بخشي از نامه ي علي مطهري:
از نظر نگارنده اساسا کيهان اعتقادي به آزادي بيان ندارد و به خاطر کتمان حقايق و بي تفاوتي نسبت به ناراستيهاي حکومت، آن هم به بهانه حفظ نظام، از دوستان نادان و البته خيرخواه انقلاب اسلامي به شمار ميرود و دوستيهاي آن با انقلاب و ولايت فقيه از قبيل دوستيهاي خاله خرسه است که معمولا ضرر آن از نفع آن، دافعه آن از جاذبه آن و دشمن سازي آن از دوست سازي آن بيشتر است. براي نمونه، آيا در روزهاي اخير، کيهان به طور جدي درباره قتل ناجوانمردانه چند جوان در بازداشتگاهها و لزوم معرفي و مجازات عاملان آن خبر يا مطلبي درج کرده است؟ هرچند براي پاسخ به نظرات اينجانب مجبور شده است اشاره اي به اين موضوع بکند. همين مقدار هم نسبت به کيهان قابل تقدير است، شايد هم از دست آقاي شريعتمداري در رفته است.
از همين جا پاسخ اينجانب به اين پرسش که چرا برخي مقالههايم در روزنامه اعتماد ملي و مانند آن چاپ ميشود روشن ميشود و آن اين است که اساسا کيهان و برخي روزنامههاي ديگري که خود را اصولگرا ناميدهاند، مقالات امثال اينجانب را که به دردهاي جامعه ميپردازد و با مذاق توجيهگر آنها سازگار نيست درج نميکنند، چنان که کيهان بارها مقالات اينجانب را پس فرستاده است. زبان حال کيهان اين است که ما مقالات شما را چاپ نميکنيم، شما هم حق نداريد به روزنامههاي ديگر بدهيد و اگر داديد ما در ستون «کيهان و خوانندگان» از قول مردم! انتقاد ميکنيم.