سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 709097

  بازدید امروز : 40

  بازدید دیروز : 61

تکلیف الهی

 
پسر آدم ؟ چون دیدى پروردگارت پى در پى نعمت‏هاى خود به تو مى‏رساند و تو او را نافرمانى مى‏کنى از او بترس . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: دوشنبه 94/9/23::: ساعت 11:28 صبح

سال 77 در این ایّام دانشجوی ترم اول مقطع کارشناسی ناپیوسته بودم. با یکی از هم کلاسی های مقطع کاردانی تصمیم گرفتیم در مراسم روز دانشجو - که قرار بود با حضور رئیس جمهور وقت در دانشگاه علم و صنعت برگزار شود- شرکت کنیم. اما آقای خاتمی دچار سرماخوردگی شدید شد تا اینکه مراسم با چند روز تأخیر قرار شد روز 23 آذر ماه برگزار شود.

کارت دانشجویی را نشان دادیم و وارد شدیم. اندکی جلوتر و قبل از ورود به سوله ورزشی محل مراسم، با داربست گیت های ویژه ای را تعبیه کرده بودند که باید جهت بازرسی از آن عبور می کردیم. اما اندکی که در صف ایستادیم فشار جمعیت به طور کلی بساط گیت ها را برچید و همگی بدون تشریفات بازرسی به سرعت وارد سالن شدیم.

سالن پر از شور و هیجان بود. جمعیّت پوسترهایی از عبدالله نوری و محسن کدیور در دست داشتند - که آن موقع در بازداشت به سر می بردند- و شعار می دادند «نوری، کدیور آزاد باید گردند»

تأسف می خوردم که چرا شور و هیجان این جوانان باید صرف این جریان بشود و چرا ما در هدایت این هیجانات در مسیر صحیح آرمان های انقلاب آرمان توفیق چندانی نداشتیم.(*)

جمع قلیلی از دانشجویان بسیجی نیز پرچم به دست در نزدیک جایگاه تجمّع کرده بودند که ظاهراً از صبح بسیار زود خود را به محل مراسم رسانده بودند تا به زعم خود بخش قابل توجهی از فضای مقابل جایگاه تریبون را پر کنند و این محدوده استراتژیک در تصرّف حاشیه سازان نباشد، اما متأسفانه توفیق چندانی نداشتند و جمعیّت قابل توجهی را شامل نمی شدند.

سخنرانی رئیس جمهور شروع شد و به دفعات جمعیت حاضر شعارهای ساختار شکنانه می دادند و هر بار هم که جمع قلیل دانشجویان بسیجی در تأیید سخنان ضداستکباری رئیس جمهور تکبیر می گفتند و شعار «مرگ بر آمریکا سر میدادند، بقیه جمعیت با شعار «مرگ بر طالبان» هر آنچه از کاغذ و پوستر مچاله شده و لنگه جوراب در دست داشتند به سمت آن ها پرتاب می کردند.

آنقدر این وضعیّت ادامه پیدا کرد تا اینکه آقای خاتمی در واکنش به شعار «مرگ بر طالبان» هوادارنش علیه دانشجویان بسیجی، تذکر داد و گفت: «علیه همدیگر شعار مرگ ندهید! بگویید زنده باد ایران! زنده باد اسلام! زنده باد مخالف من!»

پس از سخنرانی رئیس جمهور وقت، نوبت به پرسش و پاسخ رسید و این بار نیز برای اولین بار از نزدیک شاهد رفتارهای نابهنجار منادیان آزادی بودم. هر بار که دانشجویی از ارزش های انقلاب اسلامی و آرمان های امام خمینی(ره) سخنی به میان می آورد و پرسشی را طرح می کرد، «زنده باد مخالف من» گویان چنان هو می کشیدند که گویا تصوّر می کردم در یک مدرسه ابتدایی مستمع صدای هیاهوی جمعی کودک نابالغ هستم.

اما پس از آن، فیلمی که از این مراسم در رسانه ملّی پخش شد به شدت سانسور شده بود و من سانسوری به این فجیعی و تابلویی تا آن روز ندیده بودم و تا به امروز هم ندیدم. برای اینکه پوسترها و شعار نوشته های در دست جمعیت دیده نشود، دوربین فقط روی تریبون و همان بخش از جمعیت اندک دانشجویان بسیجی زوم شده بود.

در این فیلم بریده بریده شده شعارها  و هیاهوهای جمعیت بر خلاف شعارهای مقطعی دانشجویان بسیجی سانسور شده بود، در حالی که به نظرم خوب بود سایر مردم نیز از همان ابتدا با رفتارهای کودکانه و نابخردانه این جمعیت آشنا می شدند.

اما این سانسور صدا و سیما مشکل و شبهه دیگری را نیز ایجاد کرده بود و آن اینکه وقتی شعارهای هنجارشکنان(به خصوص شعار «مرگ بر طالبان») از سیمای ملّی حذف شد و شعار «مرگ بر آمریکا»ی دانشجویان بسیجی حذف نشد، مردم تصور کردند که آقای خاتمی در واکنش به شعار «مرگ بر آمریکا» گفت «شعار مرگ ندهید»؛ این در حالی بود که خطاب خاتمی به هوادارنش بود و آن ها را از شعار دادن علیه دانشجویان بسیجی نهی می کرد.

حیف که آنروز تلفن و همراه و دیجیتال نبود؛ وگرنه کلیپ های جالبی از این برنامه در می آمد و می توانستیم ماهیّت واقعی و عریان منادیان آزادی و «زنده باد مخالف من» گویان را برای دانشجویان امروز به نمایش بگذاریم.

من در آن ایام کلّی پیگیری کردم که فیلم این مراسم را تهیه کنم که آخر سر به این مرحله رسیدم که مسؤولین روابط عمومی دانشگاه علم و صنعت به من گفتند یک درخواست کتبی از یکی از تشکّل های دانشگاه محل تحصیلم بفرستم که پس آن دیگر به دلیل مشغله ها موفق به انجام این کار نشدم.

--------------------

پی نوشت:
* - در همین رابطه مقام معظّم رهبری در 17اردیبشهت ماه 379 در دیدار با فرماندهان سپاه و بسیج فرمایشات قابل تأملی داشتند که قبلاً در یادداشتی در تمجید از حامد زمانی منعکس کردم: «جوان احتیاج دارد به یک عامل تعیین کننده ای در دلبستگی ها و مشاغل خودش ... آن عامل عبارت است از چیزی که حس هیجان طلبی او را اشباع کند ... شما نتوانستید می رود هیجان را در جای دیگر پیدا می کند»


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


تکلیف الهی

همایون سلحشور فرد
زبان و قلم، شمشیر ماست برای دفاع از حق و حقیقت و زدن باطل؛ در ضمن کارشناس بهداشت محیط هستم و کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک