بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 17
سال 77 در این ایّام دانشجوی ترم اول مقطع کارشناسی ناپیوسته بودم. با یکی از هم کلاسی های مقطع کاردانی تصمیم گرفتیم در مراسم روز دانشجو - که قرار بود با حضور رئیس جمهور وقت در دانشگاه علم و صنعت برگزار شود- شرکت کنیم. اما آقای خاتمی دچار سرماخوردگی شدید شد تا اینکه مراسم با چند روز تأخیر قرار شد روز 23 آذر ماه برگزار شود.
کارت دانشجویی را نشان دادیم و وارد شدیم. اندکی جلوتر و قبل از ورود به سوله ورزشی محل مراسم، با داربست گیت های ویژه ای را تعبیه کرده بودند که باید جهت بازرسی از آن عبور می کردیم. اما اندکی که در صف ایستادیم فشار جمعیت به طور کلی بساط گیت ها را برچید و همگی بدون تشریفات بازرسی به سرعت وارد سالن شدیم.
سالن پر از شور و هیجان بود. جمعیّت پوسترهایی از عبدالله نوری و محسن کدیور در دست داشتند - که آن موقع در بازداشت به سر می بردند- و شعار می دادند «نوری، کدیور آزاد باید گردند» ادامه مطلب...
رنجنامه های دهه هفتاد(14)
باز هم فصل دربی شد و شهرآورد دو تیم معروف و پولساز و خبرساز و هیجان آور و ...
و باز هم خاطره تلخ دربی شرم آور بهمن ماه 1393 زنده شد.
می گویند زخم یک خاطره تلخ را هفت خاطره خوب می باید تا که التیام یابد؛ اما 21 سال گذشت و هر سال دریغ از پارسال، و طی این چند سال اخیر که از اخلاق در ورزش نوشتم خاطره خوشی از فوتبال قابل روایت نبود.
یاد سرداری افتادم که دقیقاً سه سال قبل در جشن نیمه شعبان تیمش وعده داده بود تا سه سال دیگر یک تیم بااخلاق، ارزشی و متدیّن تحویل بدهد ...
بگذریم؛ به استقبال دربی 81 برویم و این قسمت از رنجنامه های دهه هفتاد را اختصاص دهیم به روایت دربی شرم آور بهمن ماه 1373 که استاد اسماعیل شفیعی سروستانی در صفحه آخر کتاب تربیت پهلوانی(سیر تحول تاریخی و فرهنگی ورزش ایران)، آن را اینگونه روایت می کند:
«روز جمعه یکی از هفته های بهمن ماه 1373، همه بازیگران و تماشاچیان ناظر یک صحنه بودند.
"انفجار هیجان"
انفجار همه ی نفس اماره، همه ی تمنیات انسانی که پیش از آنکه تربیت شود، خود نقش اسوه و الگو گرفته است. و از پی آن دستورالعمل های پی در پی، شاید که این بار، اخلاق بر عضو پیوندی بچسبد و این جامه بر اندامش راست آید. اما، آیا به راستی ورزش مدرن، در بستر طبیعی خود حامل بار اخلاقی بود؟»
برخی تازه متوجه شدند که جناب آقای لاریجانی اصولگرا نیست
من اما 20 سال پیش فهمیدم. گرچه آن موقع تقسیم بندی های اصولگرا و اصلاح طلب نبود ولی وقتی این تقسیم بندی ها شکل گرفت، من با توجه به خاطره نشست دانشجویی سال 1374، به هیچ وجه نمی توانستم لاریجانی را یک اصولگرا به حساب بیاورم.
20 سال پیش در نشست اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور، ایشان چنان از سوی دانشجویان به چالش کشیده شد و چنان پاسخ های قانع کننده(؟!) ای هم داد که پس از آن تا به امروز هرگز نشنیدم و ندیدم که در یک نشست دانشجویی حاضر شود و به سؤالاتشان پاسخ گوید.
مثلاً وقتی در مورد برخی تبلیغات و پیام های بازرگانی صدا و سیما ایراد گرفتیم, برگشت گفت «من هم برخی از این تبلیغات رو قبول ندارم ولی صدا و سیما رو با باد هوا که میشه اداره کرد»(دست های وی در حال بیان این جملات دقیقاً همانند تصویر ذیل بود):
از این روی همواره می گفتم کسی که برای عدم توجه به منافع ملی و آرمان های نظام اسلامی توجیه می آورد، از نظر من اصولگرا نیست
یا وقتی از وی می پرسیدیم چرا روز 13 آبان در تلویزیون فیلم آمریکایی (رقصنده با گرگ) پخش کردید؟ می گفت اتفاقاً اون فیلم آمریکایی از نظر من ضدآمریکایی بود.
دیدند در جریان یکشنبه سیاه مجلس چگونه برای حفظ آبروی نظام، خویشتن داری کرد و دوباره او را به ریاست مجلس برگزیدند
دیدند در جریان فتنه 88، 8 ماه در برابر هتک مقام ولایت فیقه سکوت اختیار کرد و پس از خروش مردمی 9 دی تازه یادش افتاد که باید از این شهر به آن شهر برود و دم از لزوم حمایت و اطاعت از ولی فیقه بزند و باز هم او را به ریاست مجلس برگزیدند.
و اینک در جریان سه شنبه سر کاری مجلس در تصویب 20 دقیقه ای طرح برجام تازه متوجه شدند که وی به مرز اصلاح طلبی نزدیک شده است و اینچنین می گویند: «با اتفاق امروز، لاریجانی در نقطه مرزی اصولگرایی قرار گرفت و حول انتخابات به جزیره اصلاح طلبان خواهد رفت؛ یاد حرفهای علامه مصباح در سال 90 به جبهه متحد اصولگرا افتادم که گفت : "اصولگرایی باید در عمل باشد نه در لیست انتخاباتی"»
قسمت دوم از حماسه سرایی حاج صادق آهنگران در مراسم یابود جان باختگان فاجعه منا و گرامیداشت هفته دفاع مقدّس:
بسم ربّ العشق آغاز سخن
السّلام ای یوسف بی پیرهن
السلام ای سومین مولای ما
ای تو هم مجنون و هم لیلای ما
ای غمت شیرازه جانم حسین
مینویسم از تو میخوانم حسین
کربلا، جغرافیایی دیگر است
آسمانش را هوایی دیگر است
کربلا جاری است بر روی زمین
کل ارض کربلا یعنی همین
کربلا یعنی عطش یعنی گذشت
کربلا فتح المبین ،والفجر هشت
ای برادرهای ایمانی سلام
با شمایم ، نور چشمان امام
یادتان هست آسمان دلتنگ بود
آری آری جنگ بود و جنگ بود
بر دهان انگشت حیرت بود ، جنگ
ازمایشگاه غیرت بود ، جنگ
بار دیگر خیز ای رزمنده شیر
خواب از چشمان اهریمن بگیر
سایه افکنده است شیطان بر زمین
های ای رزمنده عزم آهنین
در نبردی بی امان آماده باش
لشگر صاحب زمان آماده باش
بهر آزادی قدس از کربلا
از کنار مرقد آن سر جدا
با نوای کاروان باید گذشت
همسفر با عاشقان باید گذشت
عهد می بندیم یک بار دگر
باز هم اسلام اگر بیند خطر
کربلای دیگری برپا کنیم
کرخه را از خون خود دریا کنیم
بیم در ما نیست، نه!
سازش و تسلیم در ما نیست، نه!
گفتگو با خصم، بی علّت خطاست
گفتگو شاید، ولی ذلّت خطاست
سربلندیم و جهان مقهور ماست
از یمن تا شام روشن نور ماست
می رسد بر گوش از شام و یمن
هر زمان آوای هل من ناصراً
قدس و غزّه، سامرا و کاظمین
گشته لبریز از نوای یا حسین
ما به کید و مکر دشمن عالمیم
حامی مظلوم و خصم ظالمیم
غزّه را رسماً حمایت می کنیم
از یمن دفع شرارت می کنیم
جنگ بین حق و باطل جاری است
دست حق جویای دست یاری است(*)
مشاهده و دریافت فایل در سایت روشنگری
مشاهده و دریافت فایل کامل برنامه از سایت تلویبیون
---------------------------------
*- ظاهراً اشعار، سروده استاد زمان گلدسته می باشد.
قسمت اول اشعار: بین ما و قریش خون افتاد+فیلم
چهارم مهر ماه مجلس یابود جان باختگان فاجعه منا در حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) برگزار شد که این مراسم به طور زنده از رادیو معارف و شبکه قرآن سیما پخش شد.
در این مجلس حاج صادق آهنگران ابتدا اشعار زیبایی را در رثای شهدای این فاجعه خواند و سپس به مناسبت هفته دفاع مقدس و با توجه به فضاسازی های اخیر پیرامون مذاکره با آمریکا به حماسه سرایی پرداخت.
اما پس از آن هر چه در فضای مجازی گشتم هیچ متن و فایلی در این خصوص پیدا نکردم(*)
لذا رفتم سراغ آرشیو سیما و با دریافت فایل کامل برنامه(شامل نوحه خوانی، مرثیه سرایی و سینه زنی)، دو قسمت از این اشعار را جدا کردم که پس از بارگزاری در سایت روشنگری، متن و لینک دریافت فایل آن ها را در قالب این یادداشت و یادداشت بعدی تقدیم می کنم:
حج امسال حج دیگر بود
حج ایثار، حج اکبر بود
حج ایمان، حج غیب و شهود
حج آلاله های خون آلود
مهبط وحی لاله باران بود
شاهد قتل عام یاران بود
ناودان جای آب، خون بارید
کعبه را تا رکاب خون بارید
بیت در موج خون شناور شد
شمع پروانه های پرپر شد
اشک از سنگ سخت جاری گشت
خون سبز درخت جاری گشت
حاجیان نقش بر زمین بودند
راهی حج راستین بودند
می سرودند عاشقان لبیک
مسلخ عشق را ز جان لبیک
کعبه را قدر و احترام شکست
حرمت مسجدالحرام شکست
در طوافی که حاجیان کردند
از سر شوق، ترک جان کردند
ابر باران مرگ می بارید
مرگ مثل تگرگ می بارید
مکر آل سعود را دیدند
فتنه های یهود را دیدند
کوه مروه، صفا به خون تر بود
شاهد سعی موج، هاجر بود
حاکمان حجاز ترسیدند
از قیام نماز ترسیدند
باز اصحاب فیل شوریدند
بر مقام خلیل شوریدند
شب دلان از هلال می ترسند
از صلای بلال می ترسند
بار دیگر یزید سر بر کرد
کعبه را کربلای دیگر کرد
با دم تیغ، هادم الحرمین
ریخت در کوی کعبه، خون حسین
زخم بر بال جبرئیل زدند
نیزه بر سینه خلیل زدند
زائران زخم بر حرم نزدند
جانشان گرچه سوخت، دم نزدند
مرگ را کام تشنه نوشیدند
تشنه بودند، دشنه نوشیدند
گشت در آن هجوم شرم آور
غنچه های محمدی پرپر
شعله های امید را کشتند
مادران شهید را کشتند
بعد از این در طواف سر بگذار
مثل پروانه بال و پر بگذار
دیگر احرامی سپید مپوش
به جز از جامه شهید مپوش
بین ما و قریش، خون افتاد
علم صلح، سرنگون افتاد
تیغ اسلام در نیام چرا؟!
کفر در وادی السّلام چرا؟!
قدس جولانگه یهود شده است
بیت بتخانه سعود شده است
باز باید شکست بت ها
هبل و لات و ودّ و عزّی را
تیغ را خارج از نیام کنید
مثل روح خدا قیام کنید
با تبار سعود می جنگیم
تا زوال یهود می جنگیم
مشاهده و دریافت در سایت روشنگری
مشاهده دریافت فایل کامل برنامه از سایت تلویبیون
-----------------------------
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک