بازدید امروز : 112
بازدید دیروز : 61
سال 1379 به نشست سالیانه دفتر تحکیم وحدت در خرّم آباد رفته بودم. عنوان اردوی آن سال "پاسداشت اصلاح طلبان دربند" بود. انتخاب این عنوان و ورود افرادی چون سروش و کدیور موجب متشنّج شدن اوضاع شهر شده بود و باعث شد اردوی 6 روزه، 3 روزه به پایان برسد.
در این اردو یک شب کلیپی از سرود " یار دبستانی من" پخش شد؛ تصاویر این کلیپ به گونه ای میکس شده بود که وقتی از "ترکه بیداد و ستم" و "دشت بی فرهنگی ما" می خواند، تصاویری از حاجی بخشی در حال شعار دادن در بین جماعت حزب الله نشان داده می شد و تظاهرکنندگان به منظور اعتراض به رواج فرهنگ منحط غرب در جامعه، آدمکی را به عنوان سمبل بی حجابی و تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه در دست داشتند.
آری، از نظر این جماعت، حاجی بخشی نماد "ترکه بیداد و ستم" است چون قدر انقلابی را که ترکه بیداد 2500 ساله ستمشاهی را از سر ملّت ایران برداشت، می داند و برای دفع ترکه بیداد و ستم صدامیان همه هستی و فرزندانش را کف دستش می گذارد.
حاجی بخشی نماد "دشت بی فرهنگی ما"ست چون تقلید از فرهنگی که امروز بیش از پیش طشت رسوایی اش بر زمین ریخته بر نمی تابد.
در عوض آنانی را باید پاس داشت که دیروز فرهنگ عاشورا را نماد خشونت طلبی دینی می دانستند و امروز در آغوش آنانی که ترکه بیداد و ستمشان همه مستضعفان عالم را نوازش کرده، از عدم وجود امام زمان(عج) سخن می گویند و فرهنگ مهدویّت را نفی می کنند.
آری، از نظر این منافقان رو سیاه، علم عاشورا و مهدویت نماد "ترکه بیداد و ستم" است و هرکس زیر این علم سینه بزند، نماد "دشت بی فرهنگی ما"ست.
ولی به کوری چشمشان دیدیم در جنگ 33 روزه چگونه همه دنیا هر یک به زبان و لهجه خود همان شعار حاجی بخشی را فریاد می کرد:"ماشاءالله! حزب الله!"
إن شاءالله روزی رجعت می کنی و در صف اصحاب و یاران امام زمان(عج) دوباره با شعار "ماشاءالله! حزب الله!" دل سیاه شب را درمی نوردیم.همین یادداشت در جام نیوز
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک