سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 708205

  بازدید امروز : 61

  بازدید دیروز : 13

تکلیف الهی

 
بسا کس که با نیکویى بدو گرفتار گردیده است و بسا مغرور بدانکه گناهش پوشیده است ، و بسا کس که فریب خورد به سخن نیکویى که در باره او بر زبانها رود ، و خدا هیچ کس را نیازمود چون کسى که او را در زندگى مهلتى بود . [ و این گفتار پیش از این گذشت ، لیکن اینجا در آن زیادتى است سودمند . ] [نهج البلاغه]
 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: سه شنبه 96/6/14::: ساعت 6:7 عصر

چندی قبل دکتر کرمی(1) در ضمن یکی از سخنرانی های خود(2) با نقل خاطره ای مربوط به 70-60 سال قبل، می گفت:

«دیکتاتورها از ملّت جاهل خوششان می آید؛ حکومت بر ملّت عاقل خیلی سخت است.

پدر من می گفت ما خان داشتیم، آن موقع من کارگر نانوایی بودم، خان می آید با ماشینش از تهران رد بشود که نگاه می کند و من هم نشسته بودم روزنامه می خواندم.

خان می پرسد: "این رعیّت ماست؟"

می گویند: "بله"

خان می پرسد: "رعیّت ما روزنامه می خواند؟!"

می گویند: "بله"

خان می گوید: "رعیّتی که روزنامه می خواند به درد رعیّتی نمی خورد!"؛ من رعیّت بی سوادِ خنگ می خواهم که بهش گفتم "بمیر!" بمیرد، هیچی نفهمد!

برای این است که من روی فرهنگ جامعه خیلی کار می کنم؛ مردم! فرهنگ تان را بیاورید بالا!»

دریافت صوت 

اما سخنان استاد برای من -علی رغم این که خان ندیده ام- چندان تعجّب برانگیز نبود؛ چرا که نه در 70-60 سال قبل بلکه در 70-60 روز قبل از آن سخنرانی، نه در عهد طاغوت بلکه در نظام اسلامی، نه در یک مؤسسه غیرانقلابی بلکه در یک نهاد انقلابی، کمی آن طرف تر از محل سخنرانی استاد، شاهد بودم که به یک کارمند گفته اند: «تو چه جایگاهی داری! تو چه حقّی داری کانال و سایت داشته باشی، عده ای را دور خودت جمع کنی و اظهار نظر کنی؟!»

و جالب تر اینکه 70-60 روز پس از آن سخنرانی، این کارمند به خاطر ترویج معارف قرآنی در یکی از کانال هایش، رتبه دوم کشوری را در یک جشنواره قرآنی کسب می کند.

همچنین 160ماه قبل از آن سخنرانی، این کارمند با تقدیم نامه ای خیرخواهانه می نویسد:

«آیا انقلاب اسلامی ما فقط برای این بوده که عده ای بروند و عده ای دیگر جای آن ها بیایند؟

آیا صرف دارا بودن سابقه مجاهدت در راه تحقّق انقلاب و ایفای نقش در دوران دفاع مقدّس کافیست؟

آیا قرار نیست فکر و فرهنگ و ادبیات دیگری توسط مدیران ما در این نظام نهادینه شود؟ ...

"آیا می توان با یک ادبیات انقلاب کرد و عدّه ای با آن ادبیات روی مین بروند و آنگاه پس از پیروزی و تثبیت موقعیت، با یک ادبیات دیگر مدیریت کرد؟!(3)"»

بله حاج آقای پناهیان!، «این زندگی کارمندی ضدّ حماسه است»(4).

اصلاً کارمند را چه به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی؟!

کارمند را چه به نگاه انتقادی داشتن و بیان دغدغه ها؟!

کارمند را چه به نشر معارف قرآنی؟!

کارمند را چه به تبیین آرمان های انقلاب اسلامی؟!

کارمند را چه به نگرانی از رجعت به روحیات طاغوتی؟!

کارمند را چه به تولید محتوا در فضای مجازی؟!

کارمند فقط باید مثل یک ماشین اجیر شده کار کند و عصری هم برود منزل لم دهد و نهایت فعالیتش در فضای مجازی، فوروارد و کپی پیست جوک و مطالب درپیتی، و به اشتراک گذاشتن دری وری های راست و دروغ در شبکه های اجتماعی باشد!

 

این است نتیجه نگاه حداقلی شما و امثال شما به مباحث «اخلاق کارمندی» و نگفتن آنچه که باید بگویید!

 

پی نوشت ها:

1. عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی بقیة الله(عج)

2. دوم خرداد 1396، سخنرانی با  موضوع «بیوتروریسم در کمین مسلمانان» در یکی از دانشگاه ها

3. برگرفته از یکی از سخنرانی های استاد رحیم پور ازغدی

4. از سخنان حجة الإسلام علیرضا پناهیان/دهه اول محرم/دانشگاه هنر/با موضوع «عنصر شجاعت در هنر و حماسه»


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


تکلیف الهی

همایون سلحشور فرد
زبان و قلم، شمشیر ماست برای دفاع از حق و حقیقت و زدن باطل؛ در ضمن کارشناس بهداشت محیط هستم و کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک