• وبلاگ : تكليف الهي
  • يادداشت : چشم چراني پس از ندبه خواني(؟!)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    يكي از دوستانم برايم يك پيام كوتاهي فرستاده بود كه بد نيست با هم بخوانيمش:

    GODISNOWHERE... this can be read as "GOD IS NO WHERE" or as"GOD IS NOW HERE" ever thing in life Depends on how you look at them. alwayes think POSITIVE

    نمي‏دانم متوجهش شديد يا نه. اگر خوب ترجمه‏اش كنيد لذت بخش است. حلاصه‏اش همان خط آخرش مي‏شود كه: هميشه مثبت بيانديشيم، مثبت ببينيم و بخوانيم و ... .

    من با اينكه در جامعه امروز ما ريا كاري و تظاهر به دين و دينداري زياد شده مخالف نيستم ولي اين را هم قبول نمي كنم كه حضور در دعاي ندبه و گريه كردن با اينكه بعد از آن چنين و چنان كند در تضاد باشد... به هر حال ما در جامعه داريم كساني را كه حتي روزه نمي‏گيرند ولي نماز مي‏خوانند... . اينگونه افراد معمولا اسلام را به معناي واقعي درك نكرده‏اند و همانگونه كه اسلام را درك كرده‏اند به آن عمل مي‏كنند. من خودم در قم با بسياري از اين دست جوانان برخورد مي‏كنم كه يك ندبه‏خوان امام زمان(عج) هستند ولي... سينه‏زن امام حسين(ع) هستيند ولي نماز صبحشان قضا مي‏شود... اينها هيچ كدام دال بر تظاهر به دين داري نيست بلكه دال بر عدم درك صحيح از دين در اينگونه افراد است. چه خوب است كه اگر مدعي ارزش‏طلب بودن هستيم و خود را در زمره عاشقان واقعي آن حضرت(عچ) مي‏دانيم در اينگونه مرارد با مشاهده چنين جواناني بيشتر به اين فكر كنيم كه مشكل اصليشان كجاست و درمان كنيم و ... . باز هم مي‏گويم هميشه مشكل اينگونه افراد از ريا و تظاهر به دين بر نمي‏آيد... .

    هميشه مثبت بيانديشيم...

    موفق باشيد و التماس دعا

    پاسخ

    سلام. متوجه شدم، جالب بود(خدا جايي نيست- خدا حالا اينجاست) من دوستم را متهم به ريا و تظاهر نکردم چون او را بهتر مي شناسم، نکته اي هم که در پاسخ به نظر دوستم آوردم فقط به صورت يک احتمال مطرح کردم که چون طرف در انجام کارهاي فرهنگي خلوص نيت نداشته و انگيزه هاي ديگري داشته، گريه او نتوانسته تأثير مناسبي در افزايش تقواي او داشته باشد وگرنه او را در اشک ريختنش متهم به ريا و تظاهر نکردم.اگر به ديد مثبت نگاه نمي کردم و به خلوص او در اشک ريختن اعتقاد نداشتم، ارزشي برايش قائل نمي شدم که بخواهم برايش قلم فرسايي کنم.