شد، اون اونجوری شد.
چیکار کنیم تومون خودمونو کشته، بیرونمون هم عالم رو به هم ریخته ...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک