بازدید امروز : 182
بازدید دیروز : 45
در برنامه "دیروز، امروز، فردا "به مناسبت روز دانشجو ، سه دانشجوی دهه های 50 ، 60 و 80 را آوردند و لابد ما دانشجوی دهه 70 نداشتیم و یا اگر داشتیم آنقدر این دوران گل و بلبل بود که جای هیچ بحثی نبود و کسی حرفی برای گفتن نداشت(و یا کسی نباید حرفی از این دوران می زد)! چرا از دهه 60 یک مرتبه به دهه 80 پرش کردند؟ آیا کسی برایش این سؤال پیش آمده بود؟ نمی دانم عمدی در کار بوده یا ماجرا سهوی بوده؟ چرا یک دانشجوی دهه 70 را نیاوردند تا روایت کند چه خون دل هایی خوردیم و استخوان در گلو و خار در چشم صبر کردیم؟ و حالا هم که فردی رییس جمهور شده که طبق فرمایش مقام معظم رهبری، جوهره حقیقی انقلاب را زنده کرده باز هم باید برای مطالبه عدالت و آرمان خواهی انقلابی در مضیقه باشیم و به خاطر نامه سرگشاده به رییس دستگاه قضا و انتقاد از عدم دستگیری فتنه گران گردن کلفتی چون فرزندان استوانه، وبلاگ حسین قدیانی فیلتر شود؟!
کدام استوانه؟ مگر خود ایشان نبود که می گفت: "ولایت فقیه ستون خیمه انقلاب است"؟
حالا اگر بخواهیم دو استوانه برای نظام اسلامی ترسیم کنیم، می گوییم ولایت فقیه عامل مشروعیت و رأی مردم عامل مقبولیت نظام جمهوری اسلامی است.
بسیار خوب آقای هاشمی رفسنجانی! ما به شما رأی دادیم و ولی فقیه هم حکم ریاست جمهوری شما را تنفیذ کرد و ما هم به احترام دو استوانه مشروعیت و مقبولیت نظام اسلامی هر چه به لیبرال مسلکان سکولار در عرصه فرهنگ و سیاست میدان دادید و آمدند فرهنگ رفاه و تجمل پرستی را کم کم جای فرهنک ایثار و جهاد و آرمان خواهی انقلابی نشاندند و ... ضمن حفظ احترام شما مبارزه آرام خود را پشت سر ولایت علیه طبقه اشراف و نوکیسه های جدید، صاحبان ثروت های بادآورده و مبارزان دیروز و آدم های خسته و رفاه زده دهه 70 شروع کردیم.
پس از آن آقای خاتمی سوار بر موجی از هیاهو و هیجان به میدان آمد و هر بار به مناسبتی انتقادی را از او مطرح کردیم با چماق بر سرمان زدند که شما پیام دوم خرداد را درک نکردید و بر خلاف مسیر انتخاب مردم حرکت می کنید و ما باز هم به احترام استوانه های نظام از کوره در نرفتیم و ضمن حفظ آرامش و متانت خود همچنان استخوان در گلو و خار در چشم به مبارزه و جهاد فکری و فرهنگی و قلمی ادامه دادیم.
تا اینکه بالاخره جهاد خالصانه فرزندان انقلاب پشت سر ولایت به ثمر نشست و عدالت اجتماعی و آرمان خواهی انقلابی به صورت یک مطالبه عمومی درآمد و احمدی نژاد انتخاب شد و ما در حسرت یک پیام تبریک از سوی شما ماندیم(البته می گویند که شما می خواستید پیام تبریک بدهید ولی جناب مرعشی شما را از تصمیمتان منصرف کرد).
اما انتخاب مردم باعث نشد کسانی که از حق انتخاب مردم چماقی ساخته بودند چماق را بر زمین بگذارند. قبل از انتخاب آقای احمدی نژاد چماق برداشتند و گفتند مبادا به احمدی نژاد رأی دهید! و جمله ای وقیحانه بدون استثناء در همه ستادهای تبلیغاتی شما نوشتند که: "برای جلوگیری از وحشت و خشونت به هاشمی رأی می دهیم" و جنابعالی هم هرگز از این شعار زشت و وقیحانه اعلام انزجار نکردید.
3 سال فحش و توهین هایشان را نثار رییس جمهورمان کردند. همان ها که وقتی از رییس جمهور منتخبشان انتقادی می کردیم شعار می دادند: "مرگ بر ضد رییس جمهور" و حالا علیه رییس جمهور منتخب مردم شروع کردند به سنگ اندازی و لجن پراکنی.
بعد سه سال که از حمله به رییس جمهور گذشت، شما به جای احترام به استوانه های نظام، فرمان حمله را صادر کردید و گفتید: "دوران مدارا با این دولت به پایان رسیده است" !!!
آقای هاشمی رفسنجانی! هل جزاءالإحسان إلّا الإحسان؟!
هر کس به شما توهین می کرد که باغ پسته دارید و ... از شما دفاع می کردیم و دیگران را از تهمت به شما باز می داشتیم. حالا چه شده که به جای اینکه جلوی توهین به رییس جمهورمان را بگیرید، بعد سه سال فحاشی علیه دولت فرمان پایان مدارا صادر می کنید؟
فرمان پایان مدارا را صادر کردید و میرحسین موسوی قانون مدار، 9 ماه قبل از فرا رسیدن موعد قانونی تبلیغات ریاست جمهوری کارناوال توهین به رییس جمهور منتخب مردم را در سراسر ایران به راه انداخت و در آستانه انتخابات 88 باز هم چماق وقیحانه ترین فحاشی ها بالاسرمان بود که :"بنی آدم از ابلهان همه بدتردند/اگر به محمود دوباره روی آورند"!
... دیگر بگذریم از اینکه بعد از انتخابات چماق ها تبدیل به چه درفش هایی شد. قصه بعد از این را دیگر همه می دانند و نیاز به یادآوری نیست.
و امروز که فرزندان فتنه گر جنابعالی علیه استوانه های نظام، آتش بیار معرکه بوده اند نه تنها قوه قضاییه جرأت بازداشت آن ها را ندارد و نه تنها شما به قوه قضاییه توصیه نمی کنید که عدالت را بدون ملاحضه انتصاب افراد به جنابعالی اجرا کند بلکه می بینیم که یک فرزند شهید و وبلاگ نویس ساده و محبوب افسران جنگ نرم علیه دشمن خارجی و فتنه گران داخلی به دلیل مطالبه عدالت از قوه قضاییه و درخواست بازداشت و محاکمه فتنه گرانی چون فرزندان جنابعالی بازداشت و وبلاگش فیلتر می شود.
امّا حسین قدیانی که BBC و VOA حامی او نیست، سرویس های جاسوسی مستکبرین عالم که هوایش را ندارند به او پناهندگی سیاسی بدهند و برود با کاخ سفید عکس یادگاری بیاندازد؛ بالاخره همانطور که استاد حسن عباسی تبرئه و آزاد شد، قوه قضاییه هیچ راهی جز آزادی او ندارد.
من در پایان از آقای آملی لاریجانی تشکر می کنم که با بازداشت او و فیلتر وبلاگش باعث شد که فریاد قلمش هر چه رساتر در فضای سایبر بپیچد و همچنان چشم فتنه گران را کور کند. گرچه شاید برخی جملات حسین قدیانی تند و افراطی بود ولی بالاخره هر تفریطی به دنبالش افراط به همراه دارد و مسؤول این افراط کسانی هستند که در اجرای عدالت تعلّل می کنند. آنقدر تعلّل می کنند که مجرمان سیاسی و فتنه گران سر از آن سوی مرز ها در می آوردند و شروع می کنند به لجن پراکنی و فحّاشی علیه نظام اسلامی.
یک جمله هم از طرف امام عزیزمان(قدس سرّه) خطاب به حسین قدیانی عزیز: "فرزندان انقلابی ام! ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید از غرور مقدّستان دست بردارید ... ولی تحمّل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست"
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
درباره خودم
آوای آشنا
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک