سلام .

خيلي مرتب و جالب بخش هاي مختلف اين مطلب رو پشت سر هم چيديد . . .

يادم اومد تو کتاب « سلام بر ابراهيم » يه خاطره مرتبط با اين مطلب شما وجود داره .
کليت ش اينه که ، به يه بنده خدايي دستور ميدن که شما بايد مسئول فلان گروه مهم جنگي بشي . وقتي ميره بين اعضاي اون مجموعه ي مهم ، اصلا بروز نميده که ايشون مسئول و به اصطلاح فرمانده ست . خودش رو به عنوان يه بسيجي عادي معرفي ميکنه و به اون گروه ملحق ميشه . بعد از يه مدتي که ميفهمن ايشون فرمانده شونه و چيزي نميگفته ، با تعجب ميان سراغش که بپرسن قضيه چيه و چرا خودش رو معرفي نميکرده . . .
ايشون ميگن که : مسئوليت براي درست انجام شدن کارهاست. الحمد لله من ديدم که اينجا همه ي کارها به نحو احسن داره پيش ميره . . . نيازي نبود خودم رو معرفي کنم .
*********************
« و من نمي دانم کساني که قلعه قلبشان توسط اين سرداران شهيد فتح شده است، چگونه مي توانند بر خلاف سيره آن ها رفتار کنند؟! »