سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 709069

  بازدید امروز : 12

  بازدید دیروز : 61

تکلیف الهی

 
از دانشمندان پیروی کنید که آنان چراغ های دنیا و آخرت اند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: چهارشنبه 92/8/22::: ساعت 8:39 صبح

حاج صادق آهنگران- شب عاشورا - سال 1372 شمسی - مسجد جزایری اهواز 

در ادامه سلسله صوت های قدیمی که لازم دیدم از روی نوار کاست به فایل صوتی تبدیل کنم و منتشر کنم، به مناسبت ماه عزای حسینی شعری زیبا از نوحه های حاج صادق آهنگران را انتخاب کردم که وقتی جستجو کردم، بیش از یک بیت آن را ندیدم جایی منتشر شده باشد:

من خنجر شمرم ولی مولا خجالت می کشم
از روی پاک مادرت زهرا خجالت می کشم

من را چسان باید تو را خنجر برم از حنجرت؟
از این تن گلگون چرا باید جدا سازم سرت؟
بینم کنار قتلگاه بنشسته زهرا مادرت
از اینکه مولا آمدم اینجا خجالت می کشم

از روی پاک مادرت زهرا خجالت می کشم

در بند شمرم یا حسین! خواهد مرا فرمان دهد
گوید گلویش را ببر، تا در کنارم جان دهد
کی خنجری دیدی چنین، با حنجری پیمان دهد؟
از عهد و پیمان با صف اعدا خجالت می کشم

از روی پاک مادرت زهرا خجالت می کشم

خواهد برم رأس تو را، زیر گلویت یا حسین!
جایی که پیغمبر زده بوسه به رویت یا حسین!
من هم نمی خواهم برم، قربان مویت یا حسین!
آید صدای ناله بابا خجالت می کشم

از روی پاک مادرت زهرا خجالت می کشم

ای وای وای از حال من، بر این بلا افتاده ام
دست چنین بی رحمی اندر کربلا افتاده ام
این دم عجیب است یا حسین! یاد خدا افتاده ام
هم از نبی هم از علی، یکجا خجالت می کشم

از روی پاک مادرت زهرا خجالت می کشم

جرمت چه بود ای با خدا، کینگونه غرق خون شدی؟
از بین آل مصطفی با زخم دل بیرون شدی
در لحظه آخر اسیر دست این ملعون شدی
از اینکه می بینم تو را تنها خجالت می کشم

از روی پاک مادرت زهرا خجالت می کشم

ای وای وای از دست شمر، خواهد برد رأس از قفا
فریاد واویلا بلند، تا عرش مینایی به پا
گریم چرا خواهد شکیب، از حنجرت خون خدا
از روی زینب خواهر تنها خجالت می کشم

از روی پاک مادرت زهرا خجالت می کشم

لینک دانلود


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: جمعه 92/8/10::: ساعت 3:17 عصر

پس از آنکه رییس جمهور اسلامی ایران حاضر به مذاکره تلفنی با رییس جمهور آمریکا شد، و پس از آنکه آمریکا برای چندمین نشان داد صداقت ندارد و باز هم در موضع طلبکارانه و قلدرمآبانه قرار گرفت و مقام معظم رهبری اشاره به اشتباه بودن برخی از این دست اقدامات مسؤولین در نیویورک نمود، تصور می کردیم دولتمردان تدبیر و امید متنبه می شوند و درس عبرت می گیرند که نباید در مقابل شیطان بزرگ منفعلانه ژست بگیرند و حرف بزنند و عمل کنند.

اما متأسفانه می بینیم گویا حضرات به خاطر تحرکات خودجوش مردمی در مخالفت با استکبار و افشای ماهیت واقعی سردمداران آمریکا، در مقابل شیاطین احساس شرمساری می کنند تا حدی که می بینیم شکایت ایران بابت فیلم های ضدایرانی ساخت ایالات متحده را پس می گیرند، همایش های افق نو و هالیوودیسم لغو می شود و حتی بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» را هم تحمل نمی کنند!

آری، لبخند و اعتماد به آمریکا در شرایطی از سوی برخی دولتمردان رقم می خوردکه امروز بعد 34 سال از حماسه تسخیر لانه جاسوسی، حتی دولتمردان اروپا هم فهمیده اند سفارت آمریکا در خاک کشورشان کارکردی غیر از جاسوسی ندارد و اصولاً آمریکا به هیچ وجه قابل اعتماد نیست.

گویا باز دوباره فریادی ابوذرگونه لازم است. از همان جنس فریادهایی که علیه دولت مدعی گفتگوی تمدن ها زده شد؛ کافی نبود که پس آن همه وادادگی دولت اصلاحات(از قبیل اظهار تاسف خاتمی به علت گروگان گیری اعضا سفارت آمریکا در ایران در جریان مصاحبه با کریستین امانپور، اظهار همدردی دولت وی با آمریکا پس از انفجار برج های دوقلو ، کمک اطلاعاتی دولت اصلاحات به آمریکا در جریان حمله به مواضع طالبان در افغانستان، ادبیات منفعلانه برخی مقامات دولت اصلاحات و ... )، جنگ تمدن ها را شروع کردند و ایران را محور شرارت نامیدند؟!

حالا خوشتان آمد پس از آن مذاکره تلفنی و لبخند زدن ها و قند توی دل بعضی ها آب شدن ها گفتند: "ما می‌دانیم که فریب کاری، جزیی از DNA [ایرانیان] است." ؟!

کلیپی از سخنرانی حماسی استاد حسن عباسی در سوم خرداد سال 1383
لینک دانلود: تی شرت آمریکایی

و اینک:
اجتماع بزرگ "مرگ بر آمریکا" برگزار می گردد


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: پنج شنبه 92/8/9::: ساعت 7:50 صبح

رنجنامه های دهه هفتاد (6) 

در ادامه سلسله مطالب رنجنامه های دهه 70، در این قسمت توجه شما را به شعری جلب می کنم که در ویژه نامه نوروز 1376 نشریه شلمچه (به مدیر مسؤولی مسعود ده نمکی) به نام "صداقت" منتشر شد که امروز هرچه جستجو کردم دیدم هنوز در فضای مجازی به طور کامل منتشر نشده:

شهر ما دیروز گرم جنگ بود
شهرعاشق پیشه و دلتنگ بود

کوچه های شهر عاشق پیشه بود
شهر زیبا بود، عشق اندیشه بود

شهر ما آن روز ها یک رنگ بود
شهر، شهر عشق و خون و جنگ بود

شهر ما آن روزها شد رو سفید
در فروغ روی یاران شهید

شهر ما این روزها دیوانه نیست
شهر جز در فکر آب و دانه نیست

شهر خاکی نیست، پر رنگ و ریاست
پر ز رندان سراپا ادعاست

شهر بی درد است، او را درد چیست؟
جز بسیجی ها کسی پر درد نیست

جز بسیجی ها که عاشق پیشه اند
دیگران این روزها بی ریشه اند

عده ای از عشق رو گردان شدند
غرق دنیا، جزء نامردان شدند

غرق عیش و بنز و پولند و فرنگ
شد دکان از بهر اینان عشق و جنگ

برجها در شهر ما افراشتند
شهر را میراث خود پنداشتند

سایه ی این برجها تا پا گرفت
آفتاب شهر را از ما گرفت

با شمایم با شمایم با شما!
ساکنان برجهای ادعا!

برجهاتان چشم ها را خیره کرد
شهر ما را سرد و مات و تیره کرد

از دل این برجها بیرون زدید
خویش را در بحر ثروت چون زدید؟

مات میبینیم احوال شما
آفتاب کیش هم مال شما

در ضیافت ها که بر پا داشتید
آتش اندر سفره ها انباشتید

آتش است این سفره های رنگ رنگ
این شرنگ است، این شرنگ است، این شرنگ

با شمایم! دین به دنیا داده ها
با شمایم! آی آقازاده ها!

روز رستاخیز میگردد حساب
این ضیافت های پر رنگ و لعاب

عده ای را میزکی دیوانه کرد
گرد شمع خویشتن پروانه کرد

در طواف حول پول و میز و پست
عده ای گشتند سر گردان و سست

عده ای ای وای اینجا شل شدند
از برای ما مدیر کل شدند

خویش را تا عرش بالا می ببرند
در حراجی، چاپلوسی می خرند

آی! بت های ریاست پیشگی
خارهای مزرع بی ریشگی

این ریاست ها که در دست شماست
حاصل خون برادر های ماست

شهر بی درد است، او را درد چیست؟
جز بسیجی ها کسی پر درد نیست

جز بسیجی ها که عاشق پیشه اند
دیگران این روز ها بی ریشه اند

با شمایم اهل تزویر و نقاب!
خادمان دختران بی حجاب

یک نفر بر چفیه ها لشگر کشید
روسری سان چفیه را بر سر کشید!

حرمت این چفیه ها از یاد رفت
در تهاجم چفیه ها بر باد رفت

جهل اینجا دشمنان را یار شد
روی این جهّال قدری کار شد

جهل اینجا عشق را آزرده کرد
کرد بازار حیاء را سرد سرد

بذر بدعت در حریم دین فشاند
دختران شهر را بر زین نشاند

آن یکی با عشق هم در جنگ شد
غرق جنگ و حمله بر فرهنگ شد

قلب سرخ عشق را غمناک کرد
شهر از نام شهیدان پاک کرد

دیگری... ای وای بس کن ای قلم
بس کن این شرح غم و درد و الم

عده ای ای وای سرگردان شدند
از ولایت نیز رو گردان شدند

شهر بی درد است... او را درد چیست؟
جز بسیجی ها کسی پر درد نیست

جز بسیجی ها که عاشق پیشه اند
دیگران این روزها بی ریشه اند

زحمت تایپ این اشعار را هم یکی از متولدین دهه هفتاد کشید
با تشکر از محمدعلی

لینک شده در عمارنامه


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: پنج شنبه 92/7/11::: ساعت 6:27 صبح

زمانی که دانشجو بودم در تریبون آزاد انجمن اسلامی در دانشگاه علوم پزشکی کاشان، یکی از دوستان اصلاح طلب درباره رابطه با آمریکا گفت" ما با هیچ کشوری به جز رژیم صهیونیستی مشکلی نداریم"

نوبتم که شد رفتم پشت تریبون در پاسخ به این دوستمون گفتم" حرف ایشان درست است؛ ما با هیچ کشوری به جز اسرائیل مشکلی ندارم. با آمریکا هم که مشکل داریم به خاطر رژیم صهیونیستی است. این لابی صهیونیست است که تعیین می کند چه کسی رییس جمهور آمریکا شود تا کارتل های سرمایه داری در انتخابات او را حمایت کنند که رأی بیاورد.
این لابی صهیونست است که برای هیأت حاکمه آمریکا تعیین تکلیف می کند، خط مشی و استراتژی تعیین می کند و در واقع هیأت حاکمه آمریکا هیچ اختیاری از خود به عنوان منتخب مردمش ندارد و بدون اجازه صهیونیست ها حتی یک لیوان آب هم نمی خورند.
گذشته از این ها در دوران قبل، آقای هاشمی رفسنجانی بارها و بارها اعلام کرد شرط اول برای برقراری رابطه با آمریکا این است که آن ها حسن نیت خود را به ما ثابت کنند و اولین قدم برای اثبات حسن نیت هم این است که اموال و دارایی های بلوکه شده ما را آزاد کنند."

در جریان مذاکره  تلفنی اخیر اوباما با آقای روحانی هم دیدید که رییس جمهور آمریکا اعلام کرد قبل از برقراری تماس تلفنی، با مقامات رژیم صهیونیستی مشورت کرده و پس از آن هم دیدید که تتها دو روز پس از آن، ا اوباما در دیدار با نخست وزیر رژِیم صهیونیستی تاکید کرد که همچنان گزینه نظامی روی میز است و هیچ تغییری در سیاست های امریکا در قبال ایران به وجود نیامده است.

همچنین اوباما اعلام کرد ایران باید حسن نیت خود را با اقداماتش ثابت کند.

آقای تدبیر و امید که بارها و بارها و بارها در جریان نطق های خود در قبل و پس از انتخابات از حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی تعریف و تمجید کردی! حداقل جا داشت همانند ایشان تدبیر می کردی و برقراری مذاکره تلفنی با رییس جمهور آمریکا را منوط به اثبات حسن نیت از جانب آمریکا از طریق آزاد نمودن اموال و دارایی های بلوکه شده ملت ایران می کردی نه اینکه صرفاً یک مجسمه به ما پس بدهند و پس آن هم با آن همه سابقه جنایت و خیانت در حق ملت ایران، طلبکارانه  مدعی لزوم اثبات حسن نیت از جانب ما باشند و قلدرمآبانه اعلام کنند که گزینه نظامی همچنان روی میز است!

دیدید که اوباما بلافاصله پس از آن مکالمه تلفنی در جمع خبرنگاران آمد و نشان داد که چه نیاز مبرمی به ایجاد این بمب خبری داشتند که اعلام کنند درخواست مذاکره از جانب ایران بوده و از آن وقیحانه تر اینکه اوباما گفت: تحریم ها سرانجام ایران را پای میز مذاکره آورد.

در سال 1376 مقام معظم رهبری به تفصیل اهداف جنجال تبلیغاتی آمریکا را در این باره ‌که دائماً مى‌گویند ایران مى‌خواهد با امریکا مذاکره کند، برشمردند که ای کاش همانطور که اوباما قبل از انجام مذاکره تلفنی، با مقامات رژیم صهیونیستی مشورت کرد، آقای روحانی هم نمی گوییم ای کاش با مقام معظم رهبری مشورت می کرد ولی کاش لااقل فرمایشات ایشان را در خطبه های نماز جمعه 26 دی ماه 1376 را مطالعه می نمود*:

"... هدف حکومت امریکا و دستگاه امپراتورى خبرى امریکایى از این حرفها چیست که مرتّب مى‌گویند: ایران مى‌خواهد مذاکره کند؟

هدف، چند چیز است: ادامه مطلب...

 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: پنج شنبه 92/6/28::: ساعت 7:0 صبح

ادامه قسمت اول: تلاش معین برای فتح دانشگاه

معرفی خصوصیت های دانشجوی مجاهد و خستگی ناپذیر، مرحوم معین رئیسی، با تمسّک به سخنان مقام عظمای ولایت(قسمت دوم)

  9. تأثیر شخصیت معنوی معین
"به نظر من، جوانان انقلابى دانشگاه ... سعى کنند خوب درس بخوانند؛ خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند. سعى کنند در محیط خودشان اثر بگذارند؛ فعال باشند، نه منفعل؛ روى محیط خودشان، اثر فکرى و روانى بگذارند. این شدنى است. یک جوان گاهى اوقات مى‌تواند مجموعه پیرامونى خودش را - کلاس را، استاد را و حتّى دانشگاه را - زیر تأثیر شخصیت معنوى خودش قرار دهد. البته این کار با سیاسی کارى به‌دست نمى‌آید؛ با معنویت به‌دست مى‌آید، با صفا به‌دست مى‌آید، با استحکام رابطه با خدا به‌دست مى‌آید."(10)

10. معین، منشأ روشنگری برای دیگران
"شما جوان ها در این شرایط، مسؤولیت هایتان را مضاعف بدانید ... سعی کنید سازنده باشید، محیط پیرامون خود را بسازید ... از هر فرصتی که دارید استفاده کنید برای اینکه در محیط تحصیلی و دانشجویی منشأ روشنگری برای دیگران باشید ... عزیزان من، شما جزو خواص این ملتید ... در همین دوره ی جوانی جزو خواصید. سعی کنید در محیط خودتان مؤثر و کارساز باشید."(11)

11.   معین و تلاش برای پر کردن خلأها
"نشریات شما باید هدایت کننده باشد. ببینید از لحاظ هدایت - هدایت فکری و دینی و احیاناً هدایت سیاسی جوان ها - کجاها کمبود هست، آن خلأ را پر کنید. این باری است بر دوش شما به عنوان مطبوعات دانشجویی"(12).

12.   معین و سالم سازی محیط دانشگاه
"حتماً کوشش خودتان را در سالم سازی محیط دانشگاه بکنید؛ یعنی از همین نشریات استفاده کنید، به مخاطبانتان قدرت تحلیل بدهید که حوادث و پدیده ها را بتوانند بشناسند و تحلیل بکنند، و نگذارید از بیرون دانشگاه برای محیط دانشجویی خط و رسم و نشان و هدایت های غلط درست کنند. هر چه هم می توانید تلاش کنید که محیط دانشگاه را دینی کنید"(13). درباره این دو مورد اخیر بخوانید: صبح های جمعه و کاغذی که مدیون معین بود

13.   معین، رنج های مسیر را پای خدا حساب می کرد.
"عزیزان من، دختران و پسران من، این را هم بدانید که خدای متعال از هیچ رنج شما صرف نظر نمی کند. هر رنجی که شما بکشید، اگر پای خدا حساب کنید، خدای متعال پاداش مضاعف به شما خواهد داد. بله، بعضی وقت ها انسان رنج هایی می کشد و پای خدا حساب نمی کند، خدا هم هیچ چیز به آدم نمی دهد."(14)

14.   معین در پی شناخت غریبه ها بود
"حرف من به دانشجویان این است که مراقب دشمن باشید؛ دشمن را خوب بشناسید؛ مبادا از شناسایى دشمن غفلت کنید. غریبه‌هایى را که در لباس خودى خودشان را در همه جا داخل مى‌کنند بشناسید."(15)

15.   معین، چراغی فروزان
"إن شاءالله هر کدامتان در محیط خودتان مثل چراغی فروزان مایه ی هدایت دیگران بشوید و دیگران را با افکار عالیه اسلامی آشنا کنید."(16)

و اما برای هر کدام از مواردی که برشمردم می شد مثال هایی آورد و به خاطرات و نظرات دوستان معین استناد کرد ولی برای طولانی تر نشدن مطلب فقط توجه شما را به نطق انتخاباتی آن مرحوم برای کاندیداتوری شورای مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل سراسر کشور جلب می کنم که به تازگی در سایت یکی از دوستان ایشان منتشر شده.

متن سخنان را می توانید
اینجا بخوانید و یا فیلم آن را اینجا ببینید.

من وقتی این فیلم را دیدم یاد سخنان دیگری از مقام معظم رهبری افتادم که در یکی از همان کتاب ها در دوران دانشجویی ام خوانده بودم و حدود نیم ساعتی در بین کتاب ها گشتم تا آن سخنان را پیدا کردم(17).
«من» گفتن معین را در سخنانش ببینید و مورد آخر را ملاحظه کنید:

16.   «من» گفتن فداکارانه معین
"فرض بفرمایید در جنگ احزاب وقتی که دشمن به این طرف خندق آمد، پیغمبر فرمود: «چه کسی حاضر است برود؟»، حضرت امیر بلند شد گفت «من!». ببینید این یک حالتی است! شما این منظره را در نظر مجسم بکنید؛ در همه کارهای اجتماعی، آدم هایی که سینه سپر می کنند و یک مسؤولیتی را قبول می کنند، همین وضعیت را دارند. (وقتی گفته می شود) چه کسی حاضر است در مقابل تهاجم فرهنگی حرکت بکند؟ یک عده می گویند:«من». چه کسی در دانشگاه با امواج فتنه مقابله کند؟ یک عده می گویند:«من».  در واقع این «من»، با آن «من گوییهای بشری» تفاوت دارد. این در مقابل مسؤولیت و وظیفه، یک نوع فداکاری است. من با این چشم به انجمن ها نگاه می کنم و شما باید با این چشم احساس مسؤولیت بکنید."(18)


و کلام آخر اینکه:
هر کس می خواهد معین را بشناسد، سخنان مقام معظم رهبری پیرامون رسالت دانشجوی مسلمان را بخواند؛ گرچه خواندن این سخنان را سودی نیست اگر همچون معین سرسپرده ولایت نباشی(19)

---------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:

10.   بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران – 22/02/1377- کتاب دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان-جلد4- صفحه62

11.   بیانات در دیدار با تعدادی از دانشجویان در مشهد مقدس – 20/5/1377- کتاب دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان-جلد4- صفحات 86 و 87

12.   بیانات در دیدار با تعدادی از دانشجویان شرکت کننده در اولین همایش نشریات دانشجویی کشور – 9/8/1377- کتاب دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان-جلد4- صفحات 117

13.   همان – صفحه 119

14.   بیانات در دیدار با تشکل های مختلف دانشجویی دانشگاه تهران – 24/10/1377- کتاب دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان-جلد4- صفحه 154

15.   بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان و اقشار مختلف مردم – 21/4/1378- کتاب دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان-جلد5- صفحه 12

16.   بیانات در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان بسیجی شرکت کننده در دوره طرح ولایت – 13/6/1378- کتاب دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان-جلد4- صفحه 42

17.   قابل ذکر است که متأسفانه اکثر سخنانی را که نقل کردم، نه در سایت اطلاع رسانی مقام معظم رهبری و نه در سایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای موجود نبود و با درج تاریخ هر کدام از بیانات مذکور در کتاب، با این پیام موجه می شدم: جستجوی شما نتیجه ای در بر نداشت ؛ لذا چاره ای جز تایپ کردن آن از روی کتاب نداشتم(مواردی که در سایت های مذکور موجود بود، همراه لینک در همین پی نوشت ها درج کردم).

18.   بیانات در دیدار با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف – 1/5/1375- کتاب بیانات مقام معظم رهبری پیرامون دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان- صفحه 36

19.   به تقلید از شهید آوینی که می گفت: "هر کس می خواهد ما را بشناسد، داستان کربلا را بخواند؛ گرچه خواندن داستان را سودی نیست اگر دل کربلایی نباشد"

-------------------------------------------------------------------
همین مطلب در سایت افسران جوان جنگ نرم، به عنوان یادداشت برگزیده

مجموعه لینک های مرتبط با درگذشت جانسوز یک افسر جوان جنگ نرم


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: یکشنبه 92/6/24::: ساعت 10:42 عصر

معرفی خصوصیت های دانشجوی مجاهد و خستگی ناپذیر، مرحوم معین رئیسی، با تمسّک به سخنان مقام عظمای ولایت(قسمت اول)

زمانی که دانشجو بودم هر سال دفتر نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها، مجموعه بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانشگاهیان را در مجموعه کتاب هایی با عنوان "دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان" منتشر می کرد.

کتاب ها را ورقی زدم تا از بین قسمت های مهمی که علامت زده بودم به عنوان مشت نمونه خروار به خصوصیت های دانشجوی مجاهد، مرحوم معین رئیسی در کلام ولایت اشاره کنم.
واقعاً اغراق نیست اگر ایشان را شهید بنامیم، چرا که تمام اوقات و لحظات جوانی خود را صرف لبیک به فرامین ولی امر خود نمود و در هنگام تلاش و فعالیت جهادگونه برای عمل به این فرامین و توصیه های مقام معظم رهبری بود که دچار حادثه شد و جانش را فدا کرد.

 لذا افرادی که در پی شناخت "معین رئیسی" هستند، به این سخنان مقتدایش توجه کنند:

1.   معین و خودسازی معنوی
"عزیزان من! خودتان را در این دوران جوانى که آمادگى هست، از لحاظ معنوى بسازید. این عشق و شورى را که در باطن و نهاد شماست، درست به سمت آن مرکز و قطبى که شایسته‌ى این عشق و دلدادگى است - یعنى ذات مقدّس حق و وجود باریتعالى که زیبایى مطلق و حقیقت مطلق است - هدایت کنید. خود را به آن مرکز متّصل نمایید و تا آن‌جا که مى‌توانید، رابطه‌تان را با خدا قوى کنید."(1)

2.   معین و مسؤولیت پذیری
"در قیامت از انسان ها در مورد چه چیز سؤال می کند؟ از مسؤولیت ها، از وظایفی که در قبال خودش، خانواده اش، جامعه اش، کشورش، در قبال آینده، مسلمین، تاریخ و بشریت دارد، سؤال می شود. همه مسؤولیت است. انسان که از نظر اسلام رها نیست؛ یکسره مسؤولیت است."(2)

3.   معین و "به من چه" نگفتن
"اگر هدف دانشجو این باشد که درس بخوانم، برای این که زندگی شخصی خودم را - مثلاً- آباد کنم، بقیه هر چه شد، بشود؛ خطر خیلی بزرگی است. اگر جهت زندگی دانشجو این باشد که به مسائل جامعه و آنچه که می گذرد، بی اهمیت، بی اهتمام، بی علاقه و بی مبالات باشد، مصیبت خیلی بزرگ است. فرض بفرمایید به دانشجو گفته شود که بخشی از نیروهای کشور دچار آفت عقیدتی و فکریند، شانه بالا بیاندازد و بگوید به من چه!! ... این حالی بی تفاوتی، مصیبت خیلی بزرگی است."(3)

4.   معین و استفاده از علماء
"در قم، بزرگان و اساتیدی مثل آقای مصباح و دیگران هستند، هرچه می توانید از آن ها استفاده کنید. آنان برای شما از لحاظ فکری، خیلی منبع و منشأ خیر برکتند."(4)
"اجتماعاتتان را که وجود می آورید، با افراد خردمند و عمیق و فاضل زینت بدهید."(5)

در باره این خصوصیت معین، یکی از دوستانش در وبلاگ "آرمان های اینجوری" اینگونه نقل می کند: "ظهر پنجشنبه تماس گرفت و آمار جلسه هفتگی حاج آقا جاودان را گرفت. گفت دو سه تا از بچه‌های اتحادیه از شهرستان آمده‌اند و می‌خواهند حاج آقا را ببینند. بعد درباره انجمن شاهد صحبت کرد و مسؤولیتم را یادآوری کرد. گفت مگر قرار نبود نشست‌های اعتقادی هفتگی را ازهمین مراسم‌ها شروع کنی؟ می‌گفت علاوه بر جلساتی که خودمان هماهنگ می‌کنیم باید رفقا را هر هفته جمع کنیم و برویم جلسه حاج آقا جاودان یا جلسه حاج آقا میرهاشم در مدرسه امین‌الدوله بازار یا شرح صحیفه حاج آقا علی اکبری در محل حزب جمهوری سابق..."

5.   معین و تلاش برای فتح دانشگاه
اگر بتوانید همین جوان هایی را که در دانشگاه بی تفاوتند، خیلی هم هستند، و فقط آمده اند تا درس بخوانند - بعضی هم همراه با این درس خواندن، حتی یک مقدار انحرافات و خطاهای معمولی بشری دارند- در تیررس فکری خودتان در زمینه دین و سیاست - هر دو - قرار بدهید، به نظر من شما دانشگاه را فتح خواهید کرد."(6)

6.   هوشیاری معین در مقابل دشمنان و عدم قبول تمام شدن انقلاب
"انقلاب و مبارزه برای آن تمام نشده، و این مبارزه هست؛ چون دشمن هست! ... من در بین قشرهای مختلف کشور احساس می کنم یکی از آن قشرهایی که باید هوشیاری خود را در مقابله ی با دشمن خیلی حفظ بکند، شما جوانان مؤمن و متدیّن هستید... من این را از جوانان مؤمن و به خصوص جوانان دانشجو توقع دارم که قبول کنند انقلاب تمام نشده است. این کسانی که تبلیغ می کنند انقلاب تمام شد، بگذارید مردم زندگی بکنند، خیال می کنند که انقلاب، مردم را از زندگی باز می دارد! انقلاب مقدمه است برای اینکه مردم، خیلی خوب زندگی کنند؛ اما زندگی شرافتمندانه، زندگی خوب و زندگی اسلامی"(7)

7.   معین، شاهد بر دیگران
"امیدوارم خداوند شماها را توفیق بدهد که خوب درس بخوانید، خودتان را در خط اسلام و خط انقلاب حفظ بکنید و به عنوان شاهد بر دیگران ... بتوانید دیگران را هم انشاءالله در این راه به پیشرفت نایل کنید."(8)

8. معین، جوان مبارز و اهل استقامت
"می خواهند انقلاب اعلام کند که ده سال دوره ی امام را من توبه کرده ام! بعد از رحلت امام، این را صریحاً نوشتند! منتها در دهانشان زدیم، پس زدند. حالا که چند سال گذشته است، کسانی خیال می کنند که حالا دیگر راحت می شود گفت ... با آن ها برخورد کنید، بواطنشان را تشخیص بدهید و با آن بواطن برخورد کنید. از شماها این توقع هست.
اگر این را انجام دادید، آن وقت جوان مبارزی هستید ... جوهر مبارزه و جوهر استقامت، این است که جاهایی که واقعاً فشا روی انسان می آید، انسان در مقابل فشارها بایستد؛ این استقامت است."(9)

ادامه دارد

---------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:

1.   بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان - 1376/08/14- کتاب دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان-جلد3- صفحات 40-39

2.   بیانات در دیدار تعدادی از دانشجویان تشکل های دانشجویی - 1/11/1376- کتاب دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان-جلد3- صفحه 69

3.   بیانات در دیدار اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه تهران - 11/11/1376- کتاب دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان-جلد3- صفحه 83

4.   همان- صفحه 90

5.   همان- صفحه 92

6.   همان- صفحه 91

7.   بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان - 12/12/1376- کتاب دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان-جلد3- صفحات 139 و 141

8.   همان- صفحات 141 و 142

9.   بیانات در دیدار اعضای شورای مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان(دفتر تحکیم وحدت) - 23/12/1376- کتاب دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان-جلد3- صفحات 159 و 160

-------------------------------------------------------------------------------------------------
همین مطلب در
سایت افسران جوان جنگ نرم، به عنوان یادداشت برگزیده


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: دوشنبه 92/6/11::: ساعت 7:36 صبح

پس از عملیات غرور آفرین والفجر 8 و فتح شهر فاو عراق، رزمندگان اسلام در مسجد این شهر دعای کمیل خواندند. در آن زمان دو دعای کمیل تاریخی را از رادیو شنیدم. یکی دعای کمیل شیخ حسین انصاریان که یکی از اقوام ما از رادیو ضبط کرد ولی متأسفانه الان هرچی گشتیم پیدا نکردیم؛ و دومی دعای کمیل حاج صادق آهنگران بود که آن زمان نوار کاست آن در بازار موجود بود و تهیه کردم.

متأسفانه این دو دعای کمیل تاریخی در دسترس عموم نیست. لذا امروز برای نسل جدید و به مناسبت بازگشت 92 پرستوی مهاجر از سرزمین عراق - که تعدادی از آن ها در جریان عملیات غرور آفرین والفجر 8 در شهر فاو به شهادت رسیدند- مقدمه دعای کمیل حاج صادق آهنگران(به مدت 05:52 دقیقه) را منتشر می کنم.

حاج صادق آهنگران در این مقدمه از انگیزه رزمندگان اسلام می گوید که شب عملیات وقتی غواصان از زیر قرآن عبور می کردند، یکی از آن ها رو به برادر روحانی کرد و گفت: باید فردای قیامت شهادت بدی ... : لینک دانلود - پخش آنلاین در فارس تی وی

دانلود کردید برای شادی روح دانشجوی رزمنده در عرصه علم و فرهنگ و سیاست، مرحوم معین رئیسی* صلوات بفرستید.

--------------------------------------------------------------------------------
*- روز شهادت امام جعفر صادق(علیه السلام) در سال 1390 بود که آن مرحوم در تشییع و به خاک سپاری دو شهید گمنام در دانشگاه، سر از پا نمی شناخت.
شهداء خطاب به مقتدایشان گفتند: "از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن"
و معین عزیز ما هم به تأسی از شهداء، نام وبلاگش را اشاره گذاشته بود.

درباره آن مرحوم:
از چت،اضطراب تا هدیه گلاب
امت یک نفره ای که از پیش ما رفت + صوت + لینک خبرها و گزارشات مرتبط با درگذشت دانشجوی فعال فرهنگی، مرحوم معین رئیسی و پیام شخصیت های علمی و فرهنگی


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: جمعه 92/6/8::: ساعت 11:38 عصر

سوژه برا به روز کردن وبلاگم زیاده ولی فعلاً دست و دلم یاری نمی کنه

جمعه شب هفته قبل (اول شهریور) بود داشتم با یکی از دوستان چت می کردم:

Me:سلام

mh Partovian:سلام

mh Partovian:حاجی دلم خونه

mh Partovian:خون

mh Partovian:معین ....  

mh Partovian:ای خدا

...

Me:از معین چه خبر؟

...

mh Partovian:حالش یه کوچولو بهتر شده

mh Partovian:ولی خب باید درجه هوشیاریش برگرده

...

Me:
ما که خدا قبول کنه هرچی به ذهنمون می رسید از دعا و ... انجام دادیم. ایشالا که بهتر بشه

mh Partovian:ان شاء الله

mh Partovian:حالم بده

mh Partovian:خیلی

...

Me:حالت برا چی بده؟

mh Partovian:بخاطر معین

mh Partovian:دم شما گرم

mh Partovian:دعا کنید

...

Me:دعا گو هستیم. شما هم دعا کنید

Me:یا علی

شنبه صبح، دوم شهریور جایی خوندم که پزشکا قطع امید کردن ... خدایا ... دیشب که می گفت "حالش یه کوچولو بهتر شده" ... مث اینکه قضیه خیلی جدی تر از این حرفاس. باید تا دیر نشده برم بیمارستان. شاید خدای نکرده دیگه نتونم ببینمش. سریع رفتم سراغ همون دوستمون:

Me:  سلام. در چه حالی؟ ساعت ملاقات بیمارستان کی هستش؟

mh Partovian: انا لله و انا الیه راجعون / معین رئیسی؛ خادم الرضا پر کشید

Me:کاشکی دیروز میرفتم ملاقات ....

... (1)

شنبه شب یاد خوابی افتادم که قبلاً از مرحوم فرید سیناییان(2) دیدم. می گفت:" گلاب میتونی برام بیاری؟"(3)؛ فکر کردم اگر گلاب ریختن روی قبر مؤثر باشه، حتماً داخل قبر ریختن هم تأثیر داره. بنابراین سریع رفتم یک بطری گلاب خریدم به هوای اینکه فردا برای تشییع زودتر برم و گلاب رو داخل قبرش بریزم.

در مسیر سالن تطهیر(4) که داشتم با عجله حرکت می کردم تا شاید موفق شوم معین عزیز را برای آخرین بار ببینم، پیرمردی عصا به دست اشاره کرد. فکر کردم او هم به طرف سالن تطهیر می رود. ایستادم تا سوارش کنم اما مسیرش به طرف در ورودی بهشت زهرا(سلام الله علیها) بود. راهنماییش کردم که به کدام سمت بایستد و به مسیر خود ادامه دادم. اما یک لحظه فکر کردم و با خودم گفتم اگر ثواب یاری رساندن به این پیرمرد ناتوان را خدا قبول کند و به روح معین عزیز هدیه دهم، بوی عطرش از گلاب بیشتر است و چه بسا توفیق الهی در گرو این عمل خیر باشد(یعنی فکر کردم چه بسا ترک این عمل خیر باعث شود هرچه خود را به آب و آتش بزنم، نتواننم گلاب را در موقعیت مناسب مورد استفاده قرار دهم و در صورت انجام این کار خیر، بدون اینکه تلاش و تقلای زیادی انجام دهم، به راحتی به مقصود خود برسم).

خلاصه دنده عقب گرفتم و پیرمرد را تا مقصدش(قطعه 70) رساندم و من هم گرچه نشد معین را برای آخرین بار در سالن تطهیر ببینم اما بالاخره در هنگام خاک سپاری او، بیشتر و بهتر از آنچه که فکرش را می کردم، به مقصود خود رسیدم.

... اینکه چطور، بماند؛ همین قدر هم که نوشتم برای این بود که .. باز هم بماند.(5)

آری معین عزیز، تشییع تو، تشییع یک میّت معمولی نبود؛ مشایعت یک مجاهد فی سبیل الله برای ملاقات با خدا بود.(6)


----------------------------------------------------------

1- بقیه چت چون با موضوع ایمنی ارتباط پیدا می کند شاید بعداً در وبلاگ دیگرم(درباره سلامتی) بیاورم

2- مرحوم فرید سیناییان از جوانان با صفای بسیجی و عاشق ولایت بود که او نیز سبک زندگی و رفتارش به شهداء می ماند و در فروردین ماه سال 1386 بر اثر حادثه تصادف جان خود را از دست داد. بچه های هیأت بیت الزّهرا(سلام الله علیها) - که پنجشنبه ها با محوریت استاد محمد اکرمی و طرح مباحث کتاب شرح چهل حدیث امام خمینی(ره)در قلهک برپا می شد- او را به حق جا مانده از شهداء نامیدند.
در بخشی از دستنوشته های این جوان عزیز آمده:"ای کاش ما نیز به شهداء برسیم ... ولی چه کنیم که پای در گل هستیم و قدرت پرواز نیست ..."

3- قابل ذکر است که عالم خواب، عالم ایما و اشاره است و چه بسا ما اسیران خاک، معنی بسیاری از آنچه را که در خواب می بینیم و می شنویم درک نکنیم. ظاهراً روایتی در خصوص سفارش به استفاده از گلاب برای قبر میت وارد نشده و ما هم از باب رجا و عرض ارادت به معین عزیز- و نه دستور وارد شده- به آن عمل کردیم. گرچه در خصوص شستشوی قبر با آب روایاتی وارد شده، از جمله اینکه این عمل سنت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بوده و امام صادق (علیه السلام) نیز درباره پاشیدن آب روی قبر می فرمایند: « تا وقتی که رطوبت آب روی خاک قبر است ، عذاب قبر از میت دور می‌گردد.»

4- همان غسالخانه؛ فکر می کنم واژه سالن تطهیر-که روی تابلوهای آنجا هم نوشته- مناسب تر است.

5- یکی دو پالاگراف آخر را چندین بار اصلاح و ویرایش کردم، آخر سر هم حذفش کردم و آن جمله آخر را اضافه کردم.

6- قابل ذکر است که این جوان عزیز در راه برگزاری نشستی به منظور ترویج گفتمان ارزشی انقلاب اسلامی دچار حادثه شد و جان خود را از دست داد.

خبرهای مرتبط با درگذشت دانشجوی مجاهد، مرحوم معین رئیسی و پیام شخصیت های فرهنگی و علمی را در انتهای یادداشت قبلی ببینید.


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: یکشنبه 92/6/3::: ساعت 11:18 عصر

ماه مبارک رمضان گذشته شروع کردم به تدوین کلیپ های صوتی برگزیده از سخنرانی های قدیمی شیخ حسین انصاریان که سال ها قبل در ایام ماه مبارک رمضان در آن شرکت داشتم و نوار کاست آن را تهیه کرده بودم.

از جمله بخش های کوتاهی که قصد داشتم از آن کلیپ صوتی درست کنم و فرصت نکردم و فکر می کردم می ماند برای سال بعد، شامل گزیده ای کوتاه از مناجات پس از سخنرانی ایشان در شب ششم ماه مبارک رمضان سال 1372شمسی بود که مناسب است امشب به بهانه شب اول تدفین مرحوم معین رئیسی(عضو شورای مرکزی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه‌های سراسر کشور) منتشر کنم.

کسی که بسان امّت یک نفره* در پی تحقق آرمان های بلند انقلاب اسلامی بود و در این راه و در حالی که به عنوان مسؤول برگزاری نشست سالانه اتحادیه در حال تلاش و فعالیت بود، دچار حادثه شد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

آری معین عزیز که برای فعالیت های فرهنگی، افزایش بصیرت سیاسی دانشجویان، تدفین شهدای گمنام در دانشگاه و ... سر از پا نمی شناختی، امشب که از دوندگی در راه حق باز ایستادی، اینچنین بگو: لینک دانلود

درضمن این را هم در وبلاگ دیگرم گذاشتم: فیلم: ایمنی بالش (به یاد معین عزیز)

توصیه می کنم اولین نظر را هم بخوانید؛ شامل جملاتی از زنده یاد نادر ابراهیمی که مرحوم معین رئیسی در وبلاگش گذاشته بود.

----------------------------------------------------------------------------------------------------
* - لقبی که همواره معلّمم، استاد محمد اکرمی به اینگونه جوانان دغدغه مند انقلابی می دهد و من تا به حال در هیچ پیامی به مناسبت درگذشت این جوان عزیز به چنین لقبی برنخوردم.

خبرهای مرتبط با درگذشت دانشجوی فعال فرهنگی، مرحوم معین رئیسی:

پیام قدردانی خانواده مرحوم "رئیسی" از دانشجویان و جامعه دانشگاهی

پیام دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب در پی درگذشت معین رئیسی

به یاد دانشجوی مجاهد مرحوم معین رئیسی، مبــارزه تمـــامی نــــدارد...



در پی درگذشت معین رئیسی؛
اطلاعیه شماره 2 اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه‌های سراسر کشور

پیام تسلیت 39 انجمن اسلامی دانشجویان سراسر کشور؛
جامعه چشم انتظار بهره گیری از وجود و دانش رئیسی بود

تشییع و تدفین معین رئیسی با حضور جمعی از دانشجویان و مسئولین برگزار شد + تصاویر

پیام تسلیت مدیر کل امور فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم به مناسبت درگذشت معین رئیسی

اطلاعیه‌ی اتحادیه انجمن‌های اسلامی مستقل به مناسبت درگذشت "معین رئیسی"
مراسم تشییع و وداع با پیکر پاک "معیین رئیسی"


پیام تسلیت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد در پی درگذشت معین رئیسی

پیام تسلیت معاون فرهنگی وزارت علوم به مناسبت درگذشت معین رئیسی


معین رئیسی، یکی از فعالین دانشجویی درگذشت


 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: شنبه 92/5/26::: ساعت 12:13 صبح

در جریان جلسات رای اعتماد به وزرای پیشنهادی کابینه یازدهم، حجة الاسلام رسایی ضمن تبریک پیروزی - که البته این واژه بر خلاف گفتمان انقلاب اسلامی است و بهتر است بگوییم تبریک موفقیت در کسب آرای اکثریت- به آقای روحانی و هیأت همراه و با رعایت ادب و احترام نسبت به ایشان، خاطرنشان ساخت: ... "هر چند این برتری تان در انتخابات با حداقل 7 دهم بیش از 50 درصد بود. برخی امروز در حالی برای دولت لب مرزی شما یقه پاره می کنند که تا دیروز در تریبون های خود کمک به دولتی با 65% آرای مردم را وکیل الدولگی می دانستند. البته برای ما 65% یا 50 و 7 دهم درصد فرقی ندارد، اگر طبق اصول و در مسیر رهبری حرکت کنید و اسیر بازی های سیاسی نباشید، بدون درخواستی به شما کمک می کنیم." *

اما در پی آن آقای عثمانی، ضمن تذکر آیین نامه ای با انتقاد از نطق حمید رسایی در مخالفت با برنامه های دولت یازدهم گفت: "مخالف کلیات برنامه های دولت یازدهم امروز رأی مردم را به تمسخر گرفته است ... از دولتی که با این اقتدار به سرکار آمده به عنوان دولت لب مرزی یاد می کند پس این حماسه ای که اتفاق افتاد لب مرزی بود؟!"

نمی دانم جناب آقای عثمانی و امثالهم کجا بودند از اینجور جیغ های بنفش بکشند زمانی که پس از برگزاری باشکوه ترین حماسه حضور حداکثری در انتخابات سال 88، کاندیدای ناکام در کسب آرای اکثریت - آن هم با فاصله 11 میلیون- و به تبع آن هوادارانش، دولت برخواسته از رأی مردم را دولت کودتا و نامشروع، و رییس جمهور منتخب محبوب اکثریت را دیکتاتور کوتوله خطاب کردند؟!

وجدان های بیدار انسانی پاسخ دهند کدام اهانت آمیزتر است: دولت کودتا و دیکتاتور خطاب کردن منتخب ملت، و یا دولت لب مرزی خطاب کردن، ضمن رعایت احترام و قائل شدن مشروعیت برای آن؟!

این هم یک بایگانی دیگر به انبوه پرسش های بی جواب از قائلین به گفتگو و شعار تحمّل مخالف!

------------------------------------------------------------------------------------
* - نطق انقلابی رسایی در مجلس+فیلم


 
<      1   2   3   4   5   >>   >
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


تکلیف الهی

همایون سلحشور فرد
زبان و قلم، شمشیر ماست برای دفاع از حق و حقیقت و زدن باطل؛ در ضمن کارشناس بهداشت محیط هستم و کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک