سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 708217

  بازدید امروز : 1

  بازدید دیروز : 72

تکلیف الهی

 
بارالها ! ... قلبم را از وحشت آفریدگانِ بدت بپوشان، و انس به خود و دوستان و فرمانبرانترا به من ببخش . [امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش ـ]
 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: چهارشنبه 94/5/21::: ساعت 12:25 صبح

زین پس در این محدوده از پارکینگ ها به طوری جدّی از ورود خودروی کارکنان عادی جلوگیری می شود. چرا که خوش موقعیت ترین و سهل الوصول ترین پارکینگ های سازمان، به مدیران معزّز اختصاص دارد و حتی در صورت خالی بودن جای پارک و اطمینان از عدم حضور مدیر مربوط در آن روز و یا عدم استفاده وی از خودروی شخصی، هیچ کارمندی حق ندارد با خودروی خود وارد این محدوده شود.


  • اینجا اداره امور دانشجویان شاهد و ایثارگر دارد؛ این اداره به دانشجویان ورودی جدید کتاب های خوبی هدیه می دهد. من هم قبلاً تعدادی از این کتاب ها را برداشتم و به برخی دوستانم از دانشجویان ورودی قدیم تر دادم. در یکی از این کتاب ها آمده است:
    «شهید ابوالفضل رفیعی مسؤول نیروهای اعزامی از خراسان بود. وقتی وارد پادگان شدند پسرعمویش دو تا تخت برای او و خودش می گیرد.

    تا ساعت 12 شب شهید رفیعی نیامد و پسرعمویش هم گرفت خوابید، اما وقتی برای نماز صبح رفت بیرون وضو بگیرد می بیند شهید رفیعی پوتین هایش را گذاشته زیر سرش و روی موزاییک ها خوابیده
    .

    برای نماز صبح که بیدارش می کند به او می گوید: "پسرعمو! چرا روی زمین خوابیدی؟
    !"

    شهید رفیعی گفت:"می بینی که تخت کم است؛ وقتی بچه های بسیجی روی زمین خوابیده اند، من بروم روی تخت بخوابم؟!
    »(*)

  • اینجا بسیج اساتید دارد. در اولین جلسه هم اندیشی آنان از مهمترین تلاش ها و محورهایی که مورد تأکید قرار گرفت، بسط وگسترش تفکر بسیجی بود. راستی برخی مدیران ما جزو اساتید هستند.

  • اینجا هر از گاهی به مناسبت های گوناگون یاد شهداء و ایثارگری های دوران دفاع مقدّس گرامی داشته می شود تا بر تداوم راه آن ها و نهادینه نمودن سیره آن ها تأکید شود.
  • اینجا نشریات متعدد فرهنگی منتشر می شود. در آخرین نمونه از این قبیل نشریات، یک دانشجو در وصف فاصله بین ساده زیستی امام خمینی(ره) و حرم مجلّلی که برایش ساخته اند، یادداشتی با عنوان «از حرم تا هرم ...» نوشته است که با این مقدمه آغاز می شود: « آنچه در نظرم رخ نموده آنقدر برایم صعب الإدراک است که ناخودآگاه هوش از کف داده و در جاده ی پریشان حالی استاده و این گونه است که به فکر حاشیه نگاری افتاده ام!»
    نمی دانم من هم اگر یادداشتی بنویسم و در وصف فاصله بین داستان آن رزرو غیررسمی موقتی یک تخت برای مسؤول نیروها و ماجرای این رزرو رسمی دائمی 32 جای پارک برای مسؤولین، اظهار هوش از کف دادن، پریشان حالی و صعب الإدراکی کنم، منتشر می کنند یا نه؟!

  • اینجا منطقه سکوت ممنوع دارد. رفتم و هرچه دل تنگم خواست گفتم و پس از توجیهاتی که شنیدم به فکرم رسید که چه خوب است پس از این همه انتشار خاطرات شهداء، شروع کنیم به بازنگری و نقد آثار منتشر شده و سپس از بازنشر آثاری که به ضرر مدیران تمام می شود و توقعات بیجا در کارکنان عادی ایجاد می کند جلوگیری کنیم.
    به عنوان مثال درباره خاطره مذکور، شهید رفیعی باید در نظر می گرفت که مسؤول نیروهای اعزامی وقتی وارد آسایشگاه می شود باید جای خوابش آماده باشد، باید خوش موقعیت ترین و سهل الوصول ترین تخت ها را برای مسؤولان اختصاص دهد و حتی باید نگهبانانی بر آن تخت های ویژه بگمارد تا احدی از نیروهای جزء و عادی دون پایه به آن تخت ها نزدیک نشوند و بدین ترتیب لحظه ای از وقت باارزش یک مسؤول پرکار و زحمتکش برای پیدا کردن یک تخت خالی تلف نشود.

  • اینجا در مرکزی ترین ساختمانش بنری از تصویر شهید همّت نصب شده که در صدر آن نوشته «کجایند مردان بی ادعا» و در ذیل آن نیز این جمله معروف از شهید آوینی نوشته شده است: «من هرگز اجازه نمی دهم صدای همّت در درونم گم شود؛ این سردار خیبر، قلعه قلب مرا نیز فتح کرده است».
    و من نمی دانم کسانی که مردان بی ادّعا را می جویند، هرگز اجازه نمی دهند صدای همّت در درونشان گم شود و قلعه قلبشان توسط این سرداران شهید فتح شده است، چگونه به خودشان اجازه می دهند بر خلاف سیره آن ها رفتار کنند؟!

این روزها مرتب هشدار می دهند: «عکس شهدا را می بینیم ولی عکس شهدا عمل می کنیم

  • اینجا کارکنان شریفی دارد. پایبندی و دلبندی هر کدام از آن ها به ارزش های انقلاب اسلامی و راه شهیدان طی مراحل مختلف گزینش محرز شده است؛ اما بیم آن می رود رفته رفته با مشاهده این قبیل تناقضات بین شعارها و رفتارها، حس تنفر و انزجار و دلزدگی در آنان بوجود آید و زحمات دوستان گزینش به هدر رود. چرا که به تعبیر امام خمینی(ره) هیچکس از مکاید شیطان و نفس امّاره در امان نیست.

  • یاد این جمله از وصیّت شهید همّت افتادم: «جامعه ما انقلاب کرده و چندین سال طول می کشد تا بتواند کم کم صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسان ها بیرون ببرد
    من تا کنون تصوّر می کردم که منظور از این انسان ها، صرفاً آدم های غیرانقلابی و غافل و بی تفاوت هستند ولی حالا فهمیدم باید مراقب باشیم که صفات و اخلاق طاغوت به تدریج به مغز خود ما انقلابی ها رخنه نکند!

------------

*- پا به پای شهدا- جلد 7(مسؤولیت شناسی)- صفحه 37( البته ساده و خلاصه کردم)


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


تکلیف الهی

همایون سلحشور فرد
زبان و قلم، شمشیر ماست برای دفاع از حق و حقیقت و زدن باطل؛ در ضمن کارشناس بهداشت محیط هستم و کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک