• وبلاگ : تكليف الهي
  • يادداشت : اهانت وقيحانه کرّوبي به ائمه جمعه
  • نظرات : 1 خصوصي ، 21 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + ... 
    دوستان من به يك نكته ي خيلي جالب پي بردم! هنجار ها و ارزش هاي كشور ما با بقيه ي كشور هاي دنيا صد و هشتاد درجه متفاوته! حالا با مثال خدمتتون عرض مي كنم، ببينيد همه جاي دنيا بمبگذاري و تروريستي ضد ارزشه ولي ما تو ايران كسي كه تحت تعقيب اينترپله و متهم به بمبگذاري تو آرژانتين هست رو با بالا ترين راي مي كنيم وزير! همه جاي دنيا صلح طلبي و جايزه ي نوبل گرفتن امتياز محسوب ميشه ولي ما تو ايران هركي جايزه نوبل بگيره مي ريزيم جلوي در خونش و تابلوشو مي شكنيم و روي ديوار خونش فحش مي نويسيم( آخه بيت المال محسوب نميشه)، همه جاي دنيا اگه كسي مدال طلاي المپياد بياره و نفر اول كنكور باشه و تو آكسفورد در حال گرفتن دكتراش باشه نخبه محسوب ميشه ولي تو ايران اغتشاشگره و بايد حالا حالا ها تو انفرادي بمونه ولي كسي كه مودبانه به كانداي انتخابات و طرفداراش توهين كرده و به سفارت هاي كشور هاي ديگه سنگ پرتاب كرده نخبه مي شه حالا مهم نيست با رتبه ي زاغارت رياضي قبول شده باشه ها !
    + پست تر از خاك توي 
    توي تهران كه فقط يه بار بمبارون شده!نمرديم و معني زير گلوله بودنو فهميديم! آقاي محترم خيلي از بچه هاي دانشگاه شاهد 8 سال لب مرز بودند،خيلي ها فرزند شهيدند و خيلي ها فرزند جانباز!
    پاسخ

    تهران فقط يه بار بمبارون شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کي به دنيا اومدي شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بيا بهت يه کتاب عکس ار فجايع بمباران و موشک باران تهران نشون بدم
    + كور 

    نوروز اسامي شهيدان احراز هويت شده تا به امروز را منتشر مي کند:
    اسامي و مشخصات دقيق 72 شهيد جنبش سبز

    http://norooznews.org/news/13739.php

    + کچل 

    سخنان علي خامنه اي درباره جنايات کودتا

    بنده معتقدم بايد تخلف را

    در ترازوي خدمت وزن کرد!



    سايت "تابناک" با دکتر روح الاميني که پسرش در کهريزک کشته شد مصاحبه اي کرده است. دکتر روح الاميني به همراه استادان دانشگاه سه روز پيش با علي خامنه اي ملاقات کرد. همان ديداري که رهبر در آن پيرامون ضرورت مقابله با علوم انساني براي ترويج علوم اسلامي سخن گفت و موجب حيرت و نگراني تمام مجامع علمي و دانشگاهي ايران شد.

    دکتر روح الاميني در اين مصاحبه گفته است که سخنگوي جمع استادان بوده و نکاتي را درباره قتل ها و تخلفات و جنايات پس از انتخابات به رهبر گفته است.

    تابناک سپس بخشي از سخنان علي خامنه اي را در پاسخ به سخنان روح الاميني منتشر کرده است. علي خامنه اي در پاسخ به روح الاميني، ناخواسته به ريشه تمام فجايع دو دهه اخير و از جمله کودتاي اخير اشاره مي کند. اين که مبناي قانون و اداره کشور شده "اراده" و "سليقه" رهبر. يعني درست همان مسيري که شاه رفت و در پايان آن با سر به زمين آمد.

    علي خامنه اي در پاسخ به دکتر روح الاميني مي گويد:

    «در طول اين سال‌ها، گاهي اتفاق افتاده كه از كسي تخلفي سر زده؛ يك قول و يك نظر اين بوده كه به خاطر خدماتي كه اين شخص كرده، ‌از آن تخلف بگذريم! يك حرف ديگر اين بوده كه ما تخلف را در وزن خودش و اندازه خودش محاسبه كنيم؛ به معناي واقعي كلمه؛ آثار تخلف را هم بر آن بار كنيم؛ به جاي خود از خدمات هم تقدير كنيم. بنده به اين نظر دوم هميشه معتقد بودم و الان هم معتقدم. »

    بر مبناي همين اعتراف صريح است که سعيد مرتضوي از دادستاني تهران برداشته مي شود و چون از خدماتش به رهبر نيز بايد تقدير شود، به جاي بازداشت و محاکمه به جرم جناياتي که مرتکب شده، مي شود معاون دادستان کل کشور!

    سردار سرتيپ پاسدار نقدي بدليل شکنجه شهرداران تهران و دستگيري اش در يک خانه فساد، به جاي خلع لباس و محاکمه، با موافقت ايشان مي رود به بخش راهبردي و آموزشي سپاه پاسداران. چون از جمله خدمات او اقدام به ترور عبدالله نوري و مهاجراني در راه دفاع از ولايت ايشان بود.

    سردار سرتيپ زارعي فرمانده نيروي انتظامي تهران بزرگ در يک خانه فساد همراه با 6 زن و دختر برهنه دستگير مي شود. زنان و دختراني که دراين خانه همراه وي دستگير شده اند گفتند که اين سردار انتظامي آنها را برهنه کرده و مجبور مي کرد نماز بخوانند و خود از پشت سر به تماشاي اين صحنه مي نشسته است. ايشان مبتکر طرح مقابله با اوباش بود و اتفاقا بازداشتگاه کهريزک نيز از ابتکارات وي بود.

    اين سردار از فرماندهي نيروي انتظامي تهران بزرگ خلع شد. کسي خبري از محاکمه و يا خلع لباس او دارد؟ قطعا سرگرم ادامه خدمت در يک گوشه ديگر است.

    به جاي ايشان سردار "رادان" را تعيين کردند. اين سردار نيز بموجب همه شواهد و اظهارات آزاد شدگان و جان بدر بردگان بازداشتگاه کهريزک، بعد از انتخابات و دستگيري ها، شخصا در شکنجه و احتمالا قتل بازداشتي ها نقش مستقيم داشته است. از چند هفته پيش درباره او ديگر خبري منتشر نمي شود. ممکن است او را هم از اين سمت بردارند اما بدليل خدماتي که کرده، در يک بخش ديگر امنيتي و يا انتظامي و يا فرماندهي در سپاه جاي بدهند. چرا؟ چون بموجب سليقه رهبر بايد وزن کشي کرد و تخلف را در برابر خدمت قرار داد.

    قانون يعني سليقه رهبر و تا در بر همين پاشنه مي چرخد، وضع همين که هست.

    و....

    اين رشته سر دراز دارد و تمام انتصابات در نهادهاي زير رهبري ايشان را از تعيين امام جمعه ها تا درجه دادن به فرماندهان سپاه و تقسيم پست هاي فرماندهي و عزل و نصب هاي نظامي و... را شامل مي شود. معيار همان است که ايشان خود با صراحت در پاسخ به دکتر روح الاميني گفته است: تخلف در برابر خدمت!

    + کر 

    آقا! مردم که قبول تان ندارند - جرات داريد اجازه بدهيد مخالفان احمدي نژاد در سراسر کشور يک راهپيمايي آرام برگزار کنند و يک کلمه هم شعار ندهند- دولت ها و ملت هاي جهان هم که قبول تان ندارند، روحانيون و مراجع تقليد هم که مي توانند مشروعيت الهي بدهند که قبول تان ندارند. اگر هم کسي بگويد ديکتاتور هستيد، فورا مي رويد با شاعران و استادان دانشگاه ملاقات مي کنيد که يعني من طرفدار ادب و علم هستم. بابا ول کن عزيزم! قبول کن قصه تمام شده. بگو من ديکتاتور هستم و عدالت هم چيز مزخرفي است، هم خودت راحت مي شوي هم مردم. بالاخره آدم يا بايد از مردم مشروعيت بگيرد يا از طرف خدا؛ فعلا هم که در هر دو تا بسته است. حالا هي گاز اشک آور بزن! هي فشار بده! بالا مي روي، يک هفته بعد از بالاتر مي افتي زمين. اين هم از آيت الله منتظري که ديروز گفت: " ولي فقيه، بدون انتخاب آزاد مردم، مشروعيت ندارد."

    + کور 
    مسئوليت هراتفاق نا گواري براي خانواده بازداشت شدگان با آقاي مرتضوي است / برخي مسئولان قضايي در صدد پاک کردن صورت مسئله هستند

    سحام نيوز : پيرو سخنان قاضي مقدمي در بخش هاي مختلف خبري در صدا و سيما که ادعاهايي را نسبت به مهدي کروبي وارد کرده بود دفتر وي با صدور اطلاعيه اي براي تنوير افکار عمومي توضيحاتي داد .
    بسعه تعالي

    دوشنبه شب قاضي مقدمي رييس شعبه سيزدهم دادسراي دولت از طريق رسانه ملي اظهاراتي را پيرامون ملاقات هايش با آقاي کروبي و برخي از بازداشت شدگان حوادث اخير مطرح کرد و مدعي شد که مستندات آقاي کروبي درباره آزار جنسي بازداشت شدگان قابل استناد نبوده است . در اين راستا با تشريح آنچه روي داده است و ارائه توضيحاتي به تنوير افکار عمومي مي پردازيم .

    1- آقاي قاضي مقدمي رييس شعبه سيزدهم تنها چند روز قبل از توقيف روزنامه اعتمادملي پرونده اين روزنامه را در اختيار گرفت . پرونده روزنامه اعتمادملي در حالي به ايشان ارجاع داده شده که شکايات مربوط به اين پرونده در شعبه ديگري ثبت شده بود و همه امور مربوط به روزنامه اعتمادملي در آن شعبه رسيدگي مي شد ولي به نظر مي رسد بنابر آنکه بازپرس آن شعبه قصد برخورد و تعطيلي روزنامه اعتمادملي را نداشت پرونده روزنامه اعتمادملي را به شعبه سيزدهم دادسرا که رياست آن بر عهده قاضي مقدمي است ارسال شد تا بتوانند به راحتي و بدون دلايل قانوني روزنامه اعتمادملي را تعطيل کنند .

    2- چنين بود که آقاي قاضي مقدمي از طرف آقاي مرتضوي به آقاي کروبي معرفي شد و بنابر تقاضاي آقاي مرتضوي قرار شد به بررسي مستندات مهدي کروبي درباره آزار جنسي بازداشت شدگان حوادث اخير بپردازد . اما براي تنوير افکارعمومي علي رغم ميل باطني آقاي کروبي لازم است تا شرح ماجرايي که گذشت بيان شود تا مردم خود در جريان ماجرا قرار گيرند .
    همانطور که در خبرها نيز منتشر شد پس از نگارش نامه آقاي کروبي به هاشمي رفسنجاني درباره آزار جنسي بازداشت شدگان حوادث اخير و پس از آنکه نامه ايشان از سوي آقاي هاشمي رفسنجاني به مدت ده روز بي پاسخ ماند ، اين نامه از سوي آقاي کروبي منتشر شد و به دنبال آن بود که آقاي هاشمي رفسنجاني اين نامه را به آقاي هاشمي شاهرودي ارجاع داد تا مورد رسيدگي قرار گيرد . بنابراين آقاي حجت السلام و المسلمين دري نجف آبادي از طرف آقاي هاشمي شاهرودي رييس وقت قوه قضائيه مامور رسيدگي به اين ماجرا و دريافت مستندات آقاي کروبي شد . پس از آن آقاي دري نجف آبادي نماينده اي را از طرف خودشان براي دريافت مستندات کروبي تعيين کرد که نماينده ايشان نه تنها با آقاي کروبي بلکه با يکي از بازداشت شدگاني که مورد آزار قرار گرفته بود ملاقات کرد ، البته ملاقات ايشان با اين فرد بازداشت شده به خواست خودش خارج از دفتر کروبي صورت گرفت . نماينده دادستان وقت کل کشور در ديداري که با يکي از بازداشت شدگاني که مورد آزار قرار گرفته بود داشت بسيار از رفتارهاي صورت گرفته با اين فرد متاثر شده و به او گفته بود که اجازه ندهد تا کسي از ماجرا خبردار شود و قول داده بود تا نسبت به احقاق حقوق او هر کاري که لازم باشد از طريق دستگاه قضايي انجام دهد .
    در همين زمان روزنامه اعتمادملي به دليل انتشار مطلبي که به افشاگري درباره پشت پرده ماجراي ترانه موسوي پرداخته بود از سوي رييس شعبه سيزدهم دادسراي دولت تعطيل شد و همزمان با اين اقدام آقاي مرتضوي طي تماسي با مهدي کروبي از وي خواست که با قاضي مقدمي رياست شعبه سيزدهم براي بررسي مستندات ايشان همکاري شود . به دنبال اين تقاضا با موافقت آقاي کروبي قرار ملاقاتي هماهنگ شد تا آقاي مقدمي به اتفاق يک فرد ديگر با اين فردي که در بازداشت مورد آزار قرار گرفته بود ديدار کند . اين ديدار بنابر خواست اين مسئولان قضايي در دفتر آقاي کروبي برگزار شد . اواسط اين ديدار چند ساعته بود که اين فرد شاکي به حالت اعتراض از جلسه بيرون آمده و نزد آقاي کروبي رفت و نسبت به نحوه پرسش ها گلايه کرد . وي اظهار داشت که سوالاتي که از وي پرسيده مي شود در راستاي تلاش براي کمک به احقاق حقوق وي نبوده بلکه همه تلاش به اين سمت است که او محاکمه شود و يا اينکه به اين نتيجه برسد که بي اختيار آلت دست سياست مداراني شده است که او را تطميع کرده اند ! در برابر چنين گلايه اي آقاي کروبي او را به حضور در ادامه جلسه بازجويي فراخواند و حتي علي رغم آنکه آن فرد در برابر خواست مسئولان قضايي براي رفتن به پزشک قانوني اظهار کرد از حال مساعدي براي رفتن به پزشک قانوني برخودار نيست ولي با نظر مساعد آقاي کروبي به پزشک قانوني مي رود ، اما متاسفانه سوالات و مطالبي از سوي اين مسئولان قضايي نسبت به وي مطرح مي شود و برخوردي زشت صورت مي گيرد که نه تنها در شان و جايگاه دستگاه قضايي نيست بلکه در هيچ محکمه و دادگاهي نيز چنين رفتاري صورت نمي گيرد. چرا که وقتي دستگاه قضايي مي خواهد از يک شاکي بازجويي کند و سوالاتي را بپرسد بايد ابتدا به او اطمينان دهد که از امنيت نسبت به گفتار خود برخوردار است وليکن نه تنها اعتماد اين فرد را جلب نکرده اند بلکه او را ترساندند ! فرداي آن روز اين فرد چنان از رفتاري که با او شده بود متاثر بود که اقدام به نگارش رفتار صورت گرفته با خود پرداخت که به خواست آقاي کروبي نامه وي در سايت سحام نيوز منتشر شد و خوانندگان مي توانند براي دريافت اطلاعات بيشتر درباره اين ماجرا اين نامه را مطالعه کنند .

    3-دفتر کروبي ضمن ابراز تاسف از چنين رفتارهايي از سوي برخي از مسئولان قضايي ، اعلام مي کند که بنابر رفتاري که با يکي از بازداشت شدگان صورت گرفت مشخص شد که برخي از مسئولان قضايي نه تنها به دنبال ياري رساندن و احقاق حقوق بازداشت شدگاني که مورد آزار قرار گرفته اند نيستند بلکه در صدند تا صورت مسئله را پاک کنند . بنابراين پس از وقوع چنين برخوردي از سوي برخي از مسئولان قضايي آقاي کروبي هيچ گونه ملاقاتي را با اين آقايان برگزار نکرد و به دنبال آن با نگارش نامه اي به رياست جديد محترم قوه قضاييه جناب آقاي آيت الله صادق لاريجاني از ايشان درخواست کرد تا هياتي بي طرف براي رسيدگي حوادث پس از انتخابات تشکيل شود.

    4- دفتر مهدي کروبي اعلام مي کند که هيچ گاه قصد بازگويي اين ماجرا را نداشت وليکن بازگويي ماجرا از سوي خود اين مسئولان قضايي و البته رفتاري که در قبال اين فرد و خانواده اش صورت گرفت چون مراجعه به منزل وي و شرح ماجرا براي پدر اين فرد که موجب آزردگي خاطر پدر وي شد، تحقيقات محلي براي زير سوال بردن شخصيت وي و محکوم ساختن فردي که مورد ظلم قرار گرفته است به جاي احقاق حقوق او موجب شد تا اين دفتر به شرح واقعيت ماجرا براي تنوير افکار عمومي بپردازد . لازم به ذکر است که رفتارهاي صورت گرفته با اين فرد بازداشت شده که در زندان مورد آزار قرار گرفته بود به حدي زشت و زننده بود که اکنون مدتي است اين فرد ناپديد شده و خبري از وي نيست که بنابر اين دفتر کروبي اعلام مي کند مسئوليت هرگونه اتفاق ناگواري که براي اين فرد و خانواده اش روي دهد با دادستان وقت تهران آقاي مرتضوي و نمايندگان ايشان خواهد بود .


    دفتر مهدي کروبي
    10/ 6 /88
    + لال 

    چه کسي داروي نظافت را سر خواهد کشيد؟

    جنايت و فضاحت بازداشتگاه کهريزک بر اثر دستپاچگي کساني که مي خواهند به هر ترتيب شده بر روي آن خاک بپاشند هر روز بيشتر و بدتر آشکارمي شود. در اين مورد همه اتفاق نظر دارند که آنچه در اين بازداشتگاه اتفاق افتاده است يک رسوايي بزرگ براي کشور وهم? کسانيست که به هر اندازه مسئوليتي در قبال آن داشته اند.


    از اراذل و اوباشي که در آنجا بکار گمارده شده و تا کساني که آنها را بکار گرفته بوده اند، تا کساني که آنجا را بر مبناي رفتار غير قانوني پايه گذاري کردند و مسئولين وقت آنجا، تا کساني که مسئولين بي پروا را براي آنجا نصب کردند، تا کساني که بايد بر آنجا نظارت مي کردند و نکردند، تا کساني که مجوز اعزام بازداشتي ها را به آنجا صادر کردند، تا فرماندهان نيروي انتظامي که به عنوان ضابط قضايي در آنجا عمل مي کردند، تا مسئول ادار? زندانها، تا دادستان تهران که مسئول هم? بازداشتي ها بوده است، تا رئيس دادسراي انتظامي قضات که اکنون امام جمع? موقت تهران شده است و مي بايست پيش تر به کار قاضي بي پرواي آنجا و دادستان تهران رسيدگي مي کرد، تا رئيس پيشين قو? قضائيه که هر کاري زير دستش خواستند، کردند و.... و بالاخره کساني که افتضاح آنجا را مي شنيدند و دم بر نمي آوردند تا کوس رسوائيش به صدا درآمد و رهبري ناگزير به مداخله شد.


    متاسفانه امروز هم که گند کار بالا آمده است عده اي بجاي آنکه غصه بخورند که چرا چنين اتفاقاتي افتاده است به آقاي کروبي خرده مي گيرند که چرا جنايت و فضاحت آنجا را، پس از نا اميدي از رسيدگي درخور، افشا کرده است. ايستادگي ستودني آقاي کروبي، که مطابق با انتظاري است که از روحانيت ظلم ستيز شيعه مي رود، بر سر دفاع از حقوق مظلوميني که در غربت زندان اسير ددمنشي و وقاحت زندانبانان و بازجويان خود شده اند نقط? اميدي است براي تفکيک اين رفتار ها از ديني که پيامبرش رحمت للعالمين بود و بشارت دهند? عدالت و قسط.


    گفته شده است 12 نفر از مسئولين و دست اندرکاران آن بازداشتگاه مخوف برکنار و بازداشت شده اند. نام وسمت هاي رسمي هيچ يک از اين افراد و اتهام مشخص هيچکدام اعلام نشده است و هيچ اميدي هم نيست که عدالت در مورد آنها اجرا شود. از اين دستگاه قضا که پاشن? درش بر سياست صاحبان قدرت مي چرخد اميد عدالت داشتن سادگي ست. مگر عدالت در مورد جنايتکاران قتل هاي زنجيره اي و فاجع? حمله به کوي دانشگاه در سال 78 که در هر دو مورد رهبري نظام بر جنايت آميز بودن آنها شهادت داد اجرا شد که اين بار چنين گماني برود. تا وقتي قاضي مرتضوي نماد سيستم قضايي کشور است، اميد عدالت از اين دستگاه قضا بردن بي حاصل است ولو اينکه رئيس آن بگويد و يا حتي واقعاً اراد? عدالت داشته باشد.


    با اين حال داوري افکار عمومي و وجدان بيدار ملت کار خود را مي کند. مگر فشار همين افکار عمومي نبود که منجر به بازداشت سعيد امامي، امين ترين فرد دستگاه اطلاعاتي کشور در نزد مقامات عالي نظام، شد. و مگر او متهم به تدارک قتل ها و جاسوسي براي سرويس امنيتي اسرائيل نشد و مگر بر اساس ادعاي زندانبانانش او ناگزير نشد براي فرار از زير بار هم? مسئوليت قتل هاي زنجيره اي داروي نظافت را در زندان سر بکشد تا ماجراي آن جنايت ها بدون رسيدگي افشاگرانه به پايان برسد و هم? کاسه و کوزه ها بدون رسيدگي و محاکمه بر سر کسي بشکند که ديگر دستش از جهان کوتاه است.


    در مورد جنايتها و افتضاحات بازداشتگاه کهريزک که با اعلام کشته شدن فرزند دکتر روح الاميني در آنجا، تشت رسوائي آن بر زمين افتاد و موجب تعطيلي آن شد و با افشاگري آقاي کروبي در مورد وقوع اعمال شنيع با زندانيان مجدداً رسوا شد و حتي انکاربدون بررسي مسئولان مربوطه و دست و پا زدنهاي ناشيانه صدا و سيما و پرده پوشي هاي عجولانه و بي ثمر رئيس و برخي نمايندگان مجلس و تهاجم تبليغاتي تريبونهاي نماز جمعه عليه افشا کنند? اين جنايت ها و شناعت ها نيز هرگز نتوانست ازرسوائي آن بکاهد، چرا چنين نشود. لابد آنان که بيش از آبروي نظام به فکر آبروي مسئولان نظام هستند بيکار ننشسته اند که آبرو ريزيهاي اين ماجرا روز به روز بيشتر شود. آنها به يک داوطلب از جان گذشته نياز دارند تا ايثار را به کمال برساند و آبرو و جان خويش را يکجا قرباني حفظ آبروي آنان و البته نظام! کند. يک نفر بايد هم? مسئوليت را به عهده بگيرد و داروي نظافت را سر بکشد. در سلسله مراتب مسئوليت هاي بازداشتگاه کهريزک کسي هست که از او بر مي آيد چنين فداکاريي را بکند. کسي که بي علاقه نبوده است هميشه در صف مقدم باشد و مردم او را خوب مي شناسند.

    + کچل 
    اين بابا ميگه زير گلوله زندگي کرده اما سنش قد نميده که در جنگ شرکت کرده باشه... سوال اينه که پس کدوم گلوله؟ حتما منظورش گلوله هاييه که خودش و همپالکي هاش بطرف مردم شليک کرده اند...
    پاسخ

    زير گلوله يعني زير موشك باران و بمباران شهرها(از جمله تهران)
    + لال 
    آره قارقارش قطع شده مدتيه... شايد سخت مشغول جنايت و تجاوز باشه... يا شايد هم داره براي خودش مدرک تحصيلي جعل ميکنه...
    + اهانت وقيحانه قاتلين جمعه 
    عزيزم ديگه مجلس هم تاييد کرد . توي باقالي باز قار قار نمي کني ؟

    + پست تر از خاك تويي 

    جناب سلحشور فرد شمايي مي آي در جمع دانشجوهاي دانشگاه شاهد صحبت از جنگ و دوران دفاع مقدس مي كني اصلا يه روز زير گلوله زندگي كردي؟تو جنگ رزمنده بودي؟اصلا مي فهمي معني آژير قرمز و گريه هاي بچه اي كه از ترس آژير خودشو زير صندي قايم مي كنه چيه؟نه مي فهمي؟ نمي فهمي... اگه مي فهميدي اون اراجيف رو به گروه ميل نمي زدي كه امام جام زهرو نوشيد و ...

    بنده ي خدا كسايي كه همه ي سالهاي جنگ لب مرز بودند فقط مي فهمن چرا سالهاي آخر به همه مي گفتند نريد جنگ تا اينا مجبور شند قطعنامه رو امضا كنند، خيلي دارم جلوي خودمو مي گيرم بهت فحش ندم!!اين دانشگاه فرزند شهيد و جانباز و خانواده ي جنگ زده به اندازه ي كافي داره، ما خودمون تشخيص مي ديم كروبي بهتر تو بنياد شهيد بود يا حضرات فعلي...شما لطف كن اظهار نظر نكن!

    پاسخ

    بله زير گلوله زندگي کردم ولي سنّم قد نمي داده رزمنده باشم. در ضمن اگه قضيه ديکتاتوري کروبي در بنياد شهيد حقيقت نداشت، حضرت ايشون توي مناظره به پته پته نمي افتاد و در مناظره بعدي با موسوي هم ديديم که يه متن براشون آماده کرده بودن در اين باره بخونه ولي خودشم نفهميد چي خوند چه رسد به بينندگان
    + کور 
    منظور حضرت وبلاگ نويس، آقاي سلحشورفرد اعلا، که فکر ميکنه از سوي خدا مکلف شده کلمات بي ماليات که با سوبسيد دولتي تغذيه ميشه بگه، انگار اينه که چون آقاي کروبي مورد تاييد ايشان و روساي ايشان نيست نبايد در مورد شکنجه در زندان حرف زد. همين که صحبت شکنجه و تجاوز از مدتها قبل از نامه هاي آقاي کروبي در ميان مردم شايع بوده براي هر شخص صالحي که ذره اي انسانيت در وجودش باشه کافيه که در مورد صحت و سقم اين موضوع بطور روشن و واضح از طريق کميته اي متشکل از افراد بيطرف (از تمام جناح ها و متخصصان) تحقيق کنه... اما ميان حکومتگران فعلي و حاميانشون کو آدم صالح؟ کسي که با ادعاي تکليف الهي و قيموميت مردم رو سرکوب ميکنه و هر طبعا هر جنايتي رو با فرض نيت خوب عاملانش بر رفقاي خودش ميبخشه همزمان با تاييد جنايات انسانيت رو تو خودش ميکشه.
    + ... 

    جالب آنکه حجتيه در تلاش براي مقابله با بهائيت برخي از ويژگي‌هاي بهائيان را تقليد کرد. مانند فعاليت محرمانه با مقيد بودن به کارايي بوروکراسي ناشي از آن و دست‌يابي به ادبيات اصلي آن، ماهيت طبقاتي غير مذهبي سازمان و استفاده از وسايل مدرن ارتباط جمعي. براي مثال مدت‌ها پيش از افتتاح حسينيه ارشاد نخستين سالن سخنراني اسلامي مدرن در شمال تهران، حجتيه با برگزاري تجمعات عمومي نخستين سازمان اسلامي بود که منبر و قالي را با تريبون و صندلي عوض کرد. اعضاي حجتيه برخلاف برادران مذهبي سنتي خود آراسته و مرتب بودند تا در دنياي آموزشي و حرفه‌اي سکولار موفق باشند.

    حجتيه به رهبري محمود حلبي توانست اجازه دريافت و استفاده از بخشي از عشريه‌ها (سهم امام) را از مراجع تقليد شيعه کسب کند.

    فعاليت حجتيه از روزهاي اول شکل‌گيري توجه سازمان امنيتي رژيم پهلوي را برانگيخته بود. بر اساس اسنادي که پس از انقلاب منتشر شد، رهبري حجتيه تحت فشار قرار گرفته بود تا انجمن را به طور رسمي به عنوان يک سازمان غيرانتفاعي خيريه با نام «انجمن خيريه حجتيه مهدويه» ثبت کند و قول دهد که از فعاليت سياسي خودداري کند. تعهد اخير پس از انقلاب ???? نيز صورت گرفت.

    انقلاب اسلامي حجتيه را غافلگير کرد. واکنش آغازين رهبري نسبت به انقلاب با بدگماني و بدبيني همراه بود. اين موضوع باعث ريزش بسياري از نيروهاي سازمان شد. با پيروزي انقلاب حجتيه به رهبري حلبي درصدد آشتي‌جويي با رهبري انقلاب برآمد اما مورد استقبال قرار نگرفت. خميني که پيش از اين انجمن را تأييد کرده بود، اجازه? انتقاد علني از ماهيت غير سياسي و گرايش محافظه‌کارانه انجمن در تفسير اسلام را داد. نهايتا، پنج سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي خميني در اشاره‌اي تلويحي به انجمن آن‌ها را به سرکوب خشونت‌بار تهديد کرد. پاسخ حلبي تعليق کامل تمام فعاليت‌هاي انجمن بود. بيانيه کوتاه حلبي که انحلال حجتيه را اعلام مي‌کرد در ? فروردين ???? در روزنامه‌ها به چاپ رسيد. پس از آن جنبشي براي تصفيه وابستگان به حجتيه از نهادهاي آموزشي، دانشگاهي و سياست‌گذاري در سراسر ايران ايجاد شد.

    دشمني حلبي و خميني به اختلاف آشکار آنان در مورد مفهوم موعودگرايي در اسلام (مهدويت) بازمي‌گشت. تفسير کاملا محافظه‌کارانه حجتيه از موعودگرايي را مي‌توان مشابه جهان‌بيني پيشاهزاره‌اي در دنياي يهودي مسيحي دانست. آن‌ها در حاليکه از تمرين زاهدانه و مشتاقانه انتظار ظهور منجي دفاع مي‌کردند، انقلاب عملي براي تعجيل در ظهور مهدي يا هر اقدامي در جهت ساختن آرمان‌شهر نويد داده شده اسلامي را در غياب شخص منتظَر نفي مي‌کردند. از سوي ديگر فعاليت انقلابي خميني گرايش پساهزاره‌اي در مسيحيت و يهوديت را به ذهن متبادر مي‌کند که از برعهده گرفتن نقش فعال در ايجاد جامعه عادل اسلامي پيش از ظهور مهدي دفاع مي‌کند تا زمينه آمدن او را فراهم آورد. در اين زمينه مي‌توان به رويدادي اشاره کرد که به خوبي اين تمايز ياد شده را نشان مي‌دهد: در ماه‌هاي آغازين پس از انقلاب، تجمع وابستگان حجتيه با شعار «مهدي بيا مهدي بيا» برگزار شد. در پاسخ هواداران خميني در تجمعات خود اين شعار را ساختند: «خدايا خدايا تا انقلاب مهدي، حتي کنار مهدي، خميني رو نگهدار».

    در سال‌هاي پس از پايان فعاليت‌هاي حجتيه، در مورد منشأ، ماهيت و اهداف انجمن بحث‌هايي مطرح مي‌شود که بسياري از اوقات بي‌دقت و جانبدارانه هستند. منتقدان نامنصف در هر دو جناح چپ و راست با پراکندن افسانه‌ها و تئوري‌هاي توطئه در مورد حجتيه به جا انداختن ديدگاهي اغراق آميز و تحريف شده از ميزان تأثيرگذاري و برنامه‌هاي حجتيه کمک کردند. سازمان‌ها و اشخاص هوادار امام خميني از جمله سپاه پاسداران و صادق خلخالي بارها به زنده بودن خط فکري جحتيه اشاره کره و آن را تهديدي جدي براي نهضت انقلابي مي‌دانستند. منتقدان سکولار از جمله حزب توده و متحدان ايدئولوژيک آن نيز مدعي بودند که با وجود سقوط آشکار محبوبيت حجتيه، آن‌ها همچنان دلال واقعي قدرت در پشت صحنه هستند. آن‌ها از واژه حجتيه به عنوان لقب هر آن که از نظر آن‌ها مرتجع، مستبد و بورژوا به نظر مي‌رسيد استفاده مي‌کردند و آن را عامل امپرياليسم در ايران پسا انقلابي مي‌دانستند.

    + ... 

    انجمن حجتيه تشکيلاتي است که هدف اصلي آن، مبارزه با بهائيت و تلاش براي «فراهم کردن زمينه ظهور امام عصر» بود. اين انجمن در سال ???? به وسيله يک روحاني شيعه به نام شيخ محمود حلبي و با حمايت بيشتر مراجع تقليد و علما شيعه (مانند آيت الله بروجردي و خويي) تأسيس شد اين گروه در سال ???? به فرمان امام خميني و متهم‌شدن به خيانت و ارتجاع، منحل شد. با اين حال به واسطه? ارتباط با برخي مراجع توانست در جامعه? مدرسين حوزه? علميه? قم، شوراي نگهبان و مجلس خبرگان رهبري نفوذ نمايد

    حجتيه به دنبال دفاع از موقعيت شيعه با مراجعه به متون اسلامي و بهائي بود. حساسيت حلبي نسبت به اين موضوع از يک تجربه شخصي سرچشمه مي‌گرفت. در دوران طلبگي، او و همشاگردي‌اش سيد عباس علوي توسط يک مبلغ بهايي به آئين بهائي دعوت شده بودند و دوست او به بهائيت گرويده بود. اين موضوع زنگ خطري را براي حلبي به صدا درآورد و او با کنارگذاشتن تحصيلات و مطالعات معمول، وقت خود را وقف مطالعه تاريخ و متن‌هاي اصلي بهائيت کرد تا يک پاسخ جامع اسلامي براي مسئله بهائيت بيابد. طرح اوليه حلبي آموزش گروهي از طلبه‌ها براي انجام اين وظيفه بود، اين امر با مخالفت مقامات مذهبي حوزه علميه قم روبرو شد. حلبي آن‌گاه يک گروه داوطلب غير روحاني متبحر در مباحثه و مناظره را براي اين منظور استخدام کرد. اين گروه ابتدا به نام انجمن ضد بهائيت و پس از انقلاب به انجمن حجتيه معروف شد.

    مراحل اوليه پروژه حلبي در مشهد سپري شد. پيشرفت پروژه در مشهد اميدوارکننده نبود و حدود ? ماه طول کشيد تا او بتواند يک دانشجوي جدي را استخدام کرده و آموزش دهد.

    تصميم حلبي براي سفر به تهران موفقيت‌هاي استراتژيکي را براي او به ارمغان آورد. نخستين حلقه شاگردان او از بازاري‌ها و پيشه‌وران مذهبي تشکيل مي‌شد و آن‌ها توانستند گروهي از دانش‌آموزان مشتاق و بااستعداد مدارس مذهبي و دبيرستان‌ها را به خدمت گيرند.

    در اواخر دهه ???? نسل دوم نوآموزان حجتيه وارد دانشگاه‌ها شدند و در پي مدرنيزه و استاندارد کردن مديريت انجمن برآمدند. به اين ترتيب ابتداي دهه ???? شاهد اصلاحات سازماني در داخل انجمن بود که به تخصصي شدن و تقسيم کار در انجمن منجر شد. افراد پس از آموزش‌هاي پايه‌اي در مورد تشيع، تاريخ بهائيت و الهيات جذب گروه‌هاي عملياتي تخصصي مي‌شدند. اين گروه‌ها عبارت بودند از:

    گروه ارشاد که مسئوليت بحث با مبلغان بهايي، دعوت بهائيان به اسلام و خنثي‌سازي تأثيرات فعاليت‌هاي مبلغان بهايي را بر عهده داشت.

    گروه تدريس و گروه نگارش که به استانداردسازي درجات و متن‌هاي آموزشي مي‌پرداختند. متن‌هاي آموزشي حجتيه به صورت تايپ شده و پلي کپي به کلاس‌هاي انجمن ارسال مي‌شد. کلاس‌هايي که هر هفته در خانه‌هاي شخصي اعضا در سراسر کشور برگزار مي‌شد. اين جزوات تا يک هفته پس از توزيع بازيافت مي‌شدند، در نتيجه براي بررسي تاريخ انجمن چيزي از آن‌ها در دست نيست. به شاگردان نيز آموزش داده مي‌شد که نبايد جزوات را به ديگران نشان داده يا در مورد آن‌ها با ديگران بحث کنند.

    گروه سخنراني تجمع‌هاي هفتگي همگاني را در مکان‌هاي مختلف سازمان مي‌داد که سخنرانان آموزش ديده حجتيه در آن‌ها به به بحث در مورد الهيات شيعي، انتقاد از نگرش‌هاي بهايي و پاسخ به سؤالات مي‌پرداختند. گروه تحقيق بازوي اطلاعاتي انجمن بود و در سه واحد عملياتي جداگانه به عنوان ستون پنجم انجمن در بهائيت فعاليت مي‌کرد و توانست با شکيبايي و به آرامي در سلسله مراتب مقامات بهائي نفوذ کند. به اين ترتيب بدون آن که بهائيان متوجه شوند، تعدادي از اعضاي حجتيه از برجسته ترين مبلغان بهايي شدند.

    واحدهاي خدماتي کوچکتري نيز در حجتيه وجود داشت. براي مثال اداره تماس با کشورهاي خارجي، اداره کتابخانه‌ها و بايگاني و اداره انتشارات.

    متخصصان ارشد انجمن در هر يک از اين گروه‌ها در اصطلاح اعضاي حجتيه با القاب مبارز، سخنران، مدرس و محقق مشخص مي‌شدند. بيشتر اعضاي اصلي حجتيه در جلسات هفتگي حداقل دو تا از وظايف ذکر شده را انجام مي‌دادند. واکنش بهائيان به ظهور حجتيه اتخاذ يک وضعيت تدافعي و محتاطانه و خودداري از بحث‌ها و رودررويي‌هاي علني بود. اين پاسخ اعضاي حجتيه را از مؤثر بودن رويکرد خود مطمئن کرد و تشويقي براي ادامه فعاليت آن‌ها بود. سازمان به طور مداوم رشد مي‌کرد و در ابتداي دهه ???? در سراسر ايران و تعدادي از کشورهاي همسايه مانند پاکستان و هند گسترش يافت. در بخش‌هايي از ايران وسعت حجتيه توازني با ميزان تهديد بهائيت نداشت و اين امر خشم و حسادت سازمان‌هاي ديگر اسلامي را برانگيخت که قصد داشتند از موفقيت‌هاي حجتيه الگو برداري کنند و يا براي استفاده از منبع اصلي عضوگيري حجتيه يعني جوانان مذهبي مستعد با اين انجمن در حال رقابت بودند.

    از ابتداي دهه ???? تا ابتداي ???? بسياري از نخبگان آينده انقلاب اسلامي از آموزش‌هاي حجتيه بهره‌مند شدند، معمولا به عنوان يک مرحله مقطعي در دوران رشد ايدئولوژيکي‌شان، در برنامه‌هاي عملي و آموزشي که توسط حجتيه ترتيب داده مي‌شد. علاوه بر اهداف مشخص و تعريف شده حجتيه، حس فداکاري، تعهد و وفاداري همانند نوعي تعصب فرقه‌اي نسل بعدي اعضاي حجتيه را ترغيب مي‌کرد. انجمن حجتيه در کنار مدرسه علوي علي‌اصغر کرباسچيان نشان‌گر تلاش اسلام شيعي سنتي براي خوگيري با دنياي مدرن پيرامون بودند و با بهره‌گيري از منابع‌شان براي ترويج جهان بيني خود مي‌کوشيدند.

    + ... 

    انجمن حجتيه ايجاد حکومت اسلامي را تنها با حضور مهدي، امام دوازدهم شيعيان، ميسر مي‌دانست و همچنين نظريه ولايت مطلقه فقيه را مردود مي‌دانست و بيان مي‌کرد که ولايت مطلقه فقط به امام معصوم تعلق دارد به همين علت بين اعضاء انجمن و افرادي که به ولايت مطلقه معتقد بودند اختلاف‌هاي زيادي وجود داشت. البته انجمن به ولايت فقيه اعتقاد داشت و از مراجع تقليد تبعيت مي‌کرد و تنها بحثش، در حدود اختيارات فقيه بود و نه اصل آن.

    با بالا گرفتن اختلاف ميان انجمن حجتيه و پاره‌اي از سران نظام جمهوري اسلامي، ارگانها و نهادها، آيت الله روح‌الله خميني که اساس حکومتش توسط انجمن به زير سوال رفته بود به بهانه اين که حمايت حکومت شاه ايران از بهائيان، آنها رشد کرده‌اند؛و با رفتن شاه، بهائيت نيز از بين خواهد رفت، در يک سخنراني در سال ???? خواهان انحلال انجمن حجتيه شد.

    .

    انجمن حجتيه در کنار کارهاي تبليغاتي خود بر ضد بهاييت، به نقد عقايد آنها هم مي‌پرداخت. اين نقدها به گونه‌هاي مختلف و با در اختيار گذاشتن آنها در اختيار ديگران انتشار مي‌يافته. محمد باقر نجفي در کتاب بهاييان خود از شيخ محمود حلبي بابت در اختيار گذاشتن اسناد ضد بهاييت تشکر کرده‌است. .

    پس از مرگ روح الله خميني در سال ???? و بازتر شدن فضاي فرهنگي ايران، بار ديگر فعاليت‌هاي اين گروه آغاز شد. سال‌هاي ابتدايي دهه ?? به تربيت نيروهاي جديد اين گروه گذشت و در اواخر دهه? ?? شمسي، با اشاره مراجع تقليد و با توجه به فعاليت گروه‌هاي مختلف ضد شيعي (نظير وهابيت و شکل گيري دوباره تشکيلات بهاييت در ايران) و تبليغ اعتقادات اين فرقه‌ها عليه تشيع، فعاليت خود را گسترش داد

       1   2      >