ادامه جوابيه کروبي(...)
كروبي در ادامهاين گفت وگو با تاكيد بر اينكه چنانچهاين روند ادامه پيدا كند مسائل ديگري را صريح از گذشته مطرح خواهد كرد به بيان واقعيت ماجراي ترانه موسوي پرداخت و تاكيد كرد : "من از پشت پردهاين ماجرا ميگويم تا ببينم كساني كه در مزمت دروغگويي صحبت ميكنند برآشفته خواهند شد و در برابر اين دورغ گويي موضع گيري كنند."ء
وي چنين ماجرا را شرح داد : " مدتي پيش در سايتها ،خبري منتشر شد مبني بر اينكه خانم ترانه موسوي به همراه تعدادي ديگر در حاشيه مراسم مسجد قبا ربوده شدهاست. مدتي بعد هرچند كه تعدادي از همان بازداشت شدگان آزاد شدند ولي ترانه موسوي آزاد نشد و سپس اعلام كردند كه خانوادهاش بيايند و جنازهاش را تحويل بگيرند. در همان زمان به جاي آنكه تحقيقاتي دربارهاين موضوع انجام شود در مقابل هياهوي رسانههاي بيگانه برخي مسئولان در انديشه طراحي سناريويي براي بهانحراف كشاندن اين موضوع در داخل و خارج بودند. بنابراين طراحان نابغه و مديراني دور انديش سناريويي را نوشتند. براي اجراي اين سناريو به وسيله فردي كه نام او را نميبرم متوجه شدند كه خانوادهاي عروسي دارند به نام ترانه موسوي كه در كانادا زندگي ميكند و تنها نياز بهان بود كه به صحنه سازي بپردازنند و خانوادهاين دختر را وادار بهانجام مصاحبهاي كنند كه در ان بگويند دخترشان زندهاست و در كانادا زندگي ميكند. پس چند نفر از افراد نظامي،انتظاميو اطلاعاتي كه چهرههايي شناخته شده هستند به منزل اين خانواده محترم و شريف ميروند و خطاب به خانواده ميگويند كه ترانه موسوي دچار سانحه شوختگي شده و براي انكه معلوم شود اين عروس آنها هست يا خير بيايند و جنازهاش را تحويل بگيرند. در همين هنگام پدرخانواده ميگويد كه عروس ما در ايران زندگي نميكند و چون بزرگان خانهاهل سياست نبوده و چهرههاي علميهستند بسيار ساده بهاين موضوع نگاه كردند. در همين حال پدر خانواده به پسرش كه يكي از چهرههاي علميو سياسي است تلفن ميكند و ميگويد كه چنين ماجرايي روي داده و شماره تلفن ديگر پسرش شوهر ترانه را ميخواهد كه فرزندش بهاو ميگويد برادرش براي انكه بداند موضوع از چه قرار است به كانادا رفته وهنوز نرسيده كه بتوانند با او تماس بگيرند. در همين حال مادر متوجه ميشود كه چنين اتفاقي افتاده و از حال ميرود و به بيمارستان منتقل ميشود. پدر خانواده وقتي كه متوجه ميشود قضيه جدي است براي بار دوم با پسرش تماس ميگيرد كهاو متوجه ميشود قضيه بيخ پيدا كرده و بنابراين خود را شتاب زده به منزل ميرساند. او مشاهده ميكند كه چند نفري در خانه حضور دارند كه برخي از آنها از چهرههايي هستند كه در دوران دفاع مقدس حضور داشتهاند كهاين موضوع مرا به ياد سخني از شهيد حميد باكري مياندازد كه ميگفت :" اي كاش ما درجبههها به شهادت برسيم زيرا اگر مانديدم معلوم نيست كه چه بلايي بر سرمان آيد و جز چه جمعيتي باشيم" اين آقا كه داراي آگاهي سياسي بود هنگاميكه با اين افراد صحبت ميكند ميگويد كه نزد من اين حرفها را نزنيد چرا كه من ميدانم اصل قضيه چيست و حتي اين اصطلاح را به كار ميبرد كه پيش كولي ملق نزنيد. آن افراد نيز چون متوجهاگاهي اين فرد ميشوند از اين جهت با او صحبت ميكنند كه براي حفظ نظام و در مقابله با جنجال سازيهاي رسانههاي بيگانه به صلاح است كه با آنها همكاري كنند. در همان حال اعضاي خانواده گفتهاند كه شما از ما چه ميخواهيد آنها ميگويند كه شما در مقابل دوربين قرار بگيريد و بگوييد كه ترانه زندهاست. برادر شوهر ترانهابتدا مخالفت ميكند و ميگويد كهاصل اين قضيه صحيح نيست و از سوي ديگر ما هم تاحدودي چهرههايي شناخته شده هستيم و البتهاز آنها پرسيده كه چنانچه چنين كاري انجام شود با ترانه واقعي چه كار خواهند كرد كهان افراد گفتهاند كه شما بهاين كارها كاري نداشته باشيد و نگران نباشيد. همچنين اين خانواده گفتهاند عكسي كه شما داريد عروس ما نيست كهانها ميگويند شما بهاين كارها كاري نداشته باشيد. در همين حال برادر شوهر ترانه كه يكي از چهرههاي علميو سياسي بودهاست تحت تاثير قرار ميگيرد و فكر ميكنيد كه با انجام چنين كاري در مقابل سوءاستفاده بيگانگان ايستادگي ميشود ولي او پيشنهاد ميكند كه بروند و با پدر و مادر ترانه صحبت كنند. در همين حال اين افراد شماره تلفن منزل آنها را جويا ميشوند كه برادر شوهر ترانه ميگويد بنابراينكهانها منزلشان را تغيير دادهاند ما شمارهاي از آنها نداريم و بردارم هم به مقصد نرسيده كهاز او شماره شان را بگيريم. پدر شوهر ترانه نيز ميگويد كه شايد حاج خانم (همسرش ) شمارهاي در اتاقش داشته باشد ولي بنابر اينكه همسرش به بيمارستان منتقل شده بود در اتاقش بسته بود و كليد نبود كهافراد حاضر تصميم ميگيرند كه در اتاق را بشكنند كه با ممانعت اعضاي خانواده رو به رو شدهاند كه خطاب بهاين افراد گفتهاند شما برويد و ما خودمان سعي ميكنيم شماره تلفن آنها را پيدا كنيم.ولي جالب توجهاينكه قبل از انكهاعضاي اين خانواده شماره تلفن پدر و مادر ترانه را پيدا كنند آنها خودشان تلفن را پيدا ميكنند. در همين راستا برادر شوهر ترانه با پدر مادر وي تماس ميگيرد و ميگويد كه شما تنها تا اين اندازه صحبت كنيد و خطاب بهاين آقايان ميگويد كهاين خانواده در جريان موضوع نيستند و در اين اندازه تنها با آنها صحبت كنيد. چنين شد كه مادر و پدر ترانه موسوي در مقابل دوربين قرار گرفتند و گفتند كه دخترشان زندهاست و در كانادا زندگي ميكند. البته بعد از اينكهاين خانواده متوجه شدهاند كهاصل ماجرا چه بودهاست بسيار ناراحت شدهاند و ميخواستند كه ماجرا را بازگو كنند كه همين برادر شوهر ترانه بهانها گفته كه حرفي نزنيد و گرنه سرنوشت شما معلوم نيست كه چه شود."ء
كروبي پس از شرح اين ماجرا از دروغ گوييهاي مسئولان ابراز تاسف كرد و گفت :"اين افراد اظهار كردهاند كه براي حفظ اصل نظام بايد اين خانوادهاقدام به چنين كاري كنند ولي از نظر ما براي حفظ اصل نظام و پايبندي به قانون اساسي ، ارزشهاي انقلاب و آرمآنهاي حضرت امام مهم است. حفظ اصل نظام بر پايه عمل به وعدههايي است كه به مردم دادهايم ولي متاسفم كهاينك از انقلاب برگشتهايم و با آبروي نظام بازي ميشود."ء
وي تاكيد كرد :"آيا مسئولان از اين طريق ميخواهند اعتماد مردم را جلب كنند ولي اين آقايان بسيار بي تدبير عمل كردهاند چرا كه مردم اين قدر هوشمند هستند كهاصل موضوع را بفهمند."ء
كروبي با بيان اينكه براي مسئولان گوشهاي از حوادث تاريخي را بازگو ميكنم گفت :" هنگاميكه در سال 41 مبارزات نهضت انقلاب اسلاميشروع شد يك سري افراد ناآگاه كه وابسته به حكومت بودند قصد داشتند تا با شبيه سازي ماجراي بهلول در حادثه مسجد گوهرشاد حركت امام را متوقف كنند. ماجراي بهلول از اين قرار بود كه هنگاميكه حادثه مسجد گوهر شاد روي داد مدتي بعد عكس فردي سر وحال را در رسانهها منتشر كردند و گفتند كهاين همان فردي بوده كه عامل حادثه گوهرشاد بودهاست ولي يك هفته طول نكشيد كهاعلاميه مبسوطي در مشهد منتشر شد كه بر روي ان دو عكس چاپ شده بود. يكي عكس فردي كهانها ميگفتند بهلول بوده و ديگر عكس بهلول واقعي كه معلوم شد اين فرد مدتهاست كه در زنداني در افغانستان بودهاست. اين حادثه در 48 سال پيش روي داد و در ان زمان اين قضيه برملا شد حالا چطور اين مسئولان انتظار دارند كه در تهران و انهم در عصر ارتباطات حادثهاي روي دهد و كسي متوجهان نشود."ء
كروبي افزود :" همان شبي كه فيلميدرباره ترانه موسوي از تلويزيون پخش ميشد من قبل از انكه در جريان اصل ماجرا قرار گيرم تحت تاثير قرار گرفتم ولي همان شب به مراسم عروسي رفتند كه در ان مراسم جواني نزد من آمد و گفت آيا اينها فكر ميكنند كه مردم نميدانند چند تا ترانه موسوي در ايران وجود دارد و من از اين حرف متعجب شدم و با خود گفتم من با اين سن و سال و تجربهاي كه دارم به موضوع شك كردم ولي اين جوان اصلا شك هم نكردهاست."ء
وي با اشاره به موثق بودن مبنعي كه جزئيات ماجراي ترانه موسوي را به وي منتقل كردهاست گفت :"ميدانم كهانها از چه طريقي اين ترانه موسوي را پيدا كردهاند و منبع خبر نيز موثق است واگر لازم باشد در اين باره صريح تر صحبت ميكنم تا مشخص شود كه نقش افراد تا چهاندازه بودهاست."ء
(...)