بازدید امروز : 130
بازدید دیروز : 153
این روزها در صدا و سیما در میان سیل تبلیغات اغواگرانه، آگهی بازرگانی مشمئزکننده ای را می بینیم که همچون پنجه ای صورت پدرانی را خراش می دهد که از پس مخارج عادی و نیازهای ضروری زندگیشان به زحمت برمی آیند و ذخیره ای برایشان نمی ماند تا صرف تفریحات لوکس و گران قیمتی کنند که از رسانه ملی تبلیغ می شود و به کودکان تلقین می شود پدرانی که فرزندانشان را تا به حال به سرزمین موج های آبی نبرده اند، قهرمان نیستند!
در این آگهی کلاس درسی نمایش داده می شود که معلم از کودکی به نام شایان می پرسد: "قهرمان زندگی تو کیه؟" و شایان می گوید:" قهرمان زندگی من پدرمه چون منو برده به سرزمین موج های آبی؛ پدرم قهرمان زندگی منه" سپس معلم از کودکی دیگر می پرسد:"قهرمان زندگی تو کیه؟" و کودک با حسرت جواب می دهد: "قهرمان زندگی من پدر شایانه چون اونو برده به سرزمین موج های آبی" !!!
و اینچنین در رسانه ملی جمهوری اسلامی -که حضرت امام خمینی(ره) از آن تعبیر به دانشگاه فرهنگ ساز کردند- واژه زیبای قهرمان به ابتذال و لجن کشیده شده و تفسیری مادی و اشرافی از آن بیان می شود.
آیا هر پدری که پول داشت تا خرج تفریحات لوکس و گران قیمت برای فرزندش کند می شود قهرمان و هرکس نداشت باید فرزندش با حسرت پدر پولدار کودک دیگری را قهرمان بداند؟!
اینجاست که باید درک کنیم چرا سردار قاسمی در برنامه "رو به فردا" اینچنین لب به اعتراض می گشاید که: "کجا دارید می برید بچه های منو؟!"
یاد سخنان سردار قاسمی افتادم که سال ها قبل در مراسم تشییع شهداء ایراد کرد: "... شما را به خدا همه چیز را با هم مخلوط نکنید! ولاتلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق! لفظ هایی که برای دفاع مقدّس و برای شهداء و خط شکنی آنان به کار می بردید برای هر مراسم ریز و درشتی به کار نبرید! اگر امروز بازی های فوتبال گرم می شود نیایید از هر پیروزی به عنوان فتح الفتوح در رادیو و تلویزیون یاد بکنید! ... نیایید بگویید از قول آن فوتبالیست که امروز شکستن 9 رده خط دفاعی دشمن کار سهل و ساده ای نست! این مصادیق را خلط نکنید برای نسل امروز ما که راه را گم بکند! شکستن خط آن بود که محمد راحت یک شبه برای عبور از موانع دشمن در طلاییه 40 رده میدان مین را با آن پیچیدگی و عظمت که در تخیل شما هم مصور نیست رد می کرد. آن شکستن خط است.
مسائل را با هم مخلوط نکنید عزیز من! ... قهرمان، اشتباه نکنید! شاید آن هایی که اینگونه مبارزه می کنند، اینگونه توپ می زنند و صدها هزار نفر آن را تشویق می کنند لفظ های بهتری را به کار ببرید، بگویید پهلوانند، اما قهرمان برای ما امروز آن شهدایی هستند که برای پیدا کردن این عزیزان بیش از 50 شهید تقدیم انقلاب شده. برادرانی که امروز مشغول تفحص شهدا هستند ... قهرمان برای ما هنوز که هنوز است سعید شاهدی است؛ جانبازی که در آنجا با بدن تیر و ترکش خورده مجدداً به تفحص می پردازد. بچه هایی مثل عزیز جانبازمون محمود غلامی که با پای قطع شده هنوز که هنوز است در آنجا [به تفحص می پردازد] بیش از 5 بار پای مصنوعی خود را عوض کرد و وقتی به بنیاد جانبازان رو می کند او را سر می دوانند برای تعویض پای مصنوعی ... "
همچنین یاد اشعار اشک آور زنده یاد ابوالفضل سپهر افتادم، آنجایی که داستان زندگی یک بابای قهرمان را اینچنین می سراید:
اتل متل یه بابا/دلیر و زار و بیمار/اتل متل یه مادر/یه مادر فداکار/اتل متل بچهها/که اونارو دوست دارن/آخه غیر اون دوتا/هیچ کسی رو ندارن/مامان بابا رو میخواد/بابا عاشق اونه/به غیر بعضی وقتا/بابا چه مهربونه/وقتی که از درد سر/دست میذاره رو گیجگاش/اون بابای مهربون/فحش میده به بچههاش/همون وقتی که هرچی/جلوش باشه میشکنه/همون وقتی که هرچی/پیشش باشه میزنه/غیر خدا و مادر/هیچکسی رو نداره/اون وقتی که باباجون/موجی میشه دوباره/دویدم و دویدم/سر کوچه رسیدم/بند دلم پاره شد/از اون چیزی که دیدم/بابام میون کوچه/افتاده بود رو زمین/مامان هوار میزد/شوهرمو بگیرین/مامان با شیون و داد/میزد توی صورتش/قسم میداد بابارو/به فاطمه، به جدش/تو رو خدا مرتضی/زشته میون کوچه/بچه داره میبینه/تو رو به جون بچه/بابا رو کردن دوره/بچههای محله/بابا یه هو دوید و/زد تو دیوار با کله/هی تند و تند سرش رو/بابا میزد تو دیوار/قسم میداد حاجی رو/حاجی گوشی رو بردار/نعرههای بابا جون/پیچید یه هو تو گوشم/الو الو کربلا/جواب بده به گوشم/مامان دوید و از پشت/گرفت سر بابا رو/بابا با گریه میگفت/کشتند بچههارو/بعد مامانو هلش داد/خودش خوابید رو زمین/گفت که مواظب باشین/خمپاره زد، بخوابین/الو الو کربلا/پس نخودا چی شدن؟/کمک میخوایم حاجی جون/بچهها قیچی شدن/تو سینه و سرش زد/هی سرشو تکون داد/رو به تماشاچیا/چشماشو بست و جون داد/بعضی تماشا کردن/بعضی فقط خندیدن/اونایی که از بابام/فقط امروزو دیدن/سوی بابا دویدم/بالا سرش رسیدم/از درد غربت اون/هی به خودم پیچیدم/درد غربت بابا/غنیمت َنبرده/شرافت و خون دل/نشونههای مرده/ای اونایی که امروز/دارین بهش میخندین/برای خندههاتون/دردشو میپسندین/امروزشو نبینین/بابام یه قهرمونه/یهروز به هم میرسیم/بازی داره زمونه/موج بابام کلیده/قفل در بهشته/درو کنه هر کسی/هر چیزی رو که کشته/یه روز پشیمون میشین/که دیگه خیلی دیره/گریههای مادرم/یقه تونو میگیره/بالا رفتیم ماسته/پایین اومدیم دروغه/مرگ و معاد و عقبی/کی میگه که دروغه؟
بیچاره بچه های مردم کدام را باور کنند؟ قهرمان را در اشعار ابوالفضل سپهر و مستند روایت فتح و امثالهم جستجو کنند یا در اینگونه آگهی های سخیف و نکبت بار ؟! و جالب اینکه هر دو تفسیر از قهرمان در یک رسانه به نام رسانه ملی ترویج داده می شود! رسانه ای که باید استراتژی و سیاست واحدی را در جهت دادن به افکار و اذهان مردم در راستای منافع ملّی و اهداف عالی نظام اسلامی داشته باشد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک