• وبلاگ : تكليف الهي
  • يادداشت : انتقاداز ولي فقيه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + لالل 
    ادامه جوابيه کروبي
    (...)
    كروبي در ادامه‏اين گفت وگو با تاكيد بر اينكه چنانچه‏اين روند ادامه پيدا كند مسائل ديگري را صريح از گذشته مطرح خواهد كرد به بيان واقعيت ماجراي ترانه موسوي پرداخت و تاكيد كرد : "‌من از پشت پرده‏اين ماجرا مي‏گويم تا ببينم كساني كه در مزمت دروغگويي صحبت مي‏كنند برآشفته خواهند شد و در برابر اين دورغ گويي موضع گيري كنند."ء

    وي چنين ماجرا را شرح داد : " مدتي پيش در سايت‏ها ،‌خبري منتشر شد مبني بر اينكه خانم ترانه موسوي به همراه تعدادي ديگر در حاشيه مراسم مسجد قبا ربوده شده‏است. مدتي بعد هرچند كه تعدادي از همان بازداشت شدگان آزاد شدند ولي ترانه موسوي آزاد نشد و سپس اعلام كردند كه خانواده‏اش بيايند و جنازه‏اش را تحويل بگيرند. در همان زمان به جاي آنكه تحقيقاتي درباره‏اين موضوع انجام شود در مقابل هياهوي رسانه‏هاي بيگانه برخي مسئولان در انديشه طراحي سناريويي براي به‏انحراف كشاندن اين موضوع در داخل و خارج بودند. بنابراين طراحان نابغه و مديراني دور انديش سناريويي را نوشتند. براي اجراي اين سناريو به وسيله فردي كه نام او را نمي‏برم متوجه شدند كه خانواده‏اي عروسي دارند به نام ترانه موسوي كه در كانادا زندگي مي‏كند و تنها نياز به‏ان بود كه به صحنه سازي بپردازنند و خانواده‏اين دختر را وادار به‏انجام مصاحبه‏اي كنند كه در ان بگويند دخترشان زنده‏است و در كانادا زندگي مي‏كند. پس چند نفر از افراد نظامي‏،‌انتظامي‏و اطلاعاتي كه چهره‏هايي شناخته شده هستند به منزل اين خانواده محترم و شريف مي‏روند و خطاب به خانواده مي‏گويند كه ترانه موسوي دچار سانحه شوختگي شده و براي انكه معلوم شود اين عروس آن‏ها هست يا خير بيايند و جنازه‏اش را تحويل بگيرند. در همين هنگام پدرخانواده مي‏گويد كه عروس ما در ايران زندگي نمي‏كند و چون بزرگان خانه‏اهل سياست نبوده و چهره‏هاي علمي‏هستند بسيار ساده به‏اين موضوع نگاه كردند. در همين حال پدر خانواده به پسرش كه يكي از چهره‏هاي علمي‏و سياسي است تلفن مي‏كند و مي‏گويد كه چنين ماجرايي روي داده و شماره تلفن ديگر پسرش شوهر ترانه را مي‏خواهد كه فرزندش به‏او مي‏گويد برادرش براي انكه بداند موضوع از چه قرار است به كانادا رفته وهنوز نرسيده كه بتوانند با او تماس بگيرند. در همين حال مادر متوجه مي‏شود كه چنين اتفاقي افتاده و از حال مي‏رود و به بيمارستان منتقل مي‏شود. پدر خانواده وقتي كه متوجه مي‏شود قضيه جدي است براي بار دوم با پسرش تماس مي‏گيرد كه‏او متوجه مي‏شود قضيه بيخ پيدا كرده و بنابراين خود را شتاب زده به منزل مي‏رساند. او مشاهده مي‏كند كه چند نفري در خانه حضور دارند كه برخي از آن‏ها از چهره‏هايي هستند كه در دوران دفاع مقدس حضور داشته‏اند كه‏اين موضوع مرا به ياد سخني از شهيد حميد باكري مي‏اندازد كه مي‏گفت :‌" اي كاش ما درجبهه‏ها به شهادت برسيم زيرا اگر مانديدم معلوم نيست كه چه بلايي بر سرمان آيد و جز چه جمعيتي باشيم" اين آقا كه داراي آگاهي سياسي بود هنگامي‏كه با اين افراد صحبت مي‏كند مي‏گويد كه نزد من اين حرف‏ها را نزنيد چرا كه من مي‏دانم اصل قضيه چيست و حتي اين اصطلاح را به كار مي‏برد كه پيش كولي ملق نزنيد. آن افراد نيز چون متوجه‏اگاهي اين فرد مي‏شوند از اين جهت با او صحبت مي‏كنند كه براي حفظ نظام و در مقابله با جنجال سازي‏هاي رسانه‏هاي بيگانه به صلاح است كه با آن‏ها همكاري كنند. در همان حال اعضاي خانواده گفته‏اند كه شما از ما چه مي‏خواهيد آن‏ها مي‏گويند كه شما در مقابل دوربين قرار بگيريد و بگوييد كه ترانه زنده‏است. برادر شوهر ترانه‏ابتدا مخالفت مي‏كند و مي‏گويد كه‏اصل اين قضيه صحيح نيست و از سوي ديگر ما هم تاحدودي چهره‏هايي شناخته شده هستيم و البته‏از آن‏ها پرسيده كه چنانچه چنين كاري انجام شود با ترانه واقعي چه كار خواهند كرد كه‏ان افراد گفته‏اند كه شما به‏اين كارها كاري نداشته باشيد و نگران نباشيد. همچنين اين خانواده گفته‏اند عكسي كه شما داريد عروس ما نيست كه‏ان‏ها مي‏گويند شما به‏اين كارها كاري نداشته باشيد. در همين حال برادر شوهر ترانه كه يكي از چهره‏هاي علمي‏و سياسي بوده‏است تحت تاثير قرار مي‏گيرد و فكر مي‏كنيد كه با انجام چنين كاري در مقابل سوءاستفاده بيگانگان ايستادگي مي‏شود ولي او پيشنهاد مي‏كند كه بروند و با پدر و مادر ترانه صحبت كنند. در همين حال اين افراد شماره تلفن منزل آن‏ها را جويا مي‏شوند كه برادر شوهر ترانه مي‏گويد بنابراينكه‏ان‏ها منزلشان را تغيير داده‏اند ما شماره‏اي از آن‏ها نداريم و بردارم هم به مقصد نرسيده كه‏از او شماره شان را بگيريم. پدر شوهر ترانه نيز مي‏گويد كه شايد حاج خانم (همسرش ) شماره‏اي در اتاقش داشته باشد ولي بنابر اينكه همسرش به بيمارستان منتقل شده بود در اتاقش بسته بود و كليد نبود كه‏افراد حاضر تصميم مي‏گيرند كه در اتاق را بشكنند كه با ممانعت اعضاي خانواده رو به رو شده‏اند كه خطاب به‏اين افراد گفته‏اند شما برويد و ما خودمان سعي مي‏كنيم شماره تلفن آن‏ها را پيدا كنيم.ولي جالب توجه‏اينكه قبل از انكه‏اعضاي اين خانواده شماره تلفن پدر و مادر ترانه را پيدا كنند آن‏ها خودشان تلفن را پيدا مي‏كنند. در همين راستا برادر شوهر ترانه با پدر مادر وي تماس مي‏گيرد و مي‏گويد كه شما تنها تا اين اندازه صحبت كنيد و خطاب به‏اين آقايان مي‏گويد كه‏اين خانواده در جريان موضوع نيستند و در اين اندازه تنها با آن‏ها صحبت كنيد. چنين شد كه مادر و پدر ترانه موسوي در مقابل دوربين قرار گرفتند و گفتند كه دخترشان زنده‏است و در كانادا زندگي مي‏كند. البته بعد از اينكه‏اين خانواده متوجه شده‏اند كه‏اصل ماجرا چه بوده‏است بسيار ناراحت شده‏اند و مي‏خواستند كه ماجرا را بازگو كنند كه همين برادر شوهر ترانه به‏ان‏ها گفته كه حرفي نزنيد و گرنه سرنوشت شما معلوم نيست كه چه شود."‌ء

    كروبي پس از شرح اين ماجرا از دروغ گويي‏هاي مسئولان ابراز تاسف كرد و گفت :‌"‌اين افراد اظهار كرده‏اند كه براي حفظ اصل نظام بايد اين خانواده‏اقدام به چنين كاري كنند ولي از نظر ما براي حفظ اصل نظام و پايبندي به قانون اساسي ، ارزشهاي انقلاب و آرمآن‏هاي حضرت امام مهم است. حفظ اصل نظام بر پايه عمل به وعده‏هايي است كه به مردم داده‏ايم ولي متاسفم كه‏اينك از انقلاب برگشته‏ايم و با آبروي نظام بازي مي‏شود."‌ء

    وي تاكيد كرد :‌"‌آيا مسئولان از اين طريق مي‏خواهند اعتماد مردم را جلب كنند ولي اين آقايان بسيار بي تدبير عمل كرده‏اند چرا كه مردم اين قدر هوشمند هستند كه‏اصل موضوع را بفهمند."ء

    كروبي با بيان اينكه براي مسئولان گوشه‏اي از حوادث تاريخي را بازگو مي‏كنم گفت :‌" هنگامي‏كه در سال 41 مبارزات نهضت انقلاب اسلامي‏شروع شد يك سري افراد ناآگاه كه وابسته به حكومت بودند قصد داشتند تا با شبيه سازي ماجراي بهلول در حادثه مسجد گوهرشاد حركت امام را متوقف كنند. ماجراي بهلول از اين قرار بود كه هنگامي‏كه حادثه مسجد گوهر شاد روي داد مدتي بعد عكس فردي سر وحال را در رسانه‏ها منتشر كردند و گفتند كه‏اين همان فردي بوده كه عامل حادثه گوهرشاد بوده‏است ولي يك هفته طول نكشيد كه‏اعلاميه مبسوطي در مشهد منتشر شد كه بر روي ان دو عكس چاپ شده بود. يكي عكس فردي كه‏ان‏ها مي‏گفتند بهلول بوده و ديگر عكس بهلول واقعي كه معلوم شد اين فرد مدت‏هاست كه در زنداني در افغانستان بوده‏است. اين حادثه در 48 سال پيش روي داد و در ان زمان اين قضيه برملا شد حالا چطور اين مسئولان انتظار دارند كه در تهران و انهم در عصر ارتباطات حادثه‏اي روي دهد و كسي متوجه‏ان نشود."ء

    كروبي افزود :‌" همان شبي كه فيلمي‏درباره ترانه موسوي از تلويزيون پخش مي‏شد من قبل از انكه در جريان اصل ماجرا قرار گيرم تحت تاثير قرار گرفتم ولي همان شب به مراسم عروسي رفتند كه در ان مراسم جواني نزد من آمد و گفت آيا اين‏ها فكر مي‏كنند كه مردم نمي‏دانند چند تا ترانه موسوي در ايران وجود دارد و من از اين حرف متعجب شدم و با خود گفتم من با اين سن و سال و تجربه‏اي كه دارم به موضوع شك كردم ولي اين جوان اصلا شك هم نكرده‏است."‌ء

    وي با اشاره به موثق بودن مبنعي كه جزئيات ماجراي ترانه موسوي را به وي منتقل كرده‏است گفت :‌"‌مي‏دانم كه‏ان‏ها از چه طريقي اين ترانه موسوي را پيدا كرده‏اند و منبع خبر نيز موثق است واگر لازم باشد در اين باره صريح تر صحبت مي‏كنم تا مشخص شود كه نقش افراد تا چه‏اندازه بوده‏است."‌ء
    (...)