سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 709956

  بازدید امروز : 53

  بازدید دیروز : 241

تکلیف الهی

 
دنیا پس از سرکشى روى به ما نهد ، چون ماده شتر بدخو که به بچه خود مهربان بود ، سپس این آیه را خواند « و مى‏خواهیم بر آنان که مردم ناتوانشان شمرده‏اند منّت نهیم و آنان را امامان و وارثان گردانیم . » [نهج البلاغه]
 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: یکشنبه 89/7/11::: ساعت 3:33 عصر

ألسلام علیکما یا أنصار دین اللّهلوگوی وبلاگم، شامل عکس دو شهید که قبلاً تزیین کردم

می خواستم با یک یادداشت به بحث قبلی خاتمه بدهم ولی اینجا باید کات کنم و سلامی عرض کنم به دو شهید گمنام در زمین و مشهور در آسمان که تا لحظاتی دیگر وارد جمع ما می شوند و من علی رغم اینکه هیچ وقت بنا نداشتم در محل کارم وبلاگم را به روز کنم از وقت مأموریتی که برای استقبال از این دو شهید دارم گذاشتم تا در اینجا به آن ها خیر مقدم بگویم.
دو شهید گمنام 19 و 24 ساله وارد دانشگاه شاهد می شوند و دانشجویانی که اغلب بین 19 الی 24 سال سن دارند حدود دو هفته است با ذوق و شوق روزافزونی در حال آماده کردن دانشگاه برای استقبال و میزبانی از آن ها و تششیع و به خاک سپاری شان هستند.

یادم میاد سال 1367 چه ذوق و شوقی داشتم وقتی قرار بود مسجد محل را آماده استقبال از شهیدی کنم که با آمدنش
تولدی دوباره را برایم رقم زد(اکنون در همین لحظه شهدا وارد سازمان مرکزی دانشگاه شدند). آن روز نواری از روضه خوانی حاج صادق آهنگران از بلندگوی مسجد پخش کردیم که با صوتی حزین می خواند: "نوشته بر تن گل های پر پر/ شهیدان زنده اند الله اکبر". به محض رسیدن آمبولانس حامل پیکر مطهر شهید، بچه های مسجد - که تا لحضاتی قبل با هم می گفتیم و می خندیدیم - هر کدام گوشه و کنار با قامتی خمیده اشکشان سرازیر شد و من با دیدن این صحنه سر جایم میخکوب شده بودم تا اینکه خانواده شهید هم از راه رسیدند. تا لحظاتی امکان بلند کردن تابوت از خانواده شهید سلب شد. یکی فریاد می زد یا حسین! یکی ناله می زد آخ قلبم! و دیگری ضجّه می زد کمرم شکست! ... بالاخره با هر زحمتی بود تابوت شهید را بلند کردند و در حالی که آن را در حیاط مسجد می گرداندند نگاهم به صحنه تشییع تابوت شهید بود و گوشم به بلندگوی مسجد: "اگر غم چنگ زد بر تار و پودم/ ز مأموریتم غافل نبودم" سپس حاج صادق آهنگران ضمن روضه خوانی ادامه می داد: "مادره آمده بر مزار فرزندش می گوید عزیزم دلم برای تو می سوزد ولی پیام تو را رساندم. ولی هر کجا رفتم از آرمان و اهداف تو صحبت کردم تا شاید از من راضی باشی" ... و من تا بهشت زهرا(سلام الله علیها) در کابین عقب آمبولانس کنار تابوت شهید به مأموریتم فکر می کردم و اکنون بعد 22 سال گرچه تابوت هایی که می آورند سبک تر شده اند اما مأموریت ها سنگین تر شده.
اطلاعیه مراسم: http://web.shahed.ac.ir/new/shahed/picfile/116/baner.jpg
روزگاری در دهه پر رنج و مرارت 70 مأموریت داشتیم که نگذاریم راه و رسم این شهدا و فرهنگ جهاد و ایثار و شهادت به بهانه توسعه و سازندگی و شکوفایی اقتصادی به فراموشی سپرده شود و باید با سیاست شهید زدایی لیبرال مسلکان سکولار مبارزه می کردیم و امروز نسل جدید مأموریت دارد در لبیک به فرامین رهبری با نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری در همه عرصه های فرهنگ و اقتصاد و سیاست و علوم رایج، دستورات الهی را حاکم کند و به جنگ با سایه شوم حاکمیت سکولاریسم در همه این عرصه ها برود.


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


تکلیف الهی

همایون سلحشور فرد
زبان و قلم، شمشیر ماست برای دفاع از حق و حقیقت و زدن باطل؛ در ضمن کارشناس بهداشت محیط هستم و کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک