بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 17
دو سال پیش در چنین روزی نشست "اخلاق کارمندی" برگزار شد، از منشور اخلاقی کارمندان رونمایی شد و در پایان مراسم یک صاحب منصبی اظهار امیدواری کرد که صمیمیت ها بیشتر از آنچه تا کنون بوده، باشد.
امّا پس از آنکه نقد و برداشتم را از سخنرانی آن استاد اخلاق منتشر کردم، این صمیمیّت ها به اوج خود رسید، تا آنجا که عوامل همان صاحب منصب صمیمی، با صمیمیّت به من گفتند "اینی که نوشتی یعنی زیر سوال بردن ما! ... اصلاً تو چه جایگاهی داری؟ تو چه حقی کانال و سایت داشته باشی و پنجاه نفر را دور خودت جمع کنی و اظهار نظر کنی؟!" ادامه مطلب...
سال 95 در چنین روزی، دهم اسفند ماه مراسمی با عنوان «نشست اخلاقی با محوریت اخلاق کارمندی» برگزار شد.
چندی پس از آن مسائلی پیش آمد که بر آن شدم نامه ای به سخنران آن مراسم بنویسم و در مسجدی که امامت جماعت آن را به عهده داشت (مسجد حضرت امیر علیه السّلام) به وی تقدیم کنم:
حضرت حجت الإسلام و المسلمین علوی تهرانی
سلام علیکم
اینجانب یکی از کارکنان دانشگاه هستم که پس از سخنرانی حضرتعالی در تاریخ 10 اسفند ماه 1395 با موضوع «اخلاق کارمندی»، سؤالاتی را از محضرتان طرح و نکاتی را به عرض رساندم؛ از جمله اینکه «لزوم تکریم ارباب رجوع صحیح است، اما تکریم خود کارمند چه جایگاهی دارد و چرا در مباحث "اخلاق کارمندی" به این موضوع کمتر پرداخته می شود؟». ادامه مطلب...
زمانی که دانشجو بودیم در دهه 70، مقام معظّم رهبری در پیامی به نشست انجمن های اسلامی دانشجویان، شرایط کشور و نظام را اینچنین توصیف کردند و هُشدارها و بشارت هایی به شرح ذیل دادند:
« عزیزان من، هر کس در مسائل جاری جهانی و مسائل کنونی انقلاب، بصیرتی داشته باشد به روشنی میفهمد که انقلاب اسلامی ایران در حال حاضر از یک معبر دشوار و حائل و البته تعیین کننده در حال عبور است ... در سطح داخلی، انقلاب اکنون در مرحلهیی است که میتوان آن را دوران «جهاد اکبر» نامید که دورانی است بسیار سخت، بسیار خطرناک و همه انقلاب ها این دوران را قاعدتاً تجربه میکنند و شاید بشود گفت که اکثر انقلاب ها در این دوران دچار لغزش و انحطاط میشوند. و شاید تعجب کنید اگر عرض کنم که انقلاب عظیم تاریخی نخستین اسلام در چنین دورانی بود که بیشترین نیروی خود را از دست داد.
بلی دوران جهاد اکبر یعنی دورانی که شور و هیجان اولیه انقلاب تا حدود زیادی فرو نشسته، ضمناً موفقیت هایی هم بدست آمده و چهره راحت زندگی، خود را به بسیاری نشان داده و چرب و شیرین زندگی در دهان هایی مزه کرده است؛ این، آن دوران خطرناک است.
امیرالمؤمنین(ع) در چنین دورانی بود که به حکومت رسید و لذاست که نهجالبلاغه بیش از هر چیز دیگر سخن از زهد و بیاعتنایی به دنیا دارد و غمگنانه باید گفت که حتی «عدل علوی» و «زهد علوی» هم نتوانست موج مخرب دنیاطلبی را در آن دوران مهار کند و در نهایت شد آنچه شد.
ما امروز در این دوران از انقلاب کبیر و عظیم و عمیق خود قرار داریم؛ البته امتیاز ما به صدر اول در دو نکته، مهم است.
نخست: وجود تجربهی آن دوران در برابر ما که برای ما صفحه درس آموزنده و هشداردهندهیی است که ای بسا خواهد توانست از آن خطرات مانع شود.
و نکته دوم: کثرت و تراکم دل های مؤمن و آگاه با ایمان های جوشان و دل های پاک و در همه جای این کشور بزرگ است.
این دو نکته خواهد توانست ما را از خطر عظیمی که مسلمانان آن دوران ضربه آن را چشیدهاند و انقلابهای بزرگ دنیا در باتلاق آن فرو رفتهاند نجات بدهد اما به یک شرط و آن شرط تا حدود زیادی به شما جوانان دانشجوی عزیز ارتباط مییابد و آن این است که شما به مدد صفا و پاک نهادی و کم علاقگی خود به دنیا، میدان را با همه ایمان و مجاهدت خود پر کنید. حضور انقلابی، فعالیت انقلابی، پارسایی انقلابی، طهارت و معصومیت انقلابی، آگاهی و هوشیاری انقلابی، وحدت و یکپارچگی حقیقی، بیاعتنایی به انگیزههای گروهی و خطی و امثال آن و در نهایت، توکل و تضرع و توسل شما به خدای قادر متعال خواهد توانست خطر این دوران را کم کند و سدی عظیم در مقابل تهاجم دشمنان نیز پدید بیاورد.
اینجانب سرشار از امید به چنین سرانجامی میباشم.» (1)
آری، و امروز چرب و شیرین زندگی در دهان امثال راننده امام خمینی (ره)، جناب رفیق دوست مزّه کرده است و خود را مستحق حقوق 19 میلیونی و لکسوس 200 میلیونی می دانند:
امّا وجود تجربهی دوران خطرناک صدر اسلام در برابر ماست که امثال یار غار پیامبر (صلی الله علیه و آله)، امّت اسلام را به انحراف کشاندند تا جایی که اشرافی گری و تجمّل گرایی کارگزاران در حکومت دینی امری بی اشکال و توجیه پذیر می نمود و این درس های آموزنده تاریخی مانع از این است که فرزندان خمینی (ره) و کثرت و تراکم دل های مؤمن و آگاه اجازه دهند انقلابی نماهای طاغوتی و سرمایه داران ریش دار، این انقلاب را به انحراف بکشانند و پنجاه سال پس از نهضت آن روح خدا (ره)، واقعه عاشورا را رقم بزنند!
«باید کسانی که دلسوزند، نگذارند معیارهای الهی در جامعه عوض بشود.» (2)
آقای کتابدار، رییس جمعیت هلال احمر استان تهران در شب آخر مانور این جمعیت در روستای کیگا از همه دعوت می کند که برنامه را بی رحمانه و منصفانه نقد کنند.
یادم افتاد رییسی دیگر روزی در نشست به اصطلاح صمیمانه آخر سال تهدید کرد که هرکس در تلگرام درباره مسؤولان چنین و چنان گوید، به بی رحمانه ترین شکل ممکن با او برخورد می کنیم.
تهدید وی چندی پس از آن بود که برنامه ای را به محترمانه ترین شکل ممکن مورد نقادی قرار دادم و در تلگرام منتشر کردم (*)
و پس از آن عواملش به من گفته بودند «اصلا تو چه حقی داری کانال و سایت داشته باشی و اظهار نظر کنی؟!»
خلاصه اینکه آن شب من فهمیدم که عبارت بی رحمانه همیشه هم بار منفی ندارد بلکه بستگی دارد که صاحب منصبی آن را در استقبال از نقادی به کار ببرد یا صاحب منصبی دیگر آن را برای تهدید علیه منتقد به کار برد.
البته آن صاحب منصب سال بعدش که من در آن نشست آخر سال شرکت نکردم با لبخند ملیحی از حضار خواسته بود که نقدش کنند اما هیچ نقدی مطرح نشد.
خدا را شکر که مرا با پرونده سازی طرد کردند تا دیگر کسی هوس انتقاد به سرش نزند.
پی نوشت:
*- اهمّیت انعطاف پذیری در قانون
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک